آخرین مطالب

چند نکته در باب شخصیت های مشهور دزفولی

به چه چیز باید افتخار کرد فرهنگی - اجتماعی - خوزستان

به چه چیز باید افتخار کرد

  بزرگنمایی:
نمی دانم تعصب نامش بگذارم و یا عِرقِ وطن پرستی و یا علاقه به خاک و یا به رگ و ریشه ویا حتی دیارپرستی ..اما مایلم آن را اقدامی از سوی جوانان خوب این دیار بدانم که به شهرخود می بالند و قدرشناس بزرگان خود هستند و همت کرده اند تا ارزش ها و داشته های زادگاهشان را بشناسند، معرفی کنند و به آن افتخار نمایند .سخن ازبرگه ی مجازی اسامی شخصیت های مشهوردزفولی بعد از انقلاب است . شخصیت هایی که وجه اشتراک همه ی آنان حتی اگرساکن ایران هم نبوده و دراقصی نقاط عالم به سرببرند این است که همگی اهل دزفول هستند....

نمی دانم تعصب نامش بگذارم و یا عِرقِ وطن پرستی و یا علاقه به خاک و یا به رگ و ریشه  ویا حتی دیارپرستی  ..اما مایلم آن را اقدامی از سوی جوانان خوب این دیار بدانم که به شهرخود می بالند و قدرشناس بزرگان خود هستند و همت کرده اند تا ارزش ها و داشته های زادگاهشان را بشناسند، معرفی کنند و به آن افتخار نمایند .

سخن ازبرگه ی مجازی اسامی شخصیت های مشهوردزفولی بعد از انقلاب است . شخصیت هایی که وجه اشتراک همه ی آنان حتی اگرساکن ایران هم نبوده و دراقصی نقاط عالم به سرببرند این است که همگی اهل دزفول هستند.

 اسامی شخصیت هایی که هر چند وقت به صورت های مختلف چون کلیپ  ، متن  ،تصاویر و...  در برخی از کانال های مجازی درج می گردد . شخصیت هایی که از طرف همشهریانم ، با افتخار به دزفولی بودنشان لایک می خورند وتموجی های خندان ، تایید واحسنتم احسنتم بردرودیواراین فضاها می نشیند.

این که جوانان  شهرمان بدنبال یافتن این شخصیت ها هستند تا زندگینامه و تصویرشان را در رسانه ها، پیچ ها ، کانال ها  و...مجازی نشر دهند نه تنها حرکت بدی نیست که جای امیدواری دارد .درهمه ی کشورها شخصیت های تاثیرگذار درحوزه های مختلف گرامی داشته می شوند و مردم قدردان آنان و تلاش هایشان هستند ، شکی نیست که بزرگان و مشاهیر هر شهر و کشوری از افتخارات مُسَّلم آن سرزمیند و این که حس قوی قدرشناسی و قدردانی هنوز دربین مردم ما زنده و پا برجا ست مایه ی خرسندی و امیدواری است .همواره بوده و هستند افراد بسیاری که این قبیل شخصیت ها را الگوی خود قرار می دهند و تلاش می کنند که دنباله رو مشاهیر و شخصیت های برجسته باشند .

اگرچه تاکید این دوستانِ مجازی ظاهرا بر مشهور بودن است ، اما آیا این مشهوریت، قیدی ، پسوندی ،چیزی در کنار خود نباید داشته باشد ؟  شخصیت تنها مشهور باشد کافیست ؟ این که بشود روی این مشهوریتش حساب باز کرد و به آن افتخار کرد ، لازم نیست ؟  آیا به نظر نمی رسد در زمان حاضر با تهیه ی یک کلیپ چند ثانیه ای و درج آن در فضاهای مجازی می توان در کمترین زمانِ ممکن در سراسر عالم مشهور شد و از مردمِ کلِ جهان بازخورد دید ؟ موضوعی که همه ی ما در سال های اخیر بسیار با آن روبرو بوده ایم .

همین که طرف عضو ناسا باشد و یا ورزشکاری که در نقطه ای ازعالم در فلان حرفه ی ورزشی که حتی نمونه اش هم درایران نیست برترین باشد و یا محققی که نتیجه ی تحقیقاتش تنها سود مالی و شخصی است ،کافیست تا تنها به ِصرفِ دزفولی بودن مایه ی افتخار باشد ؟ حتی اگر که خیرش به هیچ جا و هیچکس نرسد وهرگز گذرش هم به شهرش نیفتد ، تا آنجا که فراموش کند اهل کجا بوده و کجا به دنیا آمده است ؟

اما آیا همه ی افراد مشهوری که ما به عنوان همشهری به آنان افتخار می کنیم خودشان نیز به این که اهل دزفول هستند هم افتخار می کنند؟ و به اندازه ی ما از این بابت خوشحال و راضی هستند ؟ آیا حقیقتا برخی از این افراد مشهور از اینکه محل تولد خود را فریاد بزنند و به آن بنازند و افتخار کنند باکی ندارند؟ یا ازاینکه دیگران بفهمند که اصالتا اهل دزفول هستند ابا داشته و پنهان کاری می کنند؟ و یا اینکه رسما اعلام می کنند که بنده قطع رابطه کرده ام با دزفول و تمام دزفولی ها.....؟

