در رثای شادروان دکتر اسماعیل خویی بقلم دکتر داودرضاکاظمی
جانبخشی که در غربت و غریبانه جان داد
فرهنگی - اجتماعی
بزرگنمایی:
شادروان دکتر اسماعیل خویی نه تنها شاعری نوسرا بود که در سرودن شعر سنتی نیز دستی توانمند داشت. غزل زیر که به جویباری مترنم از تغزل می ماند و البته زبانی با صلابت و پرشکوه دارد و از نگاهی تازه خبر می دهد، از جمله آثار ارزشمند به جای مانده از اوست. خدایش رحمت کند همواره در یادکرد از دیگران به نامشان یک جان می افزود .
یادداشت/
بزرگ یاد دکتر اسماعیل خویی
دکتر داودرضا کاظمی
شادروان دکتر اسماعیل خویی نه تنها شاعری نوسرا بود که در سرودن شعر سنتی نیز دستی توانمند داشت. غزل زیر که به جویباری مترنم از تغزل می ماند و البته زبانی با صلابت و پرشکوه دارد و از نگاهی تازه خبر می دهد، از جمله آثار ارزشمند به جای مانده از اوست. خدایش رحمت کند همواره در یادکرد از دیگران به نامشان یک جان می افزود (احمد جان شاملو، هوشنگ جان ابتهاج و ...)، سبک گفتاری او اینچنین بود، سراپا مهر و جانبخش بود و دریغا که امروز خود جانی ندارد اگر چه ثبت است بر جریده عالم دوام شعر و ثبت است بر جریده عالم دوام او
یادش مانا و جاودان
☆☆☆☆☆
شیرینی لبان تو، فرهادی آورد
دلخواهی آنقدر که غمت، شادی آورد
جز عشق ِ دلنشین تو، کآرام جان ماست،
دامی ندیدهایم که آزادی آورد
دل را خراب کرد و به گنج هنر رسید
عشق خرابکار تو آبادی آورد
مقبول باد، عذر کمند افکنان عشق
چشم غزال، رغبت صیّادی آورد
گر عشقورز و مست نمیخواهدم خدای
باری، چرا جمال پریزادی آورد؟
ای جان سرابنوش نگاهت، بگو دلم
رو به کدام سوی در این وادی آورد؟
کوه غمت به تیشه جان میکنَد دلم
شیرینی لبان تو، فرهادی آورد
- چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۵:۵۵
- منبع: پایگاه خبری صبح ملت