برچسب:   "درویش"

پیشکسوت باشگاه پرسپولیس با اشاره به مشکلات این باشگاه در آستانه بازی با النصر عربستان خواهان استعفای درویش شد.

رضا درویش اعلام کرد که هیئت‌مدیره با جدایی گل‌محمدی مخالفت کردند.

مدیرعامل باشگاه پرسپولیس از رایزنی‌های وزارت امور خارجه و فدراسیون فوتبال برای برگزاری رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا در ایران و عربستان خبر داد.

رضا درویش و یحیی گل محمدی جلسه مهمی باهم داشتند

رضا درویش امروز با حضور در بیمارستان از هافبک جوان تیم که تحت عمل جراحی قرار گرفت، عیادت کرد.

صاحب یک خودروی تسلا درب خودرویش را با تراشه کوچکی که زیر پوست دستش کار گذاشته است، باز می‌کند!

دختران کاراته کای هندیجانی به مربیگری استاد مینا شهریاری در مسابقات کشوری سبک فوناکشی شوتوکان خوش درخشیدند. در این مسابقات که روزهای 19 و 20 اسفندماه 1400 به میزبانی کلانشهر اهواز برگزار شد سامینا زکوی نیا، رها درویشی، ندا عبادی، نادیا عبادی، دنیا طریفی، مهربان حیاتی، آرمینا شنبدی و شیدا نوی به مدال طلا دست یافتند همچنین مهرناز شکاری، آیناز کیانفر مدال نقره و الهه حیات، یاسمن گشتیل، فاطیما شکاری و نرگس شعبانی مدال برنز را به خود اختصاص دادند .

دختران کاراته کای هندیجانی به مربیگری استاد مینا شهریاری در مسابقات کشوری سبک فوناکشی شوتوکان خوش درخشیدند. در این مسابقات که روزهای 19 و 20 اسفندماه 1400 به میزبانی کلانشهر اهواز برگزار شد سامینا زکوی نیا، رها درویشی، ندا عبادی، نادیا عبادی، دنیا طریفی، مهربان حیاتی، آرمینا شنبدی و شیدا نوی به مدال طلا دست یافتند همچنین مهرناز شکاری، آیناز کیانفر مدال نقره و الهه حیات، یاسمن گشتیل، فاطیما شکاری و نرگس شعبانی مدال برنز را به خود اختصاص دادند .

جمعی از هنرمندان ، از جمله آقای محمود اسکندری(بازیگر و عضو انجمن سینما و تلوزیون ) به همراه خانم بدیعی و آقای درویشی و خانم نگار برای توزیع 200 جفت کتانی در سایز های مختلف برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان، که توسط خیرین دریافت کرده بودند را ، در مناطق نه چندان دور از تهران ، کارخانه های آجر پزی ، توزیع کردند .. لبخند شادی و نشاط در چهره ی دریافت کننده ها ، بهترین هدیه ای بود ، که این عزیزان می توانستند دریافت کنند ..

جمعی از هنرمندان ، از جمله آقای محمود اسکندری(بازیگر و عضو انجمن سینما و تلوزیون ) به همراه خانم بدیعی و آقای درویشی و خانم نگار برای توزیع 200 جفت کتانی در سایز های مختلف برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان، که توسط خیرین دریافت کرده بودند را ، در مناطق نه چندان دور از تهران ، کارخانه های آجر پزی ، توزیع کردند .. لبخند شادی و نشاط در چهره ی دریافت کننده ها ، بهترین هدیه ای بود ، که این عزیزان می توانستند دریافت کنند ..

جمعی از هنرمندان ، از جمله آقای محمود اسکندری(بازیگر و عضو انجمن سینما و تلوزیون ) به همراه خانم بدیعی و آقای درویشی و خانم نگار برای توزیع 200 جفت کتانی در سایز های مختلف برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان، که توسط خیرین دریافت کرده بودند را ، در مناطق نه چندان دور از تهران ، کارخانه های آجر پزی ، توزیع کردند .. لبخند شادی و نشاط در چهره ی دریافت کننده ها ، بهترین هدیه ای بود ، که این عزیزان می توانستند دریافت کنند ..

