توصیههای معاون رئیسجمهور برای جذب مشارکت در انتخابات معاون پارلمانی رییس جمهور گفت: نباید به گونهای رفتار شود که این احساس بوجود آید که داوطلبی از برخی گرایشهای سیاسی در انتخابات حضور ندارد. پنجشنبه ۷ دي ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۸:۵۵ ۱۳۱ بازدید
تمرکز مستندسازان بر سوژههای اجتماعی/افزایش دوبرابری تقاضا داشتیم مدیر مستند مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی ضمن ارائه توضیحاتی درباره فرآیند ثبت تقاضای تولید از سوی مستندسازان، از بالا بودن گرایش به موضوعات اجتماعی خبر داد. جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۱:۳۵ ۳۱۲ بازدید
سه رشته گرایش جدید در مقطع ارشد دانشگاه آزاد دزفول رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول از افزوده شدن سه رشته گرایش جدید در مقطع ارشد این دانشگاه خبر داد. يکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۹:۲۶ ۴۷۴ بازدید
چرا رفتار و انتخاب مردم در سفر تغییر کرد؟ «آمارها نشان میدهد پراکندگی بیشتر گردشگران در نوروز امسال در بخشهای شمالی و جنوبی کشور و نیز در کلانشهرها شکل گرفته و سهم فضاهای خدماتی کوچکتر و غیررسمی همچنان نسبت به هتلها بیشتر است. افزایش چشمگیر قیمت تورهای داخلی که تابعی از شرایط اقتصادی است و از دیگر سو، گرایش جامعه به سمت بهرهگیری از خدمات غیررسمی بهویژه در بخش اقامت در نوروز امسال کاملا محسوس بود.» دوشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۶:۰۶ ۴۳۶ بازدید
تهران دهمین استان گرم کشور؛ کاهش ۹۴ درصدی بارندگیهای پایتخت پیشبینی میشود که از آذر ماه و بهخصوص طی دی ماه، بارش به شرایط نرمال گرایش داشته باشد. پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۱:۲۲ ۵۷۱ بازدید
تهران دهمین استان گرم کشور؛ کاهش ۹۴ درصدی بارندگیهای پایتخت پیشبینی میشود که از آذر ماه و بهخصوص طی دی ماه، بارش به شرایط نرمال گرایش داشته باشد. پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۱:۲۲ ۵۷۳ بازدید
بعد از برنج، پزشک هم از پاکستان میرسد چه عواملی در گرایش دانشجویان پزشکی برای انتخاب تخصص موثر است؟ شرایط جامعه؟ تفاوت درآمد بین رشتهها؟ سهولت و کمدردسربودن برخی از این تخصصها؟ توصیه خانواده؟ پس نیاز جامعه و نظام سلامت کجای این مولفههای موثر در انتخاب قرار میگیرد؟ دوشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶:۳۹ ۴۹۵ بازدید
بعد از برنج، پزشک هم از پاکستان میرسد چه عواملی در گرایش دانشجویان پزشکی برای انتخاب تخصص موثر است؟ شرایط جامعه؟ تفاوت درآمد بین رشتهها؟ سهولت و کمدردسربودن برخی از این تخصصها؟ توصیه خانواده؟ پس نیاز جامعه و نظام سلامت کجای این مولفههای موثر در انتخاب قرار میگیرد؟ دوشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶:۳۹ ۴۹۵ بازدید
زندگینامه زکریای رازی ابوبکر محمد رازی فرزند زکریا در 5 شهریور ساال 244 خورشیدی در شهر ری بدنیا آمد. در دوران نوجوانی رازی با موسیقی روحش را پروراند و به طور تخصصی به نواختن نی پرداخت. سپس به کیمیاگری گرایش یافت. کنجکاوی و میل به دانستن، گرایش رازی به کیمیا برای تحقق رویاها و بلند پروازیهایش را به سوی حقیقتی جهت داد که علم شیمی نام گرفت. شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۰:۰۸ ۱۰۵۹ بازدید
زندگینامه زکریای رازی ابوبکر محمد رازی فرزند زکریا در 5 شهریور ساال 244 خورشیدی در شهر ری بدنیا آمد. در دوران نوجوانی رازی با موسیقی روحش را پروراند و به طور تخصصی به نواختن نی پرداخت. سپس به کیمیاگری گرایش یافت. کنجکاوی و میل به دانستن، گرایش رازی به کیمیا برای تحقق رویاها و بلند پروازیهایش را به سوی حقیقتی جهت داد که علم شیمی نام گرفت. شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۰:۰۸ ۱۰۵۹ بازدید
هشدار به مسئولان: دانش آموزان دیگر دوست ندارند مهندس شوند زمانی قبولی در یکی از رشتههای مهندسی آرزوی دانش آموزان و خانوادههای آنها بود. اما در سالهای اخیر دیگر علوم ریاضی و مهندسی، اولویت نخست دانش آموزان نیست و گرایش جامعه به رشتههای انسانی و تجربی به مراتب از ریاضی بیشتر است. پنجشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۵:۰۸ ۴۵۸ بازدید
گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز از نمایش « سه گانه پاریسی» در چهلمین جشنواره تئاتر فجر نمایشی اجتماعی که داستانش در یک نیمهشب سرد زمستانی رخ میدهد؛ یک شب یخزده و متفاوت برای ژاک هاوسمن که فردی متنفذ و مدیر روزنامهای با گرایشهای سوسیالیستی است و با مردی روبهرو میشود که یکی از 8 هزار بیخانمان فرانسوی است که شبهای سرد زمستانی را کنار منافذ و دریچههای گرم پارکینگ خانهها سر میکنند. سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۳:۱۳ ۷۱۳ بازدید
گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز از نمایش « سه گانه پاریسی» در چهلمین جشنواره تئاتر فجر نمایشی اجتماعی که داستانش در یک نیمهشب سرد زمستانی رخ میدهد؛ یک شب یخزده و متفاوت برای ژاک هاوسمن که فردی متنفذ و مدیر روزنامهای با گرایشهای سوسیالیستی است و با مردی روبهرو میشود که یکی از 8 هزار بیخانمان فرانسوی است که شبهای سرد زمستانی را کنار منافذ و دریچههای گرم پارکینگ خانهها سر میکنند. سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۳:۱۳ ۷۱۳ بازدید
یک فعال امور زنان گفت: فراهم کردن تسهیلات کسب و کار بستر توسعه اقتصادی و فرصتهای موثر برای اشتغال به ویژه برای زنان را فراهم میکند. اینکه زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و در سال های اخیر گرایش بیشتری به تحصیلات دانشگاهی داشته اند اما نرخ بیکاری در آنها همچنان بالا است که زنان رفته رفته جهت تامین معیشت زندگی و امرار معاش دست به کار آفرینی در حوزه های مختلف داشتند هر چند که فرایند کار آفرینی سخت و دشوار است. جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۲۳:۳۰:۵۰ ۷۸۰ بازدید
یک فعال امور زنان گفت: فراهم کردن تسهیلات کسب و کار بستر توسعه اقتصادی و فرصتهای موثر برای اشتغال به ویژه برای زنان را فراهم میکند. اینکه زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و در سال های اخیر گرایش بیشتری به تحصیلات دانشگاهی داشته اند اما نرخ بیکاری در آنها همچنان بالا است که زنان رفته رفته جهت تامین معیشت زندگی و امرار معاش دست به کار آفرینی در حوزه های مختلف داشتند هر چند که فرایند کار آفرینی سخت و دشوار است. جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۲۳:۳۰:۵۰ ۷۸۱ بازدید
رشد گرایش به رفتارهای پر خطر در دانش آموزان آسیب های اجتماعی همچون زخمی بر پیکره نظام اجتماعی کشور نشسته و علی رغم هم افزایی دستگاه های اجرایی کشور به منظور کاهش بار آسیب های اجتماعی، هنوز این امر محقق نشده است. يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳:۵۳ ۵۵۵ بازدید
رشد گرایش به رفتارهای پر خطر در دانش آموزان آسیب های اجتماعی همچون زخمی بر پیکره نظام اجتماعی کشور نشسته و علی رغم هم افزایی دستگاه های اجرایی کشور به منظور کاهش بار آسیب های اجتماعی، هنوز این امر محقق نشده است. يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳:۵۳ ۵۵۵ بازدید
رشد گرایش به رفتارهای پر خطر در دانش آموزان آسیب های اجتماعی همچون زخمی بر پیکره نظام اجتماعی کشور نشسته و علی رغم هم افزایی دستگاه های اجرایی کشور به منظور کاهش بار آسیب های اجتماعی، هنوز این امر محقق نشده است. يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳:۵۳ ۵۵۵ بازدید
رشد گرایش به رفتارهای پر خطر در دانش آموزان آسیب های اجتماعی همچون زخمی بر پیکره نظام اجتماعی کشور نشسته و علی رغم هم افزایی دستگاه های اجرایی کشور به منظور کاهش بار آسیب های اجتماعی، هنوز این امر محقق نشده است. يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳:۵۳ ۵۵۵ بازدید
