برچسب:   "مطالعات جهان"

پادکست مطالعات جهان -قسمت دوم انواع نقد ادبی منتشر شد

پادکست مطالعات جهان -قسمت دوم انواع نقد ادبی منتشر شد

پادکست مطالعات جهان -قسمت دوم انواع نقد ادبی منتشر شد

پادکست مطالعات جهان -قسمت دوم انواع نقد ادبی منتشر شد

اجازه بدهید قبل از مرگم سرودی در رثای زنان بخوانم. در کنارم آریل، که نخستین دلیل نوشتن این پیروزی‌نامه است، به وجد و شادیم می‌خندد. همیشه غرق تماشای چیزهای زیبا و والا می شوم – ابرهای سفید در آسمان آبی، یا عطر عسلی سنبل شیرین، یا چهره شاداب جوانی که از کنارم رد می شود یا شکوه یک ناروَن بلند و قد علم کرده که شاخهایش را به گونه ای گسترانیده که گویی شاعری است که به فکر فرو رفته است. وقتی به این فکر می کنم که چه تعداد چیز زیبا باید روی این سیاره وجود داشته باشند، احساس می کنم که باید کلید جاودانگی را پیدا کنم تا بتوانم تمامشان را ببینم. اما به ندرت می توانم کسی را پیدا کنم که به اندازه خودم عاشق تشکر از خدایان به خاطر خلق یا تکامل زن باشد.

اجازه بدهید قبل از مرگم سرودی در رثای زنان بخوانم. در کنارم آریل، که نخستین دلیل نوشتن این پیروزی‌نامه است، به وجد و شادیم می‌خندد. همیشه غرق تماشای چیزهای زیبا و والا می شوم – ابرهای سفید در آسمان آبی، یا عطر عسلی سنبل شیرین، یا چهره شاداب جوانی که از کنارم رد می شود یا شکوه یک ناروَن بلند و قد علم کرده که شاخهایش را به گونه ای گسترانیده که گویی شاعری است که به فکر فرو رفته است. وقتی به این فکر می کنم که چه تعداد چیز زیبا باید روی این سیاره وجود داشته باشند، احساس می کنم که باید کلید جاودانگی را پیدا کنم تا بتوانم تمامشان را ببینم. اما به ندرت می توانم کسی را پیدا کنم که به اندازه خودم عاشق تشکر از خدایان به خاطر خلق یا تکامل زن باشد.

اجازه بدهید قبل از مرگم سرودی در رثای زنان بخوانم. در کنارم آریل، که نخستین دلیل نوشتن این پیروزی‌نامه است، به وجد و شادیم می‌خندد. همیشه غرق تماشای چیزهای زیبا و والا می شوم – ابرهای سفید در آسمان آبی، یا عطر عسلی سنبل شیرین، یا چهره شاداب جوانی که از کنارم رد می شود یا شکوه یک ناروَن بلند و قد علم کرده که شاخهایش را به گونه ای گسترانیده که گویی شاعری است که به فکر فرو رفته است. وقتی به این فکر می کنم که چه تعداد چیز زیبا باید روی این سیاره وجود داشته باشند، احساس می کنم که باید کلید جاودانگی را پیدا کنم تا بتوانم تمامشان را ببینم. اما به ندرت می توانم کسی را پیدا کنم که به اندازه خودم عاشق تشکر از خدایان به خاطر خلق یا تکامل زن باشد.

اجازه بدهید قبل از مرگم سرودی در رثای زنان بخوانم. در کنارم آریل، که نخستین دلیل نوشتن این پیروزی‌نامه است، به وجد و شادیم می‌خندد. همیشه غرق تماشای چیزهای زیبا و والا می شوم – ابرهای سفید در آسمان آبی، یا عطر عسلی سنبل شیرین، یا چهره شاداب جوانی که از کنارم رد می شود یا شکوه یک ناروَن بلند و قد علم کرده که شاخهایش را به گونه ای گسترانیده که گویی شاعری است که به فکر فرو رفته است. وقتی به این فکر می کنم که چه تعداد چیز زیبا باید روی این سیاره وجود داشته باشند، احساس می کنم که باید کلید جاودانگی را پیدا کنم تا بتوانم تمامشان را ببینم. اما به ندرت می توانم کسی را پیدا کنم که به اندازه خودم عاشق تشکر از خدایان به خاطر خلق یا تکامل زن باشد.

هانا آرنت قسمت بخش چهارم اگر در یک حکومت سرمایه داری مصرف گرا باشیم یا در یک حکومت توتالیتر ایدئولوژیک، اگر ما را از تصمیم گیری راجع به یافتن معنایی برای زندگی خودمان معاف بکنند، در حقیقت انسانیت ما را از ما سلب کرده اند. اینجاست که می توان جدا شدن هانا آرنت را از فردی مثل هایدگر دید. هانا آرنت شاگرد هایدگر بود و معشوق هایدگر هم بود. تا پایان عمر هم مهر و عاطقه ای نسبت به او در دل داشت. اما به لحاظ سیاسی، به لحاظ اخلاقی در برابر هایدگر و در برابر همه آن نوع طرز فکر افلاطونی بود.

هانا آرنت قسمت بخش چهارم اگر در یک حکومت سرمایه داری مصرف گرا باشیم یا در یک حکومت توتالیتر ایدئولوژیک، اگر ما را از تصمیم گیری راجع به یافتن معنایی برای زندگی خودمان معاف بکنند، در حقیقت انسانیت ما را از ما سلب کرده اند. اینجاست که می توان جدا شدن هانا آرنت را از فردی مثل هایدگر دید. هانا آرنت شاگرد هایدگر بود و معشوق هایدگر هم بود. تا پایان عمر هم مهر و عاطقه ای نسبت به او در دل داشت. اما به لحاظ سیاسی، به لحاظ اخلاقی در برابر هایدگر و در برابر همه آن نوع طرز فکر افلاطونی بود.

هانا آرنت قسمت بخش چهارم اگر در یک حکومت سرمایه داری مصرف گرا باشیم یا در یک حکومت توتالیتر ایدئولوژیک، اگر ما را از تصمیم گیری راجع به یافتن معنایی برای زندگی خودمان معاف بکنند، در حقیقت انسانیت ما را از ما سلب کرده اند. اینجاست که می توان جدا شدن هانا آرنت را از فردی مثل هایدگر دید. هانا آرنت شاگرد هایدگر بود و معشوق هایدگر هم بود. تا پایان عمر هم مهر و عاطقه ای نسبت به او در دل داشت. اما به لحاظ سیاسی، به لحاظ اخلاقی در برابر هایدگر و در برابر همه آن نوع طرز فکر افلاطونی بود.

هانا آرنت قسمت بخش چهارم اگر در یک حکومت سرمایه داری مصرف گرا باشیم یا در یک حکومت توتالیتر ایدئولوژیک، اگر ما را از تصمیم گیری راجع به یافتن معنایی برای زندگی خودمان معاف بکنند، در حقیقت انسانیت ما را از ما سلب کرده اند. اینجاست که می توان جدا شدن هانا آرنت را از فردی مثل هایدگر دید. هانا آرنت شاگرد هایدگر بود و معشوق هایدگر هم بود. تا پایان عمر هم مهر و عاطقه ای نسبت به او در دل داشت. اما به لحاظ سیاسی، به لحاظ اخلاقی در برابر هایدگر و در برابر همه آن نوع طرز فکر افلاطونی بود.

هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود.

هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود.

هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود.

هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود.

هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود.

هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود.