جمعی از هنرمندان ، از جمله آقای محمود اسکندری(بازیگر و عضو انجمن سینما و تلوزیون ) به همراه خانم بدیعی و آقای درویشی و خانم نگار برای توزیع 200 جفت کتانی در سایز های مختلف برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان، که توسط خیرین دریافت کرده بودند را ، در مناطق نه چندان دور از تهران ، کارخانه های آجر پزی ، توزیع کردند .. لبخند شادی و نشاط در چهره ی دریافت کننده ها ، بهترین هدیه ای بود ، که این عزیزان می توانستند دریافت کنند ..

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

از دوران کودکی عطاراطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

نقاشی های قدیمی دوره قاجار با نامهایی از جمله ، شمایل نگاری درباری و مذهبی ، نقاشی قهوه خانه ای و پرده درویشی ، شناخته می شود . در این منطقه از خوزستان ( دزفول و حومه ) نقاشی به دو منظور ترسیم شده است : جنبه اول حفظ سنتها و شعائر دینی وجنبه دوم تزئینات داخل بنا.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

قسمت دوم : مضامین نقاشی های بقعه صعصعه ابن صوحان ( بقعه علمدار) مضامین نقاشی های قدیمی بقعه علمدار ( صعصعه ) شامل : نقش حضرت قاسم(ع) سوار بر اسب، طفلان مسلم، حضرت امام حسین (ع) بر بالین نعش علی اکبر(ع)، ذوالجناح، حضرت رسول(ص)و حضرت علی(ع) با امام حسن(ع) و قنبر، حضرت ابراهیم(ع) در بستر بیماری، حضرت صاحب الزمان(ع) با بیرق «نصرمن الله و فتح قریب» چاه بئرالعلم، درویش کابلی، حضرت امیر(ع) با انبیاء، ابا عبدالله الحسین سوار بر اسب، صورت ابن ملجم ملعون، قیام حضرت سیدالشهدا(ع) در کربلا این نقاشی ها با توجه به شیوه دیوارنگاری مذهبی دوره قاجاری و زیبایی شناسی آن دوره ترسیم شده اند.

کشکول ظرف مخصوصی بود که در قدیم درویش ها آن را با زنجیر یا رشته طنابی از دوش خود آویزان می کردند. درویش ها در میان مردم‌می گشتند و با اواز بلند شعرهایی در ثنای خدا و مدح بزرگان دین و یا در مذمت دل بستن به دنیا می خواندند. هر کسی از مردم به نسبت توان خود چیزی در کشکول درویش می انداخت . معمولا در کشکول دراویش چیزهای مختلف و متنوع و با ارزش بی ارزش زیادی پیدا می شد

کشکول ظرف مخصوصی بود که در قدیم درویش ها آن را با زنجیر یا رشته طنابی از دوش خود آویزان می کردند. درویش ها در میان مردم‌می گشتند و با اواز بلند شعرهایی در ثنای خدا و مدح بزرگان دین و یا در مذمت دل بستن به دنیا می خواندند. هر کسی از مردم به نسبت توان خود چیزی در کشکول درویش می انداخت . معمولا در کشکول دراویش چیزهای مختلف و متنوع و با ارزش بی ارزش زیادی پیدا می شد

ارائه گزارش مفصلی از کمبود های شهرستان خرمشهر در زمینه های مختلف توسط دکتر حیدری معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان خرمشهر در جلسه جمع بندی سفر حجت‌الاسلام و المسلمین درویشیان رئیس سازمان بازرسی کل کشور از شهرستان خرمشهر

ارائه گزارش مفصلی از کمبود های شهرستان خرمشهر در زمینه های مختلف توسط دکتر حیدری معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان خرمشهر در جلسه جمع بندی سفر حجت‌الاسلام و المسلمین درویشیان رئیس سازمان بازرسی کل کشور از شهرستان خرمشهر

پرده درویشی* نام دیگری از نقاشی دوران قاجاری است . که در دوره پهلوی اول به دلیل ممانعت از برگزاری مجالس روضه و عزاداری امام حسین "ع" ترسیم و نمایش اینگونه از موضوعات ابداع گردید . این شیوه ترکیبی از نمایش تابلو ، سخنوری و نمایش اجرایی بود که راوی ( نقال ) با معرکه گرفتن در فضاهای پرجمعیت عمومی به شرح داستان از روی تصاویر می پرداخت .

