پادکست مطالعات جهان - هانا آرنت قسمت بخش چهارم- پایانی
بزرگنمایی:
هانا آرنت قسمت بخش چهارم
اگر در یک حکومت سرمایه داری مصرف گرا باشیم یا در یک حکومت توتالیتر ایدئولوژیک، اگر ما را از تصمیم گیری راجع به یافتن معنایی برای زندگی خودمان معاف بکنند، در حقیقت انسانیت ما را از ما سلب کرده اند. اینجاست که می توان جدا شدن هانا آرنت را از فردی مثل هایدگر دید.
هانا آرنت شاگرد هایدگر بود و معشوق هایدگر هم بود. تا پایان عمر هم مهر و عاطقه ای نسبت به او در دل داشت. اما به لحاظ سیاسی، به لحاظ اخلاقی در برابر هایدگر و در برابر همه آن نوع طرز فکر افلاطونی بود.
هانا آرنت قسمت بخش چهارم
اگر در یک حکومت سرمایه داری مصرف گرا باشیم یا در یک حکومت توتالیتر ایدئولوژیک، اگر ما را از تصمیم گیری راجع به یافتن معنایی برای زندگی خودمان معاف بکنند، در حقیقت انسانیت ما را از ما سلب کرده اند. اینجاست که می توان جدا شدن هانا آرنت را از فردی مثل هایدگر دید.
هانا آرنت شاگرد هایدگر بود و معشوق هایدگر هم بود. تا پایان عمر هم مهر و عاطقه ای نسبت به او در دل داشت. اما به لحاظ سیاسی، به لحاظ اخلاقی در برابر هایدگر و در برابر همه آن نوع طرز فکر افلاطونی بود.
آن طرز تفکری که به آن تفکر رمانتیک نام می دهد و می گوید: رمانتیک ها، همه اش می خواهند معنا را در دل خودشان، در کنه وجود خودشان پیدا کنند. و بنابراین نمی توانند آن حقیقتی را که حقیقت مشترک میان انسانهاست را در یابند.
معنای مورد نظر آنها فقط معنایی برای خودشان است. بی آنکه این معنا را به جهان مشترک انسانی بیاورند. برای همین است که هایدگر در دام نازیسم می افتد.
سارتر با آن شروع از اگزیستانسیالیسم خودش و اینکه دیگری دوزخ من است.
یعنی آزادی را فقط در عالم انفرادی دیدن. در جهان عالم انزوا خویشتن دیدن.
و در نتیجه سارتر به دفاع از استالینیسم کشیده می شود.
فیلسوفان ارمانی هانا آرنت کانت، ارسطو و یاسپرس بوده اند که در عین اولویت دادن به فرد به وظیفه انسان ها در قبال انسان های دیگر هم اهمیت می داده اند. هانا آرنت کتابی دارد به اسم "انسان های اعصار ظلمانی." در این کتاب می گوید که در آن زمانی که این تفکر، این شان انسانی، از ما سلب شده است و توتالیتاریسم ارتباط انسانی را قطع کرده است قلمرو عمومی را در هم شکسته است. مسولیت فردی و وظیفه فردی بالاتر می رود.
او می گوید در این زمان اعمال فردی ما نوری در تاریکی است. اعمال فردی ما نوعی الگوی رفتاری به دست می دهد که می توان نوری باشد که در آن تاریکی که بر جهان انسانی ما چیره شده است و می تواند عامل مقاومت باشد.
اگر جهان ما جهان تحت سیطره آیشمان ها بشود، فقط از طریق نظر ورزی نمی شود در برابر آنها ایستادگی کرد. برای باز آفرینی همبستگی انسانی باید دست به اعمال بزرگ فردی زد. اعمال بزرگ به معنای طلب شهادت یا استقبال از مرگ نیست. همچنانکه وقتی یاسپرس را مثال می آورد. یاسپرس خودش را به زیر تیغ نازی ها نداد. اما شرافتمندانه شرافت شخصی اش را در اعمالش نمودار و زنده نگه داشت. هرمان بروخ هم همین کار را کرد. هانا آرنت از هرمان بروخ یک جمله نقل می کند که خود بروخ آن را از کانت، از همان حکم مطلق کانتی برگرفته است:
حکم مطلق جاری میان انسان ها، حق مسلم فریاد خواهی و وظیفه مسلم فریادرسی است.
هانا آرنت کتاب "ریشه های توتالیتاریسم" را با این جمله به پایان می برد و برای امروز ما به نوعی تکلیف و مسئوولیت مان چه فردی و چه جمعی را یادآور می شود. جمله ای که از کتاب اعمال رسولان برگرفته است و در واقع منادی امید است برای زیستن در اعصار ظلمانی :
خود را ضرری مرسان، زیرا که ما همه اینجا هستیم!
دوستان و شنوندگان گرامی، به پایان برنامه شب هانا آرنت می رسیم.
پذیرای، هر پیشنهاد، انتقاد و سخنی از سوی شما عزیزان دل هستیم. هر جا هستید پاینده باشید. تا برنامه ای دیگر خدا نگهدارتان.
پادکست صبح ملت نیوز.
- چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۰:۲۹
- منبع: صبح ملت