فیلسوف و اندیشمند سیاسی که در سال 1906 در آلمان چشم به جهان گشود و در سال 1975 در آمریکا چشم از جهان فرو بست. در سال 1385 در مجله بخارا شبی به نام او نام گذاری شد. شب هانا آرنت که در آن شب عزت الله فولادوند و خشایار دیهیمی مترجم آثار فلسفی در مورد او آرا و عقایدش به سخنرانی پرداختند. اندیشه های هانا آرنت برگرفته از تجربه های شخصی زندگی اش است.

فیلسوف و اندیشمند سیاسی که در سال 1906 در آلمان چشم به جهان گشود و در سال 1975 در آمریکا چشم از جهان فرو بست. در سال 1385 در مجله بخارا شبی به نام او نام گذاری شد. شب هانا آرنت که در آن شب عزت الله فولادوند و خشایار دیهیمی مترجم آثار فلسفی در مورد او آرا و عقایدش به سخنرانی پرداختند. اندیشه های هانا آرنت برگرفته از تجربه های شخصی زندگی اش است.

فیلسوف و اندیشمند سیاسی که در سال 1906 در آلمان چشم به جهان گشود و در سال 1975 در آمریکا چشم از جهان فرو بست. در سال 1385 در مجله بخارا شبی به نام او نام گذاری شد. شب هانا آرنت که در آن شب عزت الله فولادوند و خشایار دیهیمی مترجم آثار فلسفی در مورد او آرا و عقایدش به سخنرانی پرداختند. اندیشه های هانا آرنت برگرفته از تجربه های شخصی زندگی اش است.

نبرد کوماروو یکی از نبردهای مهم سلسله جنگ های میان شوروی و لهستان بود. نبردهایی که بین سال های 1919 – 1921 به موقع پیسوت. این سلسله جنگ ها بین اتحاد جماهیر شوروی تحت رهبری لنین و کشور لهستان تحت فرماندهی یوزف کلمنس پیوسوتسکی بموقع پیوست. یوزف پیوسوتسکی فرماندهی ارتش سفید را در برابر ارتش سرخ به عهده داشت. ارتش سفید اصطلاحی بود که به نیروهای مسلح ضد کمونیسم تعلق گرفته بود.

نبرد کوماروو یکی از نبردهای مهم سلسله جنگ های میان شوروی و لهستان بود. نبردهایی که بین سال های 1919 – 1921 به موقع پیسوت. این سلسله جنگ ها بین اتحاد جماهیر شوروی تحت رهبری لنین و کشور لهستان تحت فرماندهی یوزف کلمنس پیوسوتسکی بموقع پیوست. یوزف پیوسوتسکی فرماندهی ارتش سفید را در برابر ارتش سرخ به عهده داشت. ارتش سفید اصطلاحی بود که به نیروهای مسلح ضد کمونیسم تعلق گرفته بود.

نبرد کوماروو یکی از نبردهای مهم سلسله جنگ های میان شوروی و لهستان بود. نبردهایی که بین سال های 1919 – 1921 به موقع پیسوت. این سلسله جنگ ها بین اتحاد جماهیر شوروی تحت رهبری لنین و کشور لهستان تحت فرماندهی یوزف کلمنس پیوسوتسکی بموقع پیوست. یوزف پیوسوتسکی فرماندهی ارتش سفید را در برابر ارتش سرخ به عهده داشت. ارتش سفید اصطلاحی بود که به نیروهای مسلح ضد کمونیسم تعلق گرفته بود.

نبرد کوماروو یکی از نبردهای مهم سلسله جنگ های میان شوروی و لهستان بود. نبردهایی که بین سال های 1919 – 1921 به موقع پیسوت. این سلسله جنگ ها بین اتحاد جماهیر شوروی تحت رهبری لنین و کشور لهستان تحت فرماندهی یوزف کلمنس پیوسوتسکی بموقع پیوست. یوزف پیوسوتسکی فرماندهی ارتش سفید را در برابر ارتش سرخ به عهده داشت. ارتش سفید اصطلاحی بود که به نیروهای مسلح ضد کمونیسم تعلق گرفته بود.