بزرگنمایی:
حدودای ساعت ۵ بامداد با صدای بمب و ورود هواپیماهای دشمن و صدای مکررشلیک ضد هوایی ها همگی بیدار شدیم .اخبار صبح رادیو خبر داد که عراق به خاطر جلوگیری از حملات ایران تعدادی از هواپیماها و تجهیزات خود را به اردن منتقل کرده است .در ادامه ی اخبار از مردم خواستند که به طور فعال در راهپیمایی امروز اول مهر به مناسبت گشایش مدارس شرکت کنند و اجازه ندهند تا توطئه عراق و آمریکا و نیز آنانی که در چنین موقعیت حساسی دانش آموزان را تشویق به نرفتن به مدارس می کردند ، به ثمر بنشیند.
سه شنبه 1 مهر 1359
تذکر : این خاطرات برای اولین بار و بدون هر گونه ویرایش مستقیما از دفتر یادداشتهای خانم معصومه آذریان که به رسم امانت به پایگاه خبری صبح ملت سپرده است نوشته و درج می گردد . آذریان در آن زمان اطلاعات خود را بر اساس خبر های رادیو ، تلویزیون ، اخبار محلی و مطالعه ی روزنامه ها نوشته است. حدودای ساعت 5 بامداد با صدای بمب و ورود هواپیماهای دشمن و صدای مکررشلیک ضد هوایی ها همگی بیدار شدیم .اخبار صبح رادیو خبر داد که عراق به خاطر جلوگیری از حملات ایران تعدادی از هواپیماها و تجهیزات خود را به اردن منتقل کرده است .
در ادامه ی اخبار از مردم خواستند که به طور فعال در راهپیمایی امروز اول مهر به مناسبت گشایش مدارس شرکت کنند و اجازه ندهند تا توطئه عراق و آمریکا و نیز آنانی که در چنین موقعیت حساسی دانش آموزان را تشویق به نرفتن به مدارس می کردند ، به ثمر بنشیند.
این دعوت ابتدا از طرف آیت الله منتظری ایراد شد. صبح برای رفتن به یکی از دبیرستان ها و شرکت در نماز وحدت آماده بود م که رادیو اعلام کرد راهپیمایی در سراسر خوزستان به دلیل احتمال حمله هوایی دشمن لغو گردید.
حالِ مادرم به خاطر بمباران بامداد امروز بدتر شده بود از این رو تصمیم گرفتیم او را به همراه زن عمو و بچه هایش به ... ایستگاهی بین اندیمشک و درود بفرستیم . ساعت تقریباً نه و نیم پدرم مادرم را به اندیمشک رساند ، من نیز با آنها راهی شدم ...
جلوی درب پایگاه هوایی تعداد زیادی جوان برای اهدای خون به بیمارستان پایگاه جمع شده بودند، در همان لحظه آژیر قرمز به صدا درآمد، چندین سرباز نیروی هوایی که مجهز به سلاح در اطراف و در کنار جاده بودند فورا سنگر گرفتند ، دم درب پایگاه را با سکوهای سیمانی سنگربندی کرده بودند.
جوانان با شنیدن آژیر پشت درخت های ساختمان روبروی پایگاه گریختند و عده ایی هم روی زمین دراز کشیده بودند . کار خوبی که پدرم انجام داد این بود که با سرعت از محل دور شد.
نزدیک مقر سپاه اندیمشک در خیابان اصلی هواپیمای جت دشمن با صدای وحشتناکی به پایین ترین سطح زمین آمده بود و در بالای شهر بر روی تاسیسات آب و برق بمب های خود را انداخت..
مردم زیادی که دم درب سپاه جمع شده بودند فورا به این طرف و آن طرف پراکنده شدند.
بچه های سپاه به حالت آمادهباش در آمدند، پدرم به مدت چند دقیقه در کنار جاده پارک کرد .
