بزرگنمایی:
نگاهی به تهاجم فرهنگی به دلیل دوری از هویتی ایرانی
امروز دوشنبه 21 مهرماه 1399 است سالروز جشن پیروزی کاوه آهنگر و فریدون بر ضحاک ماردوش و بر تخت نشستن فریدون. ثبت این رویداد حماسی در تقویم باستانی ایرانیان نشان از امید و پیروزی راستی بر ظلم و ستم بوده و هست، به همین مناسبت نگاهی انداختم به امروز ایران و جایگاه اسطوره و الگوی ایرانی در زندگی جوانان این مرز و بوم.
سالهاست در کشور از تهاجم فرهنگی صحبت می شود! ادارات متولی، سمینارها و مقالات و کارگروهها تدوین کرده اند و بیانیه ها صادر شده است، اما هنوز هیچ راهکار بومی در این زمینه ارائه نشده و جز مبارزه با بی حجابی در ملاء عام عکس العمل اجرایی مشاهده نگردیده است.
نوشتن شعر و مقاله و ورود به فلسفه ی تهاجم فرهنگی و چرایی پذیرش آداب و رسوم غربی توسط قشر جوان جامعه خوب است اما هرگز، تکرار می کنم هرگز کافی نیست. در واقع بیان مطلب توسط جملات روانشناسانه و طرح نظریه های عملی بیشتر از آنکه به حل مسئله کمک کند، مسئله را پیچیده تر و بغرنجتر می کند.
از دیدگاه من تهاجم فرهنگی تنها به یک دلیل ایجاد شده است و آن بی هویتی است.
ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم در یک شکست و ویرانی کامل مستعمره امریکا شد با تحقیرها و فشارهای بیش از اندازه ی تحمل یک ملت، اما فرهنگ خود را از دست نداد و در یک حرکت روبه جلو به سوی مدرنیته شدن فرهنگ خود را در قلب خود و برشانه های خود حمل کرد.
ایران در سالهای تحملِ تحقیر حکومت مغولهای بربر، در سالهای لگدمال شدنِ کشور زیر چکمه های اسکندر، در سالهای حمله اعراب و تغییر زبان رسمی کشور، تاب آورد و فرهنگ خود را چون جان شیرین حفظ کرد؛ اما اکنون در این چند سال پوشش جوانانش غربی شده است، تکه کلام جوانانش غربی شده است، طرز تفکر جوانانش غربی شده است، حتی ژست گرفتن جوانانش برای گرفتن عکس غربی شده است و این یعنی بی هویتی! موبایل و دنیای مجازی و ماهواره را - که تاثیر دارد اما نه اینقدر قوی، اگر کنار بگذاریم تیر خلاص را بر پیکره نحیف نسل جوان ما بی هویتی شلیک کرده است.
نسل جوان کشور ما اکنون در یک برزخ است چرا که ما بعنوان معلم به او می گوییم که کاوه و فریدون، رستم و سیاوش، اشکانیان و هخامنشیان، پادشاهی و گذشته ی تو سراسر ظلم است و باید از آن جدا شوی و از سوی دیگر به او تشر می زنیم که فرهنگ خودت را حفظ کن که مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته ای.
ما ضحاک را افسانه می دانیم ولی کتابهای هری پاتر را بارها و بارها برای جوانانمان ترجمه می کنیم
ما جشن سالگرد کورش و یعقوب لیس را حرام می دانیم و بی فرهنگی را حرام تر.
ما جوانانمان را می گوییم خودت باش اما گذشته ی سرزمین ات نباش.
ما ذهن نسل جوانمان را چنان با بی هویتی مسموم کرده ایم که سلولهای بدنش آماده دریافت ویروس فرهنگ غربی شده است و این ساده ترین معنای تهاجم فرهنگی است.
شخصیت انسان کالبدی خالی است که از فرهنگ و آموزش و ژنتیک او پر شده است، آموزش و ژنتیک هر قوم ریشه در فرهنگ دیرسال آن دارد پس ظرف کالبدی شخصیت هر نفر، یک سر لبریز از فرهنگ سرزمین اوست؛ به نوعی می توان گفت فرهنگ، شخصیت انسان را از ورود هر چیز بیگانه حفظ می کند، وقتی ما فرهنگ را از انسان می گیریم یعنی کالبد شخصیت او را خالی می کنیم، تهیگاهی ایجاد می کنیم که هر مایع نابجا، هر تظاهر اشتباه و هر فرهنگ نادرست به راحتی در آن وارد شود و آن را سرریز کند، انسانی سبک و بی خویش می سازیم که برای اینکه با باد جابجا نشود در پی سنگین کردن خود با ریگ و سنگ صحراهای ناشناس است.
ما برای اینکه در مقابل تهاجم فرهنگی به ایستیم نیاز نیست کار خارق العاده ای انجام دهیم، کافی است خودمان باشیم. کافی است که امرزو به جوانانمان بگوییم، ضحاک که بود، کاوه چه کرد و فریدون چگونه بر تخت عدالت نشست. سالروز پیروزی ظلم بر ستم جشن پیروزی کاوه آهنگر و فریدون بر ضحاک ماردوش گرامی باد.
#علیرضا رشنو