پرده درویشی* نام دیگری از نقاشی دوران قاجاری است . که در دوره پهلوی اول به دلیل ممانعت از برگزاری مجالس روضه و عزاداری امام حسین "ع" ترسیم و نمایش اینگونه از موضوعات ابداع گردید . این شیوه ترکیبی از نمایش تابلو ، سخنوری و نمایش اجرایی بود که راوی ( نقال ) با معرکه گرفتن در فضاهای پرجمعیت عمومی به شرح داستان از روی تصاویر می پرداخت .

پرده درویشی* نام دیگری از نقاشی دوران قاجاری است . که در دوره پهلوی اول به دلیل ممانعت از برگزاری مجالس روضه و عزاداری امام حسین "ع" ترسیم و نمایش اینگونه از موضوعات ابداع گردید . این شیوه ترکیبی از نمایش تابلو ، سخنوری و نمایش اجرایی بود که راوی ( نقال ) با معرکه گرفتن در فضاهای پرجمعیت عمومی به شرح داستان از روی تصاویر می پرداخت .

مجله سینمایی شبکه چهار با عنوان «شب سینما» امروز میزبان احمدرضا درویش کارگردان سینما می‌شود.

روزی از روزها درویشی خرقه پوش از دیار "اورامان" کردستان راهی دزفول شده به تقلا و مشقت، با پشت سر گذاشتن سختی های بسیار خود را به این دیار رسانید، او با طی مسیری دشوار و با پشت سر گذاشتن کوره راه های صعب العبور کرمانشاه و لرستان توانسته بود خود را به دزفول برساند. پای بر پلی قدیمی، سترگ و محکم گذاشته و چشم بینا به دیدن سرزمین دژپل بگشاید. از دروازه قلعه وارد شهر شد و در بازار از پی یافتن خانه "استاد ملا احمد داره زن" بر آمد.

روزی از روزها درویشی خرقه پوش از دیار "اورامان" کردستان راهی دزفول شده به تقلا و مشقت، با پشت سر گذاشتن سختی های بسیار خود را به این دیار رسانید، او با طی مسیری دشوار و با پشت سر گذاشتن کوره راه های صعب العبور کرمانشاه و لرستان توانسته بود خود را به دزفول برساند. پای بر پلی قدیمی، سترگ و محکم گذاشته و چشم بینا به دیدن سرزمین دژپل بگشاید. از دروازه قلعه وارد شهر شد و در بازار از پی یافتن خانه "استاد ملا احمد داره زن" بر آمد.

روزی از روزها درویشی خرقه پوش از دیار "اورامان" کردستان راهی دزفول شده به تقلا و مشقت، با پشت سر گذاشتن سختی های بسیار خود را به این دیار رسانید، او با طی مسیری دشوار و با پشت سر گذاشتن کوره راه های صعب العبور کرمانشاه و لرستان توانسته بود خود را به دزفول برساند. پای بر پلی قدیمی، سترگ و محکم گذاشته و چشم بینا به دیدن سرزمین دژپل بگشاید. از دروازه قلعه وارد شهر شد و در بازار از پی یافتن خانه "استاد ملا احمد داره زن" بر آمد.

روزی از روزها درویشی خرقه پوش از دیار "اورامان" کردستان راهی دزفول شده به تقلا و مشقت، با پشت سر گذاشتن سختی های بسیار خود را به این دیار رسانید، او با طی مسیری دشوار و با پشت سر گذاشتن کوره راه های صعب العبور کرمانشاه و لرستان توانسته بود خود را به دزفول برساند. پای بر پلی قدیمی، سترگ و محکم گذاشته و چشم بینا به دیدن سرزمین دژپل بگشاید. از دروازه قلعه وارد شهر شد و در بازار از پی یافتن خانه "استاد ملا احمد داره زن" بر آمد.

روزی از روزها درویشی خرقه پوش از دیار "اورامان" کردستان راهی دزفول شده به تقلا و مشقت، با پشت سر گذاشتن سختی های بسیار خود را به این دیار رسانید، او با طی مسیری دشوار و با پشت سر گذاشتن کوره راه های صعب العبور کرمانشاه و لرستان توانسته بود خود را به دزفول برساند. پای بر پلی قدیمی، سترگ و محکم گذاشته و چشم بینا به دیدن سرزمین دژپل بگشاید. از دروازه قلعه وارد شهر شد و در بازار از پی یافتن خانه "استاد ملا احمد داره زن" بر آمد.