مردی با شلوار صورتی به قلم سید محمد شاهزاده صفوی؛ ظهر بود و چه بارانی میبارید .به قدر یک چُرت قیلوله طول کشید که آب دور تا دور روستا را فرا گرفت. روستای ما پایین کوه بود و با پنجاه سال سن، هیچگاه شاهد جاری شدن سیل در روستایمان نبودم... چهارشنبه ۱۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۴:۱۵ ۴۱۱ بازدید