هواپیمای جت دشمن چنان پایین آمده بود که به راحتی می شد آن را دید ، پدرم هیجان زده گفت : "ببین ، ببین چقدر پایینه میشه با اسلحه به راحتی هدفش گرفت ."
همین جت بر روی پایگاه نیز بمب انداخته و از چهار نقطه دود غلیظ بلند شده بود .
به خانه عمو رسیدیم ، زن عمو فوراً آماده شد و همگی آنان به جز دختر عمویم مهوش که دو سه سالی از من کوچکتر و باهام صمیمی است باهاشون نرفت و با من و پدرم به دزفول برگشت .
مامان و زن عمو و برو بچه ها با قطار محلی به .... رفتند ، قطار چنان شلوغ شده بود که به سختی میشد وارد و یا از آن خارج شد، به نظر می رسید اکثر آنان که محل حادثه را ترک میکردند چادرنشینانی بودند که برای فصل سرما طبق رسم هر ساله شان به خوزستان می آمدند و ییلاق و قشلاق داشتند .
بیش از ظهر خواهر بزرگم از سربندر تلفن کرد خیلی ناراحت و نگران بود میگفت که اینجا خبر و سر وصدایی نیست اما همانطور که رادیو میگوید خرمشهر و آبادان وضعیتی بحرانی دارند.
ساعت تقریبا 3 بعد از ظهر نیز حمله هوایی صورت گرفت پدرم برای شرکت در تشییع جنازه همسایهمان که در حمله هوایی صبح زود به شهادت رسیده بود به صحرا (بهشت علی ) رفته بود، بعدآ وقتی بر گشت تعریف کرد که پس از حمله ی میگ عراقی در بازگشت میگ بسمت عراق من و دوستم در کنار رودخانه نزدیک دفتر جهاد بودیم .
و بعد شرح داد که چگونه میگ عراقی را که از فاصله کمی از بالای سطح رودخانه بعد از حمله می گریخته دیده است و اضافه کرد که دو پاسداری که در محل جهاد به حالت آمادهباش بودند هنگام شلیک ، اسلحه ی یکی از پاسدارها گیر کرده است و فقط آن یکی پاسدار یک تیر شلیک کرده که به هواپیمای جت اصابت نکرده است .
ما در خانه به هنگام حمله هوایی فورا به منظور رعایت مسائل و نکات ایمنی به زیر زمین رفتیم .
بلافاصله بعد از رفتن میگ عراقی در حالی که هنوز صدای شلیک توپ می آمد به پشت بام رفتم تا ببینم از کدام نقطه ی شهر دود بلند می شود .
چند لحظه بعد داداش اکبرم با موتور به محل حادثه رفت اما گفت که از نزدیک شدن به محل حادثه جلوگیری میکرده اند. حملات هوایی یک بار به طور خفیف در ساعت 7 بعد از ظهر و بار دیگر ساعت 5 بامداد دوبار صورت گرفت.
امام امروز خطاب به ملت ایران، ارتش و مسئولین پیام دادند که دادسرای انقلاب ارتش نباید در کارها دخالت کند درهر صورت باید هرکاری با اطلاع اینجانب باشد .
در ادامه ی پیام امام آمده بود که هیچ کس حق ندارد در کار فرماندهی دخالت کند و بنی صدر از طرف اینجانب به عنوان فرمانده نیروهای سهگانه فقط مسئول این امر هستند .
اما م همچنین در پیام خود افزوده بودند که از شایعه پراکنی بپرهیزید و از مردم خواسته بودند که هر کس را با هر عنوان که در چنین لحظاتی دست به شایعه سازی میزنند به دادسرا معرفی کرده تا حکم مقتضی صادر گردد.
و در پایان از ارتشیان و سربازان و پاسداران به خاطر زحماتشان برای پیروزی اسلام تشکر کردند.
معصومه آذریان
سه شنبه 1مهر 99 / دزفول
عکس جنبه ی تزیینی دارد