قسمت سوم هانا آرنت در رادیو صبح ملت بخش مطالعات جهان منتشر شد
بزرگنمایی:
هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود.
قسمت سوم
هانا آرنت حتی در دوره ای که در آمریکا می زیست و با همه احترامی که برای بنیانگذاران آمریکا قایل بود، اما آمریکا را در معرض خطر پوپولیسم می دید. آرنت کتابی دارد به نام بحران جمهوری که مربوط به آمریکاست. البته هانا آرنت هر جا از جمهوری سخن می گوید منظورش در معنای فعلی اش نیست. بلکه می خواهد همان مفهوم باستانی را القا کند. مدنظر هانا آرنت همان جمهوری است که نمونه اش را در آتن باستان می توان یافت. رسپوبلیکا جایی است که همه آدم ها با یکدیگر راجع به سیاست و سرنوشت وارد گفت و گو می شوند. هیچ کس از زندگی عمومی کناره نگرفته است. سیاست تعطیل نشده است. شست و شوی مغزی داده نمی شود. انسان را به سمت فقط مصرف نمی رانند. انسان ها حیوانات زحمت کشی نیستند که هیچ هدف دیگری جز بیشتر و بیشتر و بیشتر مصرف کردن ندارند. و آن بخش مربوط به اخلاق، شان و شرف انسانی را واگذار نمی کنند به یک عده به خصوص که آنها برایشان تصمیم بگیرند به شرطی که علوفه را تامین بکنند. اقتصاد در دوران یونان باستان یعنی دورانی که الگوی هانا آرنت است، امری مربوط به خانواده است. امری است مربوط به حوزه ی خصوصی انسان که معاش اش را آنجا تامین می کند نه در حوزه عمومی تعامل انسانی.
حوزه عمومی، حوزه عمل است. حوزه سیاست است. حوزه اقتصاد نیست. حوزه ای نیست که با وعده های اقتصادی شما را از مسئولیت های تان معاف کنند. شما را از انسانیت تان معاف کنند و بر شما حکومت کنند. و بگویند شما لازم نیست به فکر این چیزها باشید. معاشتان را تامین می کنیم. ما هر قدر که رفاه بخواهید به شما می دهیم. و گویی که هدف انسان تبدیل می شود به رفاه و فقط بیشتر و بیشتر مصرف کردن. بنابراین آن دو وجهی که هانا ارنت به آنها حمله می برد و می خواهد اخلاق تازه ای را باب کند و هشدار بدهد به ما، یک سرمایه داری مصرف گراست و یکی توتالیتاریسم.
اینها دو روی یک سکه هستند.
هانا آرت در کتاب فلسفی اش " وضع بشری" فعالیت انسانی را به سه دسته تقسیم می کند.
یک قسمت زحمت است. فقط زحمت می کشیم. زحمت به این معنا است که فقط بتوانیم بقای خودمان را تامین بکنیم. ان قدری داشته باشیم که بخوریم که زنده بماینم و زاد و ولد کنیم. این چیزی اس تکه ما اتفاقا با حیوانات در آن مشرتک هستیم.حیوان زحمت کش.
نقطه بعدی که از این حدود تجاوز می کنیم و بخشی از انسانیت ما را به وجود می آورد اسم اش را می گذارد کار.
یعنی حوزه ای که ما در طبیعت دخل و تصرف می کنیم. ما خانه می سازیم برای خودمان. ما ابزار می سازیم برای خودمان.
ما وسایلی برای بهتر استفاده کردن از طبعیت و فراتر رفتن از حداقل تامین بقا برای خودمان را فرهام می اوریم.
این چیزی است که در عالم حیوانی اتفاق نمی افتد. حیوان ابزار ساز نیست. انسان ابزار ساز است و اسم اش را می گذارد انسان سازنده. انسانی که ساخت و ساز می کند.
اما سومین حوزه ای که هاا آرنت به آن می پردازد و می گوید که کل شرف انسانی برگرفته از این حوزه است عمل می باشد. عمل آن چیزی است که میان انسان و انسان اتفاق می افتد. عمل ان حوزه ای است که ما مهر عاطفه عقیده و فکرمان را با هم رد و بدل می کنیم. و اینجاست که ما به شرافت اصلی انسانی مان دست پیدا می کنیم.
- چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۱:۱۰
- منبع: صبح ملت نیوز