برخی ازافراد مشهور ما زمانی یادشان می آید اهل این شهر و دیارند که یا قصد کاندید شدن دارند یا چنین دیده اند تا نماینده ی مورد نظرشان را برکرسی نمایندگی ، مدیریت و پست و مقامی بنشانند، و یا احیانا به دنبال منافع حزبی، سیاسی و یا مالی خود بوده اند .آیا برخی از این شخصیت های مشهورکه از قبال این شهرت به جایگاه و پست و مقامی  رسیده اند ، شهر و دیار و مردم خود را از مزایای آن هم برخوردار کرده وخدماتی هم برای دزفول داشته اند ؟

واقعا اگر هر کدام از شخصیت هایی که  در حوزه عمران و آبادانی در این شهرقادر به اثرگذاری می بود در طی این همه سال یک و فقط یک فعالیت از این دست را دنبال می کرد و از مشهوریت و معروفیت و کارایی که داشت مایه می گذاشت آیا تا کنون دهه ها طرح برجسته ی صنعتی ، عمرانی درخدمت ، پیشرفت و آبادانی این دیار خودنمایی نمی کرد ؟

واگر این چنین بوده پس چرا ما در حوزه ی عمران و آبادانی اثری نمی بینیم و پیشرفتی آن چنان که باید حاصل نشده است چرا اوضاع از این جهت دچار پسروی است و نه پیشروی ؟

چه افراد مشهوری که در کل کشور از ِقبَلِ طرفداری و علاقمندی این مردم به جاهایی رسیده اند که در فکرشان هم نمی گنجیده و به چنان امتیازاتی دست پیدا کرده اند که خود باور نداشته اند امتیازاتی که به آن ها اجازه داده تا در بهترین نقاط عالم مشغول زندگی آنچنانی خود بوده و غرق لذات و سرگرمی های رنگ و لعابدارشان باشند ، به طوری که کوچکترین توجه ای  به مردم سرزمین مادری شان هم نداشته اند ، گویا به کلی فراموش کرده اند پای  خود را بر شانه های چه کسانی گذاشته اند تا به این جایگاه ها رسیده اند.

برخی از افراد مشهوردر دنیای کنونی اثبات عِرق وعشق  شان به دیار مادری  فقط تا بدین پایه است که طبق وصیت شان  سهم  دیارشان از وجود آنان در حد و اندازه ی منزلی برای آخرت شان  باشد.

اگرچه از این نکته نباید غفلت کرد که نوع فعالیت برخی از شخصیت های مشهور ممکن است طوری باشد که بنابر ضرورت می باید از محیط خود و ازهرگونه ارتباط مستقیمی  دوری کنند ویا ناگریز از انجام فعالیت های واسطه ای باشند .

با همه ی این ها باید اعتراف کرد که برخی از این افراد مشهوری که درفضای مجازی از آنان نام برده می شود حقیقتا برجسته وبزرگ و بزرگوارو مقبول عامه ی مردم  هستند و از هر توجهی به دیارشان غافل نیستند وخیرشان  همیشه شامل شهرشان بوده وهمواره  مورد محبت و وثوق مردم خود بوده اند.

اکنون بدون اشاره به هر گونه لیست و یا اسامی مندرج در فضاهای مجازی و در یک برداشت کلی توجه به چند نکته  در این باره را ضروری می دانم.

1 /  شهرت همیشه هم چیز خوبی نیست . مشهور بودن در پیوند با قواعد اخلاقی و انسانی  اعتبار و ارزش دارد و الا چه افراد مشهوری که همین شهرت بلای جانشان شده ، کیست که نداند در چنین دنیایی مشهور بودن گاه خود آفت زاست ؟

فکر می کنم هیج یک از شخصیت های علمی و  ادبی ، فرهنگی وهنری و..دنیا هیچ گاه به دنبال مشهور شدن نبوده اند. در دنیای کنونی  چنین به نظر می رسد که گویا مشهور شدن فقط در بست ،  به  سلبریتی ها ، ورزشکاران آن هم از نوع فوتبالیش که فضای چرب و چیلی تری دارد ، خوانندگان و شومن ها و در سال های اخیر اختلاسگران و مال مردم خوران ، زمین خوران و انواع دیگر خورندگان ، اطلاق می شود، حال که چنین است بگذار مشهور بودن از آنِ شان باشد.

     2/ آیا افتخار نمودن به شخصیت و یا شخصیت هایی که سال ها رنج کشیده و با دانش ، اختراع ، ابتکار و یا علم خود قدم های مثبتی برای پیشرفت و رفاه  بشریت برداشته و یا  ازآلام بشریت کاسته اند ویا با تحقیقات وپژوهش های خود فرهنگ سازی کرده و هویت شهر ویا کشوری را زنده نموده واخلاق و فرهنگ بشریت را ارتقا داده اند مهم است که اهل کجا باشند ؟

آیا باید فقط قدردان شخصیت های شهر و دیار خود باشیم ؟ آیا هر شخصی که بر اساس انسانیت و قداستِ علم و دانش و برای سود و راحتی و پیشرفت تمام جهانیان قدم بردارد ارزش یاد کردن و قدر شناسی ندارد ؟

در طول تاریخ بسیار افراد برجسته ، عالم و دانشمند و پژوهشگر بوده اند که محدوده ی هدف تحقیقاتی و علمی شان بسیار فراتراز منطقه ی خود بوده و وجودشان پراثر، آیا انسانیت حکم نمی کند آنان نیز ازدایره ی قