بزرگنمایی:
به نقل از صبح ملت: کتاب مدیریت نرم، ریاست آسان نوشته علیرضا رشنو کتابی است مختص مدیران پایه در ادارات ایران. این کتابِ تالیفی، نتیجه 12 سال ریاست نویسنده در یکی از ادارات کشور می باشد، کتاب مذکور در پنج فصل شکل گیری شخصیت رئیس اداره و بهترین نکات برای ریاست درست و آسان در یک اداره را در قالب عناوین عینی و ذکر داستان واقعی و نتیجه گیری بیان می کند. آنچه در ادامه آورده می شود یکی از عناوین این کتاب است:
دید(بینش)
رئیس باید دارای دید مدیریتی سطح بالا باشد. این حرف یعنی چه؟ کارمند به خاطر جایگاه خود کوچک میاندیشد، کارمند در اداره با انجام چند کار کوچک وقت اداری را به اتمام میرساند؛ اما رئیس باید وسعت دید داشته باشد، او باید در پی پیشنهاد و اجرای پروژههای بزرگ باشد. رئیس اداره سکاندار اداره است، اوست که مسیر حرکت و مقصد را برای اداره مشخص میکند پس نباید به یک حرکت کوچک و محدود راضی شود. بازده کار هیچ ادارهای صد در صد نیست، قسمت زیادی از هزینه های صرف شده در پیچوخم اداره ضایع میشود یا به کارهای جانبی تبدیل میگردد. اگر رئیس به کم راضی شود بازده ادارهاش صفر خواهد بود. او باید پروژههای بزرگی را پیشنهاد دهد تا کارهای متوسطی در اداره صورت گیرد. رئیس اداره نباید از 500 میلیون و 700 میلیون و بیش از اینها بهعنوان تملک دارایی ترس داشته باشد. رئیس اداره نباید از طرح ساخت چندین باب منزل سازمانی نگران باشد. در شهری که زندگی میکنید شهردارهای زیادی آمدهاند و رفتهاند، اکثریت آنها تنها کاری که کردهاند، تعویض جدول میدانهای شهر بوده است. از میان آنها تنها یک یا دو نفر پروژههای بزرگ مثل شهربازی، زیرگذرهای متعدد، پلهای روگذر و غیره را کلید زدهاند چرا؟ چون اکثر شهردارها دید کلان نداشتهاند و از وارد شدن به پروژههای بزرگ بیم داشتهاند. از واژه دید کلان خوشم میآید چون معنای متعددی را در خود دارد وسعت دید، بزرگ فکر کردن، دید برتر داشتن. شما بهعنوان رئیس حق ندارید به 100 هزار تومان پاداش آخر ماه خود فکر کنید، شما باید در پی افزایش چند صددرصدی بودجه تملک داراییهای اداره باشید. این معنی دید مدیریتی است. اگر تاکنون موقعیتی پیش نیامده است تا دید خود را به چالش بکشانید، الآن فرصت خوبی است، پسدست به کار شوید. شما از چه زاویهای به کارمندان اداره نگاه میکنید؟ با چه دیدگاهی به انجام امور اداره میپردازید؟ به روسای ادارههای دیگر با چه دیدی مینگرید؟ آیا دید شما برابر با آنچه در قسمت بیان گفتم نسبت به کارمند از بالا به پایین است؟ در پی تعریف یک پروژه کلان هستید یا از انجام کارهای بزرگ بیم دارید؟ روسای سایر ادارهها را همسطح خود میدانید، آنها را بالاتر یا پایینتر از خود میانگارید؟ اگر میخواهید دید خود را تغییر دهید و دیدگاهی مطابق پست خود به دست بیاورید پس شروع کنید. برای شروع بیشازحد ساده نباشید، جایگاه شما بهعنوان رئیس اداره میطلبد که دید و تفکرتان از سطح کارمندان اداره بالاتر باشد. افق دید شما باید وسیع و طرز تفکرتان کلان باشد. رئیسی که بینشی در حد یک مدیرکل دارد، رئیسی قوی است، اما مدیرکلی که بینشی در حد یک رئیس اداره دارد مدیر ضعیفی است. بکوشید دید خود را ریزبینتر و نکتهسنجتر کنید. وقتی مسئلهای را بررسی میکنید، به دنبال حل آنی و برطرف کردن نصفهنیمهی آن نباشید. از طریق علمی با مشکلات برخورد کنید:
اول ) به دست آوردن اطلاعات کافی در خصوص مشکل
دوم ) بررسی اطلاعات و ارائهی چندین راهکار
سوم ) مشخص کردن بهترین و کاربردیترین راهکار و اجرای آن
چهارم ) بررسی مجدد مشکل و تأیید برطرف شدن آن
داشتههای شما بهعنوان یک رئیس از تمام کارمندان اداره افزونتر است و تصمیمی که میگیرید قدرتش از تصمیمات تمام کارمندان اداره بیشتر. شما بهتنهایی یک اداره هستید پس قدر آن را بدانید و از تمام ظرفیت ذهنی خود کمک بگیرید. قدرت ریسکپذیری داشته باشید. اگر بخواهید از یک خیابان رد شوید احتمال تصادف وجود دارد. اگر بخواهید یک پروژهی بزرگ را کلید بزنید امکان به مشکل برخوردن و به سرانجام نرسیدن کار وجود دارد. تابهحال شما چند بار از عرض خیابان گذشتهاید، اتفاق خاصی افتاده است. کمربندتان را محکم کنید، بعد از کارشناسی درست اولین پروژهی بزرگتان را کلید بزنید، برای خودتان مشاورینی انتخاب کنید تا در امور خاص یاریتان دهند، این جمله را بارها تکرار کنید: شما رئیس بزرگی هستید و کارهای بزرگی انجام میدهید.
داستان:
دوستم که کارمند اداره هواشناسی شهرستان بود میگفت: ادارهی ما فرودگاهی بود اما هیچ امکاناتی نداشت، زمین اداره و اطراف آن بیابان بود، فاقد برق اضطراری بود، دیتای هواشناسی تلفنی در اختیار برج مراقبت قرار میگرفت و ... بارها در خصوص این مشکلات با رئیس اداره صحبت کردم. میگفتم: باید در اداره و اطراف آن درخت کاشت، میگفت: درخت؟ میدانی چقدر هزینهاش میشود. اینهمه پول را از کجا بیاورم. میگفتم: اداره به برق اضطراری احتیاج دارد. میگفت: من چه کنم. چه کسی به اداره ما توجه میکند، همه ی ادارههای هواشناسی شهرستانهمین مشکل را دارند. متأسفانه دید رئیس اداره در حد یک کارمند بود، او به جلسات فرمانداری نمیرفت و هنگامیکه رئیسی از ادارهای دیگر به ادارهی ما میآمد، رئیس ما خودش را پنهان میکرد. بعد از چند سال رئیس اداره عوض شد. رئیس جدید در بدو ورود جلسهای با کارمندان اداره ترتیب داد و مشکلات اداره را شنید و یادداشت برداری کرد. بعد از مدتی پیگیری و نامه نگاری رئیس جدید توانست برای اداره از فرودگاه برق اضطراری بگیرد. خط ارتباطی برج با هواشناسی را دیجیتال کرد. یک رایانه و یک خط اینترنت به نفع اداره از فرودگاه گرفت. توسط شهرداری جلوی اداره را درختکاری کرد. پروژههای فراوانی برای اداره تعریف کرد و توانست هزینهی تملک دارایی اداره را 400 درصد افزایش دهد. از هزینهی تملک داراییها داخل اداره را درختکاری کرد و اینها همه به خاطر تفاوت دید او با رئیس قبلی اداره بود.
نتیجه:
مهمترین عامل محرک یک رئیس تفاوت دید او و تفاوت عمل اوست که باز برمیگردد به نوع خاص دید مدیریتیاش. عاملی که برای موفقیت در کار بسیار مؤثر است.