رشد گرایش به رفتارهای پر خطر در دانش آموزان آسیب های اجتماعی همچون زخمی بر پیکره نظام اجتماعی کشور نشسته و علی رغم هم افزایی دستگاه های اجرایی کشور به منظور کاهش بار آسیب های اجتماعی، هنوز این امر محقق نشده است. يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳:۵۳ ۵۵۵ بازدید
رشد گرایش به رفتارهای پر خطر در دانش آموزان آسیب های اجتماعی همچون زخمی بر پیکره نظام اجتماعی کشور نشسته و علی رغم هم افزایی دستگاه های اجرایی کشور به منظور کاهش بار آسیب های اجتماعی، هنوز این امر محقق نشده است. يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳:۵۳ ۵۵۵ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در روزگار پس از نیما- و بنا بر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در شعر حضور مییابند. نشستهای شعرخوانی و نقد آثار در انجمن نقد ادبی خوزستان در ششمین سال فعالیت این انجمن به خاطر شرایط کرونایی همچنان به صورت مجازی برگزار می گردد. سیصد و شانزدهمین نشست این انجمن عصر یکشنبه 2 آبان 1400 برگزار شد که در این نشست شاعران آثار خود را ارائه کرده و منتقدان انجمن درباره آن به بحث و بررسی پرداختند. تعداد اعضای گروه مجازی انجمن نقد ادبی خوزستان در این نشست 197 نفر بود که از میان آنها شاعران و منتقدانی چون: دکتر داودرضا کاظمی، عزت الله کیانی، احمد تمیمی، سارا شجاعی، صدیقه صنیعی، فاطمه مقدم، نیلوفر عیسی زاده، کلثوم ستاوی، عبدالرضا فاطمی، نادیا حزباوی، مجتبی مشرف و فرزانه عضدی به ارائه اثر یا نقد سروده های شاعران همگروه پرداختند. برخی سروده ها و نقدهای صورت گرفته در این نشست به شرح ذیل هستند. سروده اول: به احترام دستهایم که میفهمند فرق تار را از تار تکیه میکنم به عمودیترین مکثِ سلیقهات و تو را میرسانم به قواره به راه که برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته و محشورم کنی با شعر و شب که شاعرهها را شهره میکند تو شکافهای حقیقت را وصله کنی و من استناد کنم به استیکرهای آبی و به لبخند کوتولهای که رویم لحاف میکشد تا من مغزِ تمامِ شعرها را دنبال سرم بگردم دوباره مزرعه بشوم و جمع کنم خاطرِ گلهای درشتت را که پابلندی به هیکلِ من زار انداخته و شعر همیشه شورِ شما را میزند. نیلوفر عیسیزاده دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشتند: تکرار اتصال فضا و معناهای گوناگون با استفاده از حروف ربط به ویژه حرف ربط «که» در فرازهایی از این سروده، زبان و به ویژه فرم شعر را تحت تاثیر قرار داده و تا حدودی آزار دهنده است (بنگرید به سطرهای دوم، دهم، چهاردهم و بیست و ششم). شیوه شکل گیری جملات مرکب و به ویژه نوع اتصال جمله های وابسته به شکلی است که فرم درونی شعر، از این حیث، تکرار و در نتیجه یکنواخت می شود. در همین راستا برخی دیگر از حرف های ربط حشو به نظر می رسند؛ چنانکه نبودنشان فرم درونی بهتری را رقم میزند. مثلا شعر را با حذف سطر شانزدهم و سطر بیستم، «و من» و «تا من»، بخوانید و ببینید چه می شود؟! اما تخیل و شاعرانگی سطرهایی چون: «عمودیترین مکثِ سلیقه»، «تو را میرسانم به قواره»، «برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته»، «شکافهای حقیقت را وصله کردن»، از جمله نقاط قوت این سروده است. جناس و واج آرایی در برخی از سطرها، موسیقی ساز واقع شده اما توجه شاعر به موسیقی درونی و معنوی در کل سروده آنچنانکه باید نیست. احمد تمیمی به عینیت و ذهنیت در این سروده پرداخت: (( شعر با تشخص بخشیدن به دست آغاز میشود و با تشخص به شعر به پایان می رسد. در بند اول *احترام دست* ترکیبی از عینیت و ذهنیت است که می تواند مخاطب را با خود همراه کند. بازی زبانی با *تار*که با جناس تام همراه است سبب زیباتر شدن این بند از شعر شده است. در ادامه شعر به سمت ذهنیت گرایش می یابد: «عمودی ترین مکث سلیقه، کلمات درز نگرفته» در ادامه عبارت «شکاف حقیقت» کمی شعارزده است. از نکات مثبت این شعر وارد شدن المان های امروزی به شعر است، البته میزان موفقیت آن محل بحث است. آنچه به نظرم رسید این است که آنجا که عینیت و ذهنیت کنارهم قرار گرفته اند امکان ارتباط گرفتن با شعر بیشتر است.))؛ سارا شجاعی نیز به عینیت و ذهنیت سروده اشاره کرد: (( شعر با ترکیبات عینی و انتزاعی همراه است؛ بعضی بندها عینیت بیشتر و بعضی انتزاعی ترند . این دو اگر در ترکیب با یکدیگر با عث خلق جریانی از تصاویر در ذهن مخاطب شوند بهتر است . واج ارایی در شعر نیز به زیبایی کار افزوده است)). سروده دوم: در دل من مانده بسی ، حرف نپرسیده کسی ای تو که از من نفسی ، برده به دیدار بیا قامت افراشته ای ، گلشن من کاشته ای بی ثمر انگاشته ای ، میوه بسیار! بیا ساده نوشتم سخنم ، تا تو بدانی که منم آنکه به جان داد و تنم ، در قدم یار بیا تو شه جانی و همه ، من نشناسم کلمه تا که نبینم صدمه ، از لب بیمار بیا عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم منتظرم منتظرم ، ای دل و دلدار بیا تقدیم به امام عصر عج 29/7/1400 نادیا حزباوی دکتر داودرضا کاظمی، دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان با اشاره به درستی وزن و قافیه در این سروده و موضوع و محتوی ارزشمند این سروده نوشت: اما عبارت ها و اشارت ها همگی برآمده از ادبیات، آشنا و بعضاً تکراری اند. آنچنانکه می توان گفت این شعر حرف تازه ای ندارد. برخی جمله ها هم که اصلاً منطق درستی ندارند. جملاتی مانند: «عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم»، عبارت هایی اینچنین را شاعر باید بازنویسی و بازسرایی کند. احمد تمیمی نیز در نقد این سروده به فقر تخیل اشاره کرد. سروده سوم: در منتهای خلوت باد گیسوان پریشان میشوند از نفیر ساچمه ها « چهار باغ » را بالا و پایین کرده اند با تیتر درشت سکوت بروی « منارجنبان » جوخه ها به صلیب کشیده اند تار موها را بنگ ، بنگ ، بنگ ، چه پنهانی ترک بر میدارد پاییز برگ ریز « سی و سه پل » ع.فاطمی دکتر داودرضا کاظمی: این سروده ذهنی آغاز می شود، «در منتهای خلوت باد»، در ادامه نیز این تنها شاعر است که می داند چه می خواسته بگوید و چه گفته است. «به صلیب کشیدن تار موها»، معنای روشنی دارد اما این معنا در کنار چهارباغ و منارجنبان و پاییز سی و سه پل به فرم نمی رسد. اشارت ها پراکنده و ارتباط ها ضعیف است. گو اینکه وصف ها نیز اغلب آشنا و بعضاً تکراری اند. احمد تمیمی با اشاره به ابهام در این شعر نوشت: (( ابهام در این سروده نتیجه عمیق تر شدن و چندلایگی معنا نیست. بلکه ناشی از مبهم بودن است. ابهامی که منجر به شاعرانگی می شود با ابهامی که در نتیجه عدم ایجاد تناظرها و تناسب های معنایی است متفاوت است و ابهام در این سروده به زعم من از نوع دوم است. هرچند باید این حرکت شاعر را که از مستقیم گویی در حال فاصله گرفتن است ستود.))؛ سارا شجاعی با اشاره به پایان مبهم شعر، اعتقاد داشت تکنیک در این سروده بر شاعرانگی تفوق دارد. سروده چهارم: به تن کن رخت "زیبا شادِ" زن های شمالی را و از روی تنم بنداز تن پوش زغالی را بیا اثبات کن در عشق،اما و اگر پوچ است بیا تغییر ده قانون "رویای محالی" را به اخبار حسودان پس زدی عشق مرا ای "عشق" چرا آموختی از دیگران بی اعتدالی را مرا پس میزنی با دست و با چشمات میخوانی ولی من دوست می دارم چنین حالی به حالی را تو هرشب باده ات را با که می نوشی که من اینجا ز آب دیده می نوشانم این گُل های قالی را کنارم می نشینی توی خوابِ خسته ام،هرشب بیا تعبیر کن در استکانم جای خالی را کلثومه ستاوی(هانے دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده با اشاره به سالم بودن فرم و خوش آهنگی سروده اضافه کرد: ترکیب غیر اضافی «زیباشاد» در مصرع اول خوش درخشیده است. در مصرع دوم فعل «بنداز» از یکدستی زبان غزل می کاهد مانند واژه «چشمات» در بیت چهارم. شاعر باید فقط به ضرورت سراغ زبان محاوره برود و جز در مواقعی که استفاده از واژگان زبان محاوره به زیبایی و رسایی میرسند، از آنها استفاده نکند. از سوی دیگر هر فعلی حرف اضافه مخصوص به خود را طلب میکند. «از روی تنم بنداز» درست نیست. از روی تنم بردار درست است. جملاتی مانند: «تو هرشب باده ات را با که می نوشی ...» نیز بی ایراد نیستند، این فضاها مربوط به غزل در سده های پیشین است و با زندگی امروزین ما تناسب چندانی ندارد. امروزه به شراب باده نمی گویند. وانگهی تصاویر و مضامین در دسترس و عینی تری را برگزینید. عزت الله کیانی نیز در نقد این سروده ضمن اشاره به نقش قافیه ها در این سروده نوشت: (( در ابتدای شعر که گفتهاند "به تن کن" منظورشان قاعدتا این بوده که به تن من کن و بیان ناقص است.از نظر ترتیب هم مضمون مصرع دوم بایستی اول بیاید و ابتدا رخت زغالی را از تن جدا کند و سپس زیباشاد بپوشد با بپوشاند، افزون بر این، وجود واژه ی "بنداز" در این بیت، عامیانه است و خدشه ای است به یک دستی غزل. چیزی نزدیک به گونه ی زیر باشد بهتر است: بیایی دور می اندازم این رخت زغالی را بپوشم رخت زیبا شادِ زن های شمالی را شاعر در سرودن توانمند است و می تواند بیشتر به ناگفته ها بپردازد و رد پای خودش را در شعر به جا بگذارد. )) سارا شجاعی نیز به مضامین تکراری و بیان متناقض در بعضی بیت ها اشاره کرد. سروده پنجم: کسی که با منِ از پا فتاده کار نداشت شکستن دلِ بیچاره افتخار نداشت نخواستم که به وقت فراق گریه کنم ولی دریغ! دلم بی تو اختیار نداشت گذشته کار ز کارم ولی بدان ای دوست دلِ شکسته ی ما ارزش شکار نداشت چنان به جانِ نحیفم هجوم آوردی که از تو بر تن من زخم ها شمار نداشت پس از گذشتن عشق از منِ فتاده ز پا برای دیدنت ای مرگ! دل قرار نداشت دلم گذشت ز من! مانده ام بدون دلم! که حال و حوصله صبر و انتظار نداشت و کوچ میکنم از شهر، پا به پای سفر که جا برای وجودِ من این دیار نداشت سراغ شعر نگیرید، آه..شعرِ دلم هرآنچه داشت، گلی خفته بر مزار نداشت... مجتبی مشرّف دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: وزن عروضی و قافیه و فرم بیرونی که قالب غزل است، در این سروده حسب حالی و عاشقانه به خوبی شکل گرفته است. شاعر ذوق خوبی دارد و در سراسر شعر وحدت موضوعی برقرار کرده است. کاش در برخی از ابیات مضامین امروزی و تازه تری به کار بسته بود. در برخی از ابیات مانند مطلع غزل، ارتباط افقی میان دو مصرع یا شکل نگرفته و یا کمرنگ است. کاربرد افعال به شیوه کهن مانند دوبار استفاده کردن از فعل «فتادن» به جای «افتادن» در زبانی که بافت آرکائیک ندارد، انتخاب خوبی به نظر نمی رسد. در روزگار پس از نیما- و بنابر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در زبان معیار به کار می روند. یعنی با همان شیوه ای که در زبان معیار حضور دارند، نه باشیوه های کهن و نه با گویش ها و لایه های متفاوت زبانی و... سارا شجاعی نوشت: (( بعضی بیت ها زیبا، بعضی بیت ها نیازمند توجه و بعضی ها نارسا هستند))؛ سروده ششم: زنی گم کرده راهم. که گاهی شال می بافم گهی تا انتهای غم می فشارم پدال چرخ را. گاه با ملودی گندمزار به رقص درایم. گاه می پیچم لای کوفته ها عطر عشق و لبخند را هم نوا میشوم با قامت رعنای نخل سر بریده ودر کنارش مرثیه میخوانم گاهی هم پایه رقص دخترکان میشوم. گفتگوها دارم با سایه بر دیوار نشسته ات اسمان نیز باردار غم شده و از درد زایمان صاعقه میزند. و من زمزمه میکنم لالایی عاشقانه برای کودک سر به هوا و شیطان درونم ولی هنوز ولی هنوز من همان گم کرده راهم. فرزانه عضدی دکتر داودرضا کاظمی نوشت: این سروده در درجه نخست اطناب دارد. برخی از سطرها هم عادی هستند یعنی در آنها اتفاق شاعرانهای رقم نمیخورد. «گاهی شال می بافم»، «می فشارم پدال چرخ را»، «گاهی همپایه رقص دخترکان می شوم» و ... عناصر متن نزدیک به هم انتخاب شدهاند، عینی و در پیوند با موضوعند اما آنچنان که باید خیال انگیز به کار گرفته نمیشوند. در واقع متن در حوزه تخیل حرف چندانی برای گفتن ندارد. البته وصف هایی در خور توجه دارد اما این به تنهایی کافی نیست. احمد تمیمی اعتقاد داشت این متن راه زیادی تا شعر شدن دارد و از نظر سارا شجاعی نیز این متن، بیان نثرآمبز لحظات راوی است. سروده هفتم: قو: بی تواین روزهای خسته وسرد،خالی ازهرامیدمیمیرم نی بی بند می شوم اما، مثل سروی رشید می میرم دل من رابه خاک نسپاری،برمزارم گلاب نگذاری چون به دریای سینه ات یک شب،هم چوقویی سپیدمیمیرم به کدامین گناه ناکرده؟ وکدامین غمی که پیرم کرد؟ مثل احساس ابرهمراه گریه های شدیدمیمیرم دل من داشت زندگی میکرد، ذوق شعرم ترک ترک میشد پرحس کسالتم ،امروز، آخرش ناامیدمیمیرم قبله ی چشم میشی توکجاست؟به کدامین جهت نمازکنم؟ دل خوش ازاینکه باورم داری، من به شوقت شهیدمیمیرم آنقدرکودکم که گم شده ام،درخیابان بی دروپیکر سربچرخان ورهنمایم باش،چون شوی ناپدید،میمیرم عشق راباهوس نیالودم،تادم مرگ عاشقت بودم نفس آخرم به یادشماست،مرگ بی تورسید،میمیرم. صدیقه صنیعی دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: «نی بی بند می شوم»، یعنی بی صدا، ساکت، بی سود، بی فایده و حتی بی هدف و بیهویت، هنر سازه های این چنین متن را به ادبیت می رساند. بیان تصویری و خیال انگیز، پیچیده در تمهیدات بیانی و بلاغی، این قدرت القایی تشبیه و تمثیل است که می تواند اینگونه دوری از محبوب یا معشوق را خیال انگیز نشان دهد. شاعر باید در پی چنین تمهیداتی باشد و از وصف هایی چون: «غمی که پیرم کرد»، بپرهیزد زیرا عادی و تهی از تخیلند. وزن و قافیه و قالب شعر تندرست است. غزل زبانی لطیف و صمیمی دارد. حس برانگیز است. موضوعی مشخص و بافتی منسجم دارد. روز بازتاب پلاکی آویخته بر گردن خاک تکرار اسطوره های بی تکرار به وقوع پیوسته اند آیه ها بر پیشانی ات تلاوت می شوی هر روز لابلای زنجیره ها تاریخ وعده ای بود ناخوانده در کشت زار زخم و آیینه ابرها نیمه دیگر تو بودند جان سپرده بر لبخند شکوفه تفحص میکنم لبخندت را در گذرگاهی نا سروده در سطر های خالی این سرزمین جامانده در اسارتی سپید ..........از فانوس کمک می گیرم فاطمه مقدم دکتر داودرضا کاظمی اعتقاد داشت این سروده نسبت به سروده های قبلی ضعیف تر است و عبارت ها و وصف ها یکدست نیست. برخی مثل «روز/ بازتاب پلاک بر سینه خاک» زیبا و مخیل و بعضی قابل قبول مانند «به وقوع پیوستن آیه ها» و بعضی چون «اسطوره های بی تکرار» ضعیف و شعاری اند. احمد تمیمی نوشت : ((شعر با تعبیر زیبا و تاویل شروع می شود اما *تکرار اسطوره های بی تکرار* به نظرم توضیح است و قابل حذف.در ادامه به نظرم شعر به خوبی ادامه پیدا می کند و به موقع و با سطری زیبا به پایان می رسد.))؛ سارا شجاعی ضمن برشمردن سطرهای زیبای این سروده، آن را نیازمند ویرایش و موجزتر شدن دانست پایان دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۸:۵۵ ۹۷۷ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در روزگار پس از نیما- و بنا بر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در شعر حضور مییابند. نشستهای شعرخوانی و نقد آثار در انجمن نقد ادبی خوزستان در ششمین سال فعالیت این انجمن به خاطر شرایط کرونایی همچنان به صورت مجازی برگزار می گردد. سیصد و شانزدهمین نشست این انجمن عصر یکشنبه 2 آبان 1400 برگزار شد که در این نشست شاعران آثار خود را ارائه کرده و منتقدان انجمن درباره آن به بحث و بررسی پرداختند. تعداد اعضای گروه مجازی انجمن نقد ادبی خوزستان در این نشست 197 نفر بود که از میان آنها شاعران و منتقدانی چون: دکتر داودرضا کاظمی، عزت الله کیانی، احمد تمیمی، سارا شجاعی، صدیقه صنیعی، فاطمه مقدم، نیلوفر عیسی زاده، کلثوم ستاوی، عبدالرضا فاطمی، نادیا حزباوی، مجتبی مشرف و فرزانه عضدی به ارائه اثر یا نقد سروده های شاعران همگروه پرداختند. برخی سروده ها و نقدهای صورت گرفته در این نشست به شرح ذیل هستند. سروده اول: به احترام دستهایم که میفهمند فرق تار را از تار تکیه میکنم به عمودیترین مکثِ سلیقهات و تو را میرسانم به قواره به راه که برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته و محشورم کنی با شعر و شب که شاعرهها را شهره میکند تو شکافهای حقیقت را وصله کنی و من استناد کنم به استیکرهای آبی و به لبخند کوتولهای که رویم لحاف میکشد تا من مغزِ تمامِ شعرها را دنبال سرم بگردم دوباره مزرعه بشوم و جمع کنم خاطرِ گلهای درشتت را که پابلندی به هیکلِ من زار انداخته و شعر همیشه شورِ شما را میزند. نیلوفر عیسیزاده دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشتند: تکرار اتصال فضا و معناهای گوناگون با استفاده از حروف ربط به ویژه حرف ربط «که» در فرازهایی از این سروده، زبان و به ویژه فرم شعر را تحت تاثیر قرار داده و تا حدودی آزار دهنده است (بنگرید به سطرهای دوم، دهم، چهاردهم و بیست و ششم). شیوه شکل گیری جملات مرکب و به ویژه نوع اتصال جمله های وابسته به شکلی است که فرم درونی شعر، از این حیث، تکرار و در نتیجه یکنواخت می شود. در همین راستا برخی دیگر از حرف های ربط حشو به نظر می رسند؛ چنانکه نبودنشان فرم درونی بهتری را رقم میزند. مثلا شعر را با حذف سطر شانزدهم و سطر بیستم، «و من» و «تا من»، بخوانید و ببینید چه می شود؟! اما تخیل و شاعرانگی سطرهایی چون: «عمودیترین مکثِ سلیقه»، «تو را میرسانم به قواره»، «برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته»، «شکافهای حقیقت را وصله کردن»، از جمله نقاط قوت این سروده است. جناس و واج آرایی در برخی از سطرها، موسیقی ساز واقع شده اما توجه شاعر به موسیقی درونی و معنوی در کل سروده آنچنانکه باید نیست. احمد تمیمی به عینیت و ذهنیت در این سروده پرداخت: (( شعر با تشخص بخشیدن به دست آغاز میشود و با تشخص به شعر به پایان می رسد. در بند اول *احترام دست* ترکیبی از عینیت و ذهنیت است که می تواند مخاطب را با خود همراه کند. بازی زبانی با *تار*که با جناس تام همراه است سبب زیباتر شدن این بند از شعر شده است. در ادامه شعر به سمت ذهنیت گرایش می یابد: «عمودی ترین مکث سلیقه، کلمات درز نگرفته» در ادامه عبارت «شکاف حقیقت» کمی شعارزده است. از نکات مثبت این شعر وارد شدن المان های امروزی به شعر است، البته میزان موفقیت آن محل بحث است. آنچه به نظرم رسید این است که آنجا که عینیت و ذهنیت کنارهم قرار گرفته اند امکان ارتباط گرفتن با شعر بیشتر است.))؛ سارا شجاعی نیز به عینیت و ذهنیت سروده اشاره کرد: (( شعر با ترکیبات عینی و انتزاعی همراه است؛ بعضی بندها عینیت بیشتر و بعضی انتزاعی ترند . این دو اگر در ترکیب با یکدیگر با عث خلق جریانی از تصاویر در ذهن مخاطب شوند بهتر است . واج ارایی در شعر نیز به زیبایی کار افزوده است)). سروده دوم: در دل من مانده بسی ، حرف نپرسیده کسی ای تو که از من نفسی ، برده به دیدار بیا قامت افراشته ای ، گلشن من کاشته ای بی ثمر انگاشته ای ، میوه بسیار! بیا ساده نوشتم سخنم ، تا تو بدانی که منم آنکه به جان داد و تنم ، در قدم یار بیا تو شه جانی و همه ، من نشناسم کلمه تا که نبینم صدمه ، از لب بیمار بیا عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم منتظرم منتظرم ، ای دل و دلدار بیا تقدیم به امام عصر عج 29/7/1400 نادیا حزباوی دکتر داودرضا کاظمی، دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان با اشاره به درستی وزن و قافیه در این سروده و موضوع و محتوی ارزشمند این سروده نوشت: اما عبارت ها و اشارت ها همگی برآمده از ادبیات، آشنا و بعضاً تکراری اند. آنچنانکه می توان گفت این شعر حرف تازه ای ندارد. برخی جمله ها هم که اصلاً منطق درستی ندارند. جملاتی مانند: «عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم»، عبارت هایی اینچنین را شاعر باید بازنویسی و بازسرایی کند. احمد تمیمی نیز در نقد این سروده به فقر تخیل اشاره کرد. سروده سوم: در منتهای خلوت باد گیسوان پریشان میشوند از نفیر ساچمه ها « چهار باغ » را بالا و پایین کرده اند با تیتر درشت سکوت بروی « منارجنبان » جوخه ها به صلیب کشیده اند تار موها را بنگ ، بنگ ، بنگ ، چه پنهانی ترک بر میدارد پاییز برگ ریز « سی و سه پل » ع.فاطمی دکتر داودرضا کاظمی: این سروده ذهنی آغاز می شود، «در منتهای خلوت باد»، در ادامه نیز این تنها شاعر است که می داند چه می خواسته بگوید و چه گفته است. «به صلیب کشیدن تار موها»، معنای روشنی دارد اما این معنا در کنار چهارباغ و منارجنبان و پاییز سی و سه پل به فرم نمی رسد. اشارت ها پراکنده و ارتباط ها ضعیف است. گو اینکه وصف ها نیز اغلب آشنا و بعضاً تکراری اند. احمد تمیمی با اشاره به ابهام در این شعر نوشت: (( ابهام در این سروده نتیجه عمیق تر شدن و چندلایگی معنا نیست. بلکه ناشی از مبهم بودن است. ابهامی که منجر به شاعرانگی می شود با ابهامی که در نتیجه عدم ایجاد تناظرها و تناسب های معنایی است متفاوت است و ابهام در این سروده به زعم من از نوع دوم است. هرچند باید این حرکت شاعر را که از مستقیم گویی در حال فاصله گرفتن است ستود.))؛ سارا شجاعی با اشاره به پایان مبهم شعر، اعتقاد داشت تکنیک در این سروده بر شاعرانگی تفوق دارد. سروده چهارم: به تن کن رخت "زیبا شادِ" زن های شمالی را و از روی تنم بنداز تن پوش زغالی را بیا اثبات کن در عشق،اما و اگر پوچ است بیا تغییر ده قانون "رویای محالی" را به اخبار حسودان پس زدی عشق مرا ای "عشق" چرا آموختی از دیگران بی اعتدالی را مرا پس میزنی با دست و با چشمات میخوانی ولی من دوست می دارم چنین حالی به حالی را تو هرشب باده ات را با که می نوشی که من اینجا ز آب دیده می نوشانم این گُل های قالی را کنارم می نشینی توی خوابِ خسته ام،هرشب بیا تعبیر کن در استکانم جای خالی را کلثومه ستاوی(هانے دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده با اشاره به سالم بودن فرم و خوش آهنگی سروده اضافه کرد: ترکیب غیر اضافی «زیباشاد» در مصرع اول خوش درخشیده است. در مصرع دوم فعل «بنداز» از یکدستی زبان غزل می کاهد مانند واژه «چشمات» در بیت چهارم. شاعر باید فقط به ضرورت سراغ زبان محاوره برود و جز در مواقعی که استفاده از واژگان زبان محاوره به زیبایی و رسایی میرسند، از آنها استفاده نکند. از سوی دیگر هر فعلی حرف اضافه مخصوص به خود را طلب میکند. «از روی تنم بنداز» درست نیست. از روی تنم بردار درست است. جملاتی مانند: «تو هرشب باده ات را با که می نوشی ...» نیز بی ایراد نیستند، این فضاها مربوط به غزل در سده های پیشین است و با زندگی امروزین ما تناسب چندانی ندارد. امروزه به شراب باده نمی گویند. وانگهی تصاویر و مضامین در دسترس و عینی تری را برگزینید. عزت الله کیانی نیز در نقد این سروده ضمن اشاره به نقش قافیه ها در این سروده نوشت: (( در ابتدای شعر که گفتهاند "به تن کن" منظورشان قاعدتا این بوده که به تن من کن و بیان ناقص است.از نظر ترتیب هم مضمون مصرع دوم بایستی اول بیاید و ابتدا رخت زغالی را از تن جدا کند و سپس زیباشاد بپوشد با بپوشاند، افزون بر این، وجود واژه ی "بنداز" در این بیت، عامیانه است و خدشه ای است به یک دستی غزل. چیزی نزدیک به گونه ی زیر باشد بهتر است: بیایی دور می اندازم این رخت زغالی را بپوشم رخت زیبا شادِ زن های شمالی را شاعر در سرودن توانمند است و می تواند بیشتر به ناگفته ها بپردازد و رد پای خودش را در شعر به جا بگذارد. )) سارا شجاعی نیز به مضامین تکراری و بیان متناقض در بعضی بیت ها اشاره کرد. سروده پنجم: کسی که با منِ از پا فتاده کار نداشت شکستن دلِ بیچاره افتخار نداشت نخواستم که به وقت فراق گریه کنم ولی دریغ! دلم بی تو اختیار نداشت گذشته کار ز کارم ولی بدان ای دوست دلِ شکسته ی ما ارزش شکار نداشت چنان به جانِ نحیفم هجوم آوردی که از تو بر تن من زخم ها شمار نداشت پس از گذشتن عشق از منِ فتاده ز پا برای دیدنت ای مرگ! دل قرار نداشت دلم گذشت ز من! مانده ام بدون دلم! که حال و حوصله صبر و انتظار نداشت و کوچ میکنم از شهر، پا به پای سفر که جا برای وجودِ من این دیار نداشت سراغ شعر نگیرید، آه..شعرِ دلم هرآنچه داشت، گلی خفته بر مزار نداشت... مجتبی مشرّف دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: وزن عروضی و قافیه و فرم بیرونی که قالب غزل است، در این سروده حسب حالی و عاشقانه به خوبی شکل گرفته است. شاعر ذوق خوبی دارد و در سراسر شعر وحدت موضوعی برقرار کرده است. کاش در برخی از ابیات مضامین امروزی و تازه تری به کار بسته بود. در برخی از ابیات مانند مطلع غزل، ارتباط افقی میان دو مصرع یا شکل نگرفته و یا کمرنگ است. کاربرد افعال به شیوه کهن مانند دوبار استفاده کردن از فعل «فتادن» به جای «افتادن» در زبانی که بافت آرکائیک ندارد، انتخاب خوبی به نظر نمی رسد. در روزگار پس از نیما- و بنابر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در زبان معیار به کار می روند. یعنی با همان شیوه ای که در زبان معیار حضور دارند، نه باشیوه های کهن و نه با گویش ها و لایه های متفاوت زبانی و... سارا شجاعی نوشت: (( بعضی بیت ها زیبا، بعضی بیت ها نیازمند توجه و بعضی ها نارسا هستند))؛ سروده ششم: زنی گم کرده راهم. که گاهی شال می بافم گهی تا انتهای غم می فشارم پدال چرخ را. گاه با ملودی گندمزار به رقص درایم. گاه می پیچم لای کوفته ها عطر عشق و لبخند را هم نوا میشوم با قامت رعنای نخل سر بریده ودر کنارش مرثیه میخوانم گاهی هم پایه رقص دخترکان میشوم. گفتگوها دارم با سایه بر دیوار نشسته ات اسمان نیز باردار غم شده و از درد زایمان صاعقه میزند. و من زمزمه میکنم لالایی عاشقانه برای کودک سر به هوا و شیطان درونم ولی هنوز ولی هنوز من همان گم کرده راهم. فرزانه عضدی دکتر داودرضا کاظمی نوشت: این سروده در درجه نخست اطناب دارد. برخی از سطرها هم عادی هستند یعنی در آنها اتفاق شاعرانهای رقم نمیخورد. «گاهی شال می بافم»، «می فشارم پدال چرخ را»، «گاهی همپایه رقص دخترکان می شوم» و ... عناصر متن نزدیک به هم انتخاب شدهاند، عینی و در پیوند با موضوعند اما آنچنان که باید خیال انگیز به کار گرفته نمیشوند. در واقع متن در حوزه تخیل حرف چندانی برای گفتن ندارد. البته وصف هایی در خور توجه دارد اما این به تنهایی کافی نیست. احمد تمیمی اعتقاد داشت این متن راه زیادی تا شعر شدن دارد و از نظر سارا شجاعی نیز این متن، بیان نثرآمبز لحظات راوی است. سروده هفتم: قو: بی تواین روزهای خسته وسرد،خالی ازهرامیدمیمیرم نی بی بند می شوم اما، مثل سروی رشید می میرم دل من رابه خاک نسپاری،برمزارم گلاب نگذاری چون به دریای سینه ات یک شب،هم چوقویی سپیدمیمیرم به کدامین گناه ناکرده؟ وکدامین غمی که پیرم کرد؟ مثل احساس ابرهمراه گریه های شدیدمیمیرم دل من داشت زندگی میکرد، ذوق شعرم ترک ترک میشد پرحس کسالتم ،امروز، آخرش ناامیدمیمیرم قبله ی چشم میشی توکجاست؟به کدامین جهت نمازکنم؟ دل خوش ازاینکه باورم داری، من به شوقت شهیدمیمیرم آنقدرکودکم که گم شده ام،درخیابان بی دروپیکر سربچرخان ورهنمایم باش،چون شوی ناپدید،میمیرم عشق راباهوس نیالودم،تادم مرگ عاشقت بودم نفس آخرم به یادشماست،مرگ بی تورسید،میمیرم. صدیقه صنیعی دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: «نی بی بند می شوم»، یعنی بی صدا، ساکت، بی سود، بی فایده و حتی بی هدف و بیهویت، هنر سازه های این چنین متن را به ادبیت می رساند. بیان تصویری و خیال انگیز، پیچیده در تمهیدات بیانی و بلاغی، این قدرت القایی تشبیه و تمثیل است که می تواند اینگونه دوری از محبوب یا معشوق را خیال انگیز نشان دهد. شاعر باید در پی چنین تمهیداتی باشد و از وصف هایی چون: «غمی که پیرم کرد»، بپرهیزد زیرا عادی و تهی از تخیلند. وزن و قافیه و قالب شعر تندرست است. غزل زبانی لطیف و صمیمی دارد. حس برانگیز است. موضوعی مشخص و بافتی منسجم دارد. روز بازتاب پلاکی آویخته بر گردن خاک تکرار اسطوره های بی تکرار به وقوع پیوسته اند آیه ها بر پیشانی ات تلاوت می شوی هر روز لابلای زنجیره ها تاریخ وعده ای بود ناخوانده در کشت زار زخم و آیینه ابرها نیمه دیگر تو بودند جان سپرده بر لبخند شکوفه تفحص میکنم لبخندت را در گذرگاهی نا سروده در سطر های خالی این سرزمین جامانده در اسارتی سپید ..........از فانوس کمک می گیرم فاطمه مقدم دکتر داودرضا کاظمی اعتقاد داشت این سروده نسبت به سروده های قبلی ضعیف تر است و عبارت ها و وصف ها یکدست نیست. برخی مثل «روز/ بازتاب پلاک بر سینه خاک» زیبا و مخیل و بعضی قابل قبول مانند «به وقوع پیوستن آیه ها» و بعضی چون «اسطوره های بی تکرار» ضعیف و شعاری اند. احمد تمیمی نوشت : ((شعر با تعبیر زیبا و تاویل شروع می شود اما *تکرار اسطوره های بی تکرار* به نظرم توضیح است و قابل حذف.در ادامه به نظرم شعر به خوبی ادامه پیدا می کند و به موقع و با سطری زیبا به پایان می رسد.))؛ سارا شجاعی ضمن برشمردن سطرهای زیبای این سروده، آن را نیازمند ویرایش و موجزتر شدن دانست پایان دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۸:۵۵ ۹۷۷ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در روزگار پس از نیما- و بنا بر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در شعر حضور مییابند. نشستهای شعرخوانی و نقد آثار در انجمن نقد ادبی خوزستان در ششمین سال فعالیت این انجمن به خاطر شرایط کرونایی همچنان به صورت مجازی برگزار می گردد. سیصد و شانزدهمین نشست این انجمن عصر یکشنبه 2 آبان 1400 برگزار شد که در این نشست شاعران آثار خود را ارائه کرده و منتقدان انجمن درباره آن به بحث و بررسی پرداختند. تعداد اعضای گروه مجازی انجمن نقد ادبی خوزستان در این نشست 197 نفر بود که از میان آنها شاعران و منتقدانی چون: دکتر داودرضا کاظمی، عزت الله کیانی، احمد تمیمی، سارا شجاعی، صدیقه صنیعی، فاطمه مقدم، نیلوفر عیسی زاده، کلثوم ستاوی، عبدالرضا فاطمی، نادیا حزباوی، مجتبی مشرف و فرزانه عضدی به ارائه اثر یا نقد سروده های شاعران همگروه پرداختند. برخی سروده ها و نقدهای صورت گرفته در این نشست به شرح ذیل هستند. سروده اول: به احترام دستهایم که میفهمند فرق تار را از تار تکیه میکنم به عمودیترین مکثِ سلیقهات و تو را میرسانم به قواره به راه که برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته و محشورم کنی با شعر و شب که شاعرهها را شهره میکند تو شکافهای حقیقت را وصله کنی و من استناد کنم به استیکرهای آبی و به لبخند کوتولهای که رویم لحاف میکشد تا من مغزِ تمامِ شعرها را دنبال سرم بگردم دوباره مزرعه بشوم و جمع کنم خاطرِ گلهای درشتت را که پابلندی به هیکلِ من زار انداخته و شعر همیشه شورِ شما را میزند. نیلوفر عیسیزاده دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشتند: تکرار اتصال فضا و معناهای گوناگون با استفاده از حروف ربط به ویژه حرف ربط «که» در فرازهایی از این سروده، زبان و به ویژه فرم شعر را تحت تاثیر قرار داده و تا حدودی آزار دهنده است (بنگرید به سطرهای دوم، دهم، چهاردهم و بیست و ششم). شیوه شکل گیری جملات مرکب و به ویژه نوع اتصال جمله های وابسته به شکلی است که فرم درونی شعر، از این حیث، تکرار و در نتیجه یکنواخت می شود. در همین راستا برخی دیگر از حرف های ربط حشو به نظر می رسند؛ چنانکه نبودنشان فرم درونی بهتری را رقم میزند. مثلا شعر را با حذف سطر شانزدهم و سطر بیستم، «و من» و «تا من»، بخوانید و ببینید چه می شود؟! اما تخیل و شاعرانگی سطرهایی چون: «عمودیترین مکثِ سلیقه»، «تو را میرسانم به قواره»، «برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته»، «شکافهای حقیقت را وصله کردن»، از جمله نقاط قوت این سروده است. جناس و واج آرایی در برخی از سطرها، موسیقی ساز واقع شده اما توجه شاعر به موسیقی درونی و معنوی در کل سروده آنچنانکه باید نیست. احمد تمیمی به عینیت و ذهنیت در این سروده پرداخت: (( شعر با تشخص بخشیدن به دست آغاز میشود و با تشخص به شعر به پایان می رسد. در بند اول *احترام دست* ترکیبی از عینیت و ذهنیت است که می تواند مخاطب را با خود همراه کند. بازی زبانی با *تار*که با جناس تام همراه است سبب زیباتر شدن این بند از شعر شده است. در ادامه شعر به سمت ذهنیت گرایش می یابد: «عمودی ترین مکث سلیقه، کلمات درز نگرفته» در ادامه عبارت «شکاف حقیقت» کمی شعارزده است. از نکات مثبت این شعر وارد شدن المان های امروزی به شعر است، البته میزان موفقیت آن محل بحث است. آنچه به نظرم رسید این است که آنجا که عینیت و ذهنیت کنارهم قرار گرفته اند امکان ارتباط گرفتن با شعر بیشتر است.))؛ سارا شجاعی نیز به عینیت و ذهنیت سروده اشاره کرد: (( شعر با ترکیبات عینی و انتزاعی همراه است؛ بعضی بندها عینیت بیشتر و بعضی انتزاعی ترند . این دو اگر در ترکیب با یکدیگر با عث خلق جریانی از تصاویر در ذهن مخاطب شوند بهتر است . واج ارایی در شعر نیز به زیبایی کار افزوده است)). سروده دوم: در دل من مانده بسی ، حرف نپرسیده کسی ای تو که از من نفسی ، برده به دیدار بیا قامت افراشته ای ، گلشن من کاشته ای بی ثمر انگاشته ای ، میوه بسیار! بیا ساده نوشتم سخنم ، تا تو بدانی که منم آنکه به جان داد و تنم ، در قدم یار بیا تو شه جانی و همه ، من نشناسم کلمه تا که نبینم صدمه ، از لب بیمار بیا عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم منتظرم منتظرم ، ای دل و دلدار بیا تقدیم به امام عصر عج 29/7/1400 نادیا حزباوی دکتر داودرضا کاظمی، دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان با اشاره به درستی وزن و قافیه در این سروده و موضوع و محتوی ارزشمند این سروده نوشت: اما عبارت ها و اشارت ها همگی برآمده از ادبیات، آشنا و بعضاً تکراری اند. آنچنانکه می توان گفت این شعر حرف تازه ای ندارد. برخی جمله ها هم که اصلاً منطق درستی ندارند. جملاتی مانند: «عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم»، عبارت هایی اینچنین را شاعر باید بازنویسی و بازسرایی کند. احمد تمیمی نیز در نقد این سروده به فقر تخیل اشاره کرد. سروده سوم: در منتهای خلوت باد گیسوان پریشان میشوند از نفیر ساچمه ها « چهار باغ » را بالا و پایین کرده اند با تیتر درشت سکوت بروی « منارجنبان » جوخه ها به صلیب کشیده اند تار موها را بنگ ، بنگ ، بنگ ، چه پنهانی ترک بر میدارد پاییز برگ ریز « سی و سه پل » ع.فاطمی دکتر داودرضا کاظمی: این سروده ذهنی آغاز می شود، «در منتهای خلوت باد»، در ادامه نیز این تنها شاعر است که می داند چه می خواسته بگوید و چه گفته است. «به صلیب کشیدن تار موها»، معنای روشنی دارد اما این معنا در کنار چهارباغ و منارجنبان و پاییز سی و سه پل به فرم نمی رسد. اشارت ها پراکنده و ارتباط ها ضعیف است. گو اینکه وصف ها نیز اغلب آشنا و بعضاً تکراری اند. احمد تمیمی با اشاره به ابهام در این شعر نوشت: (( ابهام در این سروده نتیجه عمیق تر شدن و چندلایگی معنا نیست. بلکه ناشی از مبهم بودن است. ابهامی که منجر به شاعرانگی می شود با ابهامی که در نتیجه عدم ایجاد تناظرها و تناسب های معنایی است متفاوت است و ابهام در این سروده به زعم من از نوع دوم است. هرچند باید این حرکت شاعر را که از مستقیم گویی در حال فاصله گرفتن است ستود.))؛ سارا شجاعی با اشاره به پایان مبهم شعر، اعتقاد داشت تکنیک در این سروده بر شاعرانگی تفوق دارد. سروده چهارم: به تن کن رخت "زیبا شادِ" زن های شمالی را و از روی تنم بنداز تن پوش زغالی را بیا اثبات کن در عشق،اما و اگر پوچ است بیا تغییر ده قانون "رویای محالی" را به اخبار حسودان پس زدی عشق مرا ای "عشق" چرا آموختی از دیگران بی اعتدالی را مرا پس میزنی با دست و با چشمات میخوانی ولی من دوست می دارم چنین حالی به حالی را تو هرشب باده ات را با که می نوشی که من اینجا ز آب دیده می نوشانم این گُل های قالی را کنارم می نشینی توی خوابِ خسته ام،هرشب بیا تعبیر کن در استکانم جای خالی را کلثومه ستاوی(هانے دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده با اشاره به سالم بودن فرم و خوش آهنگی سروده اضافه کرد: ترکیب غیر اضافی «زیباشاد» در مصرع اول خوش درخشیده است. در مصرع دوم فعل «بنداز» از یکدستی زبان غزل می کاهد مانند واژه «چشمات» در بیت چهارم. شاعر باید فقط به ضرورت سراغ زبان محاوره برود و جز در مواقعی که استفاده از واژگان زبان محاوره به زیبایی و رسایی میرسند، از آنها استفاده نکند. از سوی دیگر هر فعلی حرف اضافه مخصوص به خود را طلب میکند. «از روی تنم بنداز» درست نیست. از روی تنم بردار درست است. جملاتی مانند: «تو هرشب باده ات را با که می نوشی ...» نیز بی ایراد نیستند، این فضاها مربوط به غزل در سده های پیشین است و با زندگی امروزین ما تناسب چندانی ندارد. امروزه به شراب باده نمی گویند. وانگهی تصاویر و مضامین در دسترس و عینی تری را برگزینید. عزت الله کیانی نیز در نقد این سروده ضمن اشاره به نقش قافیه ها در این سروده نوشت: (( در ابتدای شعر که گفتهاند "به تن کن" منظورشان قاعدتا این بوده که به تن من کن و بیان ناقص است.از نظر ترتیب هم مضمون مصرع دوم بایستی اول بیاید و ابتدا رخت زغالی را از تن جدا کند و سپس زیباشاد بپوشد با بپوشاند، افزون بر این، وجود واژه ی "بنداز" در این بیت، عامیانه است و خدشه ای است به یک دستی غزل. چیزی نزدیک به گونه ی زیر باشد بهتر است: بیایی دور می اندازم این رخت زغالی را بپوشم رخت زیبا شادِ زن های شمالی را شاعر در سرودن توانمند است و می تواند بیشتر به ناگفته ها بپردازد و رد پای خودش را در شعر به جا بگذارد. )) سارا شجاعی نیز به مضامین تکراری و بیان متناقض در بعضی بیت ها اشاره کرد. سروده پنجم: کسی که با منِ از پا فتاده کار نداشت شکستن دلِ بیچاره افتخار نداشت نخواستم که به وقت فراق گریه کنم ولی دریغ! دلم بی تو اختیار نداشت گذشته کار ز کارم ولی بدان ای دوست دلِ شکسته ی ما ارزش شکار نداشت چنان به جانِ نحیفم هجوم آوردی که از تو بر تن من زخم ها شمار نداشت پس از گذشتن عشق از منِ فتاده ز پا برای دیدنت ای مرگ! دل قرار نداشت دلم گذشت ز من! مانده ام بدون دلم! که حال و حوصله صبر و انتظار نداشت و کوچ میکنم از شهر، پا به پای سفر که جا برای وجودِ من این دیار نداشت سراغ شعر نگیرید، آه..شعرِ دلم هرآنچه داشت، گلی خفته بر مزار نداشت... مجتبی مشرّف دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: وزن عروضی و قافیه و فرم بیرونی که قالب غزل است، در این سروده حسب حالی و عاشقانه به خوبی شکل گرفته است. شاعر ذوق خوبی دارد و در سراسر شعر وحدت موضوعی برقرار کرده است. کاش در برخی از ابیات مضامین امروزی و تازه تری به کار بسته بود. در برخی از ابیات مانند مطلع غزل، ارتباط افقی میان دو مصرع یا شکل نگرفته و یا کمرنگ است. کاربرد افعال به شیوه کهن مانند دوبار استفاده کردن از فعل «فتادن» به جای «افتادن» در زبانی که بافت آرکائیک ندارد، انتخاب خوبی به نظر نمی رسد. در روزگار پس از نیما- و بنابر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در زبان معیار به کار می روند. یعنی با همان شیوه ای که در زبان معیار حضور دارند، نه باشیوه های کهن و نه با گویش ها و لایه های متفاوت زبانی و... سارا شجاعی نوشت: (( بعضی بیت ها زیبا، بعضی بیت ها نیازمند توجه و بعضی ها نارسا هستند))؛ سروده ششم: زنی گم کرده راهم. که گاهی شال می بافم گهی تا انتهای غم می فشارم پدال چرخ را. گاه با ملودی گندمزار به رقص درایم. گاه می پیچم لای کوفته ها عطر عشق و لبخند را هم نوا میشوم با قامت رعنای نخل سر بریده ودر کنارش مرثیه میخوانم گاهی هم پایه رقص دخترکان میشوم. گفتگوها دارم با سایه بر دیوار نشسته ات اسمان نیز باردار غم شده و از درد زایمان صاعقه میزند. و من زمزمه میکنم لالایی عاشقانه برای کودک سر به هوا و شیطان درونم ولی هنوز ولی هنوز من همان گم کرده راهم. فرزانه عضدی دکتر داودرضا کاظمی نوشت: این سروده در درجه نخست اطناب دارد. برخی از سطرها هم عادی هستند یعنی در آنها اتفاق شاعرانهای رقم نمیخورد. «گاهی شال می بافم»، «می فشارم پدال چرخ را»، «گاهی همپایه رقص دخترکان می شوم» و ... عناصر متن نزدیک به هم انتخاب شدهاند، عینی و در پیوند با موضوعند اما آنچنان که باید خیال انگیز به کار گرفته نمیشوند. در واقع متن در حوزه تخیل حرف چندانی برای گفتن ندارد. البته وصف هایی در خور توجه دارد اما این به تنهایی کافی نیست. احمد تمیمی اعتقاد داشت این متن راه زیادی تا شعر شدن دارد و از نظر سارا شجاعی نیز این متن، بیان نثرآمبز لحظات راوی است. سروده هفتم: قو: بی تواین روزهای خسته وسرد،خالی ازهرامیدمیمیرم نی بی بند می شوم اما، مثل سروی رشید می میرم دل من رابه خاک نسپاری،برمزارم گلاب نگذاری چون به دریای سینه ات یک شب،هم چوقویی سپیدمیمیرم به کدامین گناه ناکرده؟ وکدامین غمی که پیرم کرد؟ مثل احساس ابرهمراه گریه های شدیدمیمیرم دل من داشت زندگی میکرد، ذوق شعرم ترک ترک میشد پرحس کسالتم ،امروز، آخرش ناامیدمیمیرم قبله ی چشم میشی توکجاست؟به کدامین جهت نمازکنم؟ دل خوش ازاینکه باورم داری، من به شوقت شهیدمیمیرم آنقدرکودکم که گم شده ام،درخیابان بی دروپیکر سربچرخان ورهنمایم باش،چون شوی ناپدید،میمیرم عشق راباهوس نیالودم،تادم مرگ عاشقت بودم نفس آخرم به یادشماست،مرگ بی تورسید،میمیرم. صدیقه صنیعی دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: «نی بی بند می شوم»، یعنی بی صدا، ساکت، بی سود، بی فایده و حتی بی هدف و بیهویت، هنر سازه های این چنین متن را به ادبیت می رساند. بیان تصویری و خیال انگیز، پیچیده در تمهیدات بیانی و بلاغی، این قدرت القایی تشبیه و تمثیل است که می تواند اینگونه دوری از محبوب یا معشوق را خیال انگیز نشان دهد. شاعر باید در پی چنین تمهیداتی باشد و از وصف هایی چون: «غمی که پیرم کرد»، بپرهیزد زیرا عادی و تهی از تخیلند. وزن و قافیه و قالب شعر تندرست است. غزل زبانی لطیف و صمیمی دارد. حس برانگیز است. موضوعی مشخص و بافتی منسجم دارد. روز بازتاب پلاکی آویخته بر گردن خاک تکرار اسطوره های بی تکرار به وقوع پیوسته اند آیه ها بر پیشانی ات تلاوت می شوی هر روز لابلای زنجیره ها تاریخ وعده ای بود ناخوانده در کشت زار زخم و آیینه ابرها نیمه دیگر تو بودند جان سپرده بر لبخند شکوفه تفحص میکنم لبخندت را در گذرگاهی نا سروده در سطر های خالی این سرزمین جامانده در اسارتی سپید ..........از فانوس کمک می گیرم فاطمه مقدم دکتر داودرضا کاظمی اعتقاد داشت این سروده نسبت به سروده های قبلی ضعیف تر است و عبارت ها و وصف ها یکدست نیست. برخی مثل «روز/ بازتاب پلاک بر سینه خاک» زیبا و مخیل و بعضی قابل قبول مانند «به وقوع پیوستن آیه ها» و بعضی چون «اسطوره های بی تکرار» ضعیف و شعاری اند. احمد تمیمی نوشت : ((شعر با تعبیر زیبا و تاویل شروع می شود اما *تکرار اسطوره های بی تکرار* به نظرم توضیح است و قابل حذف.در ادامه به نظرم شعر به خوبی ادامه پیدا می کند و به موقع و با سطری زیبا به پایان می رسد.))؛ سارا شجاعی ضمن برشمردن سطرهای زیبای این سروده، آن را نیازمند ویرایش و موجزتر شدن دانست پایان دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۸:۵۵ ۹۷۷ بازدید
فقدان محتوا در شبکه های سیما بیداد می کند وقتی نویسندگان و صاحبان اندیشه جایگاهی در دم و دستگاه رسانه ی ملی، نداشته باشند و به لطف گرایش های خاص شخصی و عقیدتی یا بعضا" رانت، اجازه ی تولید گفتمان های مذبوحانه و شوآفی به هرکسی داده شود(بی آنکه به هدر رفت سرمایه های معنوی،ملی،فرهنگی ، حتی مادی ووو...توجه ویژه گردد) مسلما" دین و حیات معنوی در بین جامعه ای که عنوان اسلامی را متعصبانه به یدک می کشد، تا جایی تنزل می یابد که مهمان برنامه که از قضا از صاحبان کرسی دانشگاهی نیز هست، چنین "اربعین را توپ و شیطون بلا" خطاب می کند! "" کجاست آن ادبیات فاخری که مدعی بلافصلش هستیم؟"" پنجشنبه ۳ تير ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۱:۰۸ ۸۹۰ بازدید
فقدان محتوا در شبکه های سیما بیداد می کند وقتی نویسندگان و صاحبان اندیشه جایگاهی در دم و دستگاه رسانه ی ملی، نداشته باشند و به لطف گرایش های خاص شخصی و عقیدتی یا بعضا" رانت، اجازه ی تولید گفتمان های مذبوحانه و شوآفی به هرکسی داده شود(بی آنکه به هدر رفت سرمایه های معنوی،ملی،فرهنگی ، حتی مادی ووو...توجه ویژه گردد) مسلما" دین و حیات معنوی در بین جامعه ای که عنوان اسلامی را متعصبانه به یدک می کشد، تا جایی تنزل می یابد که مهمان برنامه که از قضا از صاحبان کرسی دانشگاهی نیز هست، چنین "اربعین را توپ و شیطون بلا" خطاب می کند! "" کجاست آن ادبیات فاخری که مدعی بلافصلش هستیم؟"" پنجشنبه ۳ تير ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۱:۰۸ ۸۹۰ بازدید
فقدان محتوا در شبکه های سیما بیداد می کند وقتی نویسندگان و صاحبان اندیشه جایگاهی در دم و دستگاه رسانه ی ملی، نداشته باشند و به لطف گرایش های خاص شخصی و عقیدتی یا بعضا" رانت، اجازه ی تولید گفتمان های مذبوحانه و شوآفی به هرکسی داده شود(بی آنکه به هدر رفت سرمایه های معنوی،ملی،فرهنگی ، حتی مادی ووو...توجه ویژه گردد) مسلما" دین و حیات معنوی در بین جامعه ای که عنوان اسلامی را متعصبانه به یدک می کشد، تا جایی تنزل می یابد که مهمان برنامه که از قضا از صاحبان کرسی دانشگاهی نیز هست، چنین "اربعین را توپ و شیطون بلا" خطاب می کند! "" کجاست آن ادبیات فاخری که مدعی بلافصلش هستیم؟"" پنجشنبه ۳ تير ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۱:۰۸ ۸۹۰ بازدید
قالیباف: وظیفه داریم مشکلات مردم را بدون توجه به گرایشهای سیاسی حل کنیم رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان این که ملت با شرکت در انتخابات، مسئولیت ما را بیشتر کرد تاکید کرد: ما مسئولان وظیفه داریم بدون تقسیم جامعه و توجه به گرایش بندی های سیاسی، با افتخار خدمتگزار مردم باشیم و مسائل اقتصادی نظیر بورس، اشتغال، ازدواج و معیشت را با وجود همه سختی ها با همدلی و همکاری بین قوا و کمک مردم حل کنیم. سه شنبه ۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۵:۲۵ ۷۳۸ بازدید
قالیباف: وظیفه داریم مشکلات مردم را بدون توجه به گرایشهای سیاسی حل کنیم رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان این که ملت با شرکت در انتخابات، مسئولیت ما را بیشتر کرد تاکید کرد: ما مسئولان وظیفه داریم بدون تقسیم جامعه و توجه به گرایش بندی های سیاسی، با افتخار خدمتگزار مردم باشیم و مسائل اقتصادی نظیر بورس، اشتغال، ازدواج و معیشت را با وجود همه سختی ها با همدلی و همکاری بین قوا و کمک مردم حل کنیم. سه شنبه ۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۵:۲۵ ۷۳۸ بازدید
قالیباف: وظیفه داریم مشکلات مردم را بدون توجه به گرایشهای سیاسی حل کنیم رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان این که ملت با شرکت در انتخابات، مسئولیت ما را بیشتر کرد تاکید کرد: ما مسئولان وظیفه داریم بدون تقسیم جامعه و توجه به گرایش بندی های سیاسی، با افتخار خدمتگزار مردم باشیم و مسائل اقتصادی نظیر بورس، اشتغال، ازدواج و معیشت را با وجود همه سختی ها با همدلی و همکاری بین قوا و کمک مردم حل کنیم. سه شنبه ۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۵:۲۵ ۷۳۸ بازدید
نقدی بر نماسازی مدرن و سنتی در دزفول مدتهای پیش فضای مطالعه درمورد هویت فرهنگی و ملی که در اثر مقابله با این روشنگری تاریخی در کشور داغ شده بود مباحثی تحت عنوان "پان ایرانیسم " در حوزه های جامعه شناسی ، فلسفه ، ادبیات ، هنر ، شکل گرفت که می توان بروز نشانه های تصویری آنرا در گونه هایی از تظاهرات این تفکر دربرخی از هنرها نظیر معماری دید ، اجرا وچسباندن سرستونهای و سربازان هخامنشی در بدنه ساختمانهای عمومی و شخصی و .... پیرو این گرایش ، در دزفول نیز برخی از ساختمانهای تجاری و شخصی پا از حیطه ایران فراتر گذاشتند و در نمای ساختمان ها از نشانه های فراعنه مصری ، پرندگان یونانی ، نمادهای ساختمانهای اروپایی و عربی ، مجوز ساخت گرفتند . يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۵:۰۶ ۸۴۱ بازدید
شهادت میدهم وزیر ورزش پرسپولیسی نیست مدیرعامل استقلال اعلام کرد که مسعود سلطانی فر وزیر ورزش هیچ گونه گرایشی به پرسپولیس ندارد و بیشتر چالش هایش برای استقلال بوده است. چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۲:۱۱:۲۸ ۹۴۷ بازدید
یادداشتهای اختصاصی صبح ملت جشنواره ۳۹ شیشلیک ( محمدحسین مهدویان ) خلاف جهت محمد حسین مهدویان درتازه ترین اثرش مسیری کاملا متفاوت را برگزیده است . این تغییر علاوه بر لحن و درونمایه ی اثر ، به ساختار و فرم فیلم نیز ورود کرده بطوریکه این بار بادوربینی آرام تر از فیلم های پیشین روبه رو هستیم اما درکلیت می توان همان المان ها و دلمشغولی های مهدویان را به شکلی دیگر دراین فیلم نیز ردیابی کرد . برای فیلمسازی چون مهدویان که با ساخته های پیشین اش توانسته به حد قابل قبولی از ثبات در جایگاه حرفه ای یک فیلمساز درسینمای ایران دست یابد این میزان گرایش به پیمودن مسیرهای تازه و به نوعی کنارزدن پایه های تثبیت شده ی پیشین بسیار حائز اهمیت است به طوریکه ممکن است سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹:۰۲ ۸۱۸ بازدید
یادداشتهای اختصاصی صبح ملت جشنواره ۳۹ شیشلیک ( محمدحسین مهدویان ) خلاف جهت محمد حسین مهدویان درتازه ترین اثرش مسیری کاملا متفاوت را برگزیده است . این تغییر علاوه بر لحن و درونمایه ی اثر ، به ساختار و فرم فیلم نیز ورود کرده بطوریکه این بار بادوربینی آرام تر از فیلم های پیشین روبه رو هستیم اما درکلیت می توان همان المان ها و دلمشغولی های مهدویان را به شکلی دیگر دراین فیلم نیز ردیابی کرد . برای فیلمسازی چون مهدویان که با ساخته های پیشین اش توانسته به حد قابل قبولی از ثبات در جایگاه حرفه ای یک فیلمساز درسینمای ایران دست یابد این میزان گرایش به پیمودن مسیرهای تازه و به نوعی کنارزدن پایه های تثبیت شده ی پیشین بسیار حائز اهمیت است به طوریکه ممکن است سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹:۰۲ ۸۱۸ بازدید
یادداشتهای اختصاصی صبح ملت جشنواره ۳۹ شیشلیک ( محمدحسین مهدویان ) خلاف جهت محمد حسین مهدویان درتازه ترین اثرش مسیری کاملا متفاوت را برگزیده است . این تغییر علاوه بر لحن و درونمایه ی اثر ، به ساختار و فرم فیلم نیز ورود کرده بطوریکه این بار بادوربینی آرام تر از فیلم های پیشین روبه رو هستیم اما درکلیت می توان همان المان ها و دلمشغولی های مهدویان را به شکلی دیگر دراین فیلم نیز ردیابی کرد . برای فیلمسازی چون مهدویان که با ساخته های پیشین اش توانسته به حد قابل قبولی از ثبات در جایگاه حرفه ای یک فیلمساز درسینمای ایران دست یابد این میزان گرایش به پیمودن مسیرهای تازه و به نوعی کنارزدن پایه های تثبیت شده ی پیشین بسیار حائز اهمیت است به طوریکه ممکن است سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹:۰۲ ۸۱۸ بازدید
یادداشتهای اختصاصی صبح ملت جشنواره ۳۹ شیشلیک ( محمدحسین مهدویان ) خلاف جهت محمد حسین مهدویان درتازه ترین اثرش مسیری کاملا متفاوت را برگزیده است . این تغییر علاوه بر لحن و درونمایه ی اثر ، به ساختار و فرم فیلم نیز ورود کرده بطوریکه این بار بادوربینی آرام تر از فیلم های پیشین روبه رو هستیم اما درکلیت می توان همان المان ها و دلمشغولی های مهدویان را به شکلی دیگر دراین فیلم نیز ردیابی کرد . برای فیلمسازی چون مهدویان که با ساخته های پیشین اش توانسته به حد قابل قبولی از ثبات در جایگاه حرفه ای یک فیلمساز درسینمای ایران دست یابد این میزان گرایش به پیمودن مسیرهای تازه و به نوعی کنارزدن پایه های تثبیت شده ی پیشین بسیار حائز اهمیت است به طوریکه ممکن است سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹:۰۲ ۸۱۸ بازدید
یادداشتهای اختصاصی صبح ملت جشنواره ۳۹ شیشلیک ( محمدحسین مهدویان ) خلاف جهت محمد حسین مهدویان درتازه ترین اثرش مسیری کاملا متفاوت را برگزیده است . این تغییر علاوه بر لحن و درونمایه ی اثر ، به ساختار و فرم فیلم نیز ورود کرده بطوریکه این بار بادوربینی آرام تر از فیلم های پیشین روبه رو هستیم اما درکلیت می توان همان المان ها و دلمشغولی های مهدویان را به شکلی دیگر دراین فیلم نیز ردیابی کرد . برای فیلمسازی چون مهدویان که با ساخته های پیشین اش توانسته به حد قابل قبولی از ثبات در جایگاه حرفه ای یک فیلمساز درسینمای ایران دست یابد این میزان گرایش به پیمودن مسیرهای تازه و به نوعی کنارزدن پایه های تثبیت شده ی پیشین بسیار حائز اهمیت است به طوریکه ممکن است سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹:۰۲ ۸۱۸ بازدید
یادداشتهای اختصاصی صبح ملت جشنواره ۳۹ شیشلیک ( محمدحسین مهدویان ) خلاف جهت محمد حسین مهدویان درتازه ترین اثرش مسیری کاملا متفاوت را برگزیده است . این تغییر علاوه بر لحن و درونمایه ی اثر ، به ساختار و فرم فیلم نیز ورود کرده بطوریکه این بار بادوربینی آرام تر از فیلم های پیشین روبه رو هستیم اما درکلیت می توان همان المان ها و دلمشغولی های مهدویان را به شکلی دیگر دراین فیلم نیز ردیابی کرد . برای فیلمسازی چون مهدویان که با ساخته های پیشین اش توانسته به حد قابل قبولی از ثبات در جایگاه حرفه ای یک فیلمساز درسینمای ایران دست یابد این میزان گرایش به پیمودن مسیرهای تازه و به نوعی کنارزدن پایه های تثبیت شده ی پیشین بسیار حائز اهمیت است به طوریکه ممکن است سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹:۰۲ ۸۱۸ بازدید
عادت تخریب اسناد کاخ سفید توسط ترامپ، مورخان را به واهمه انداخته است آسوشیتدپرس روز شنبه گزارش داد، مورخان نگران حفظ تاریخ کاخ سفید به خاطر عادت گزارش شده دولت ترامپ مبنی بر از بین بردن اسناد و گرایش رئیس جمهور به پاره کردن اوراق هستند. دوشنبه ۲۹ دي ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۹:۴۷ ۵۹۶ بازدید
عادت تخریب اسناد کاخ سفید توسط ترامپ، مورخان را به واهمه انداخته است آسوشیتدپرس روز شنبه گزارش داد، مورخان نگران حفظ تاریخ کاخ سفید به خاطر عادت گزارش شده دولت ترامپ مبنی بر از بین بردن اسناد و گرایش رئیس جمهور به پاره کردن اوراق هستند. دوشنبه ۲۹ دي ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۹:۴۷ ۵۹۶ بازدید
رحمانی فضلی: رویکرد همه ما با هر نگاه و سلیقه و گرایش باید تقویت منافع ملی باشد وزیر کشو در دیدار با اعضای شورای راهبردی سیستان و بلوچستان با یادآوری توجه وزارت کشور به اقشار، اقوام و پیروان مذاهب در سیستان و بلوچستان، استمرار و تقویت نگاه بدون هرگونه تبعیض به همه مردم استان را وظیفه همه اجزای حکومت بر شمرد. چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۷:۲۴ ۱۰۶۳ بازدید
رحمانی فضلی: رویکرد همه ما با هر نگاه و سلیقه و گرایش باید تقویت منافع ملی باشد وزیر کشو در دیدار با اعضای شورای راهبردی سیستان و بلوچستان با یادآوری توجه وزارت کشور به اقشار، اقوام و پیروان مذاهب در سیستان و بلوچستان، استمرار و تقویت نگاه بدون هرگونه تبعیض به همه مردم استان را وظیفه همه اجزای حکومت بر شمرد. چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۷:۲۴ ۱۰۶۳ بازدید
رحمانی فضلی: رویکرد همه ما با هر نگاه و سلیقه و گرایش باید تقویت منافع ملی باشد وزیر کشو در دیدار با اعضای شورای راهبردی سیستان و بلوچستان با یادآوری توجه وزارت کشور به اقشار، اقوام و پیروان مذاهب در سیستان و بلوچستان، استمرار و تقویت نگاه بدون هرگونه تبعیض به همه مردم استان را وظیفه همه اجزای حکومت بر شمرد. چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۷:۲۴ ۱۰۶۳ بازدید
موسوی: سیاست "فشار حداکثری" آمریکا به سمت "دروغ حداکثری" گرایش پیدا کرده است سخنگوی وزارت خارجه گفت: آمریکاییها سیاستی به نام "فشار حداکثری" را علیه ایران در پیش گرفتند که به دلیل ناکامیها به سمت "دروغ حداکثری" گرایش پیدا کرده است يکشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۱:۳۰ ۸۸۴ بازدید
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای قزوین: اگر روحیه جهاد و شهادت گسترش یابد گرایش به شرق و غرب رخت برخواهد بست رهبر انقلاب اسلامی، شهدا را مایه رونق حیات معنوی در کشور و حفظ حرکت به سمت اهداف آرمانها دانستند و افزودند: شهید در دوران زندگی با تن و جان خود در خدمت اسلام است و پس از شهادت با ایجاد فضای معنوی به جامعه اسلامی خدمت میکند. يکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۳:۲۴ ۱۲۰۲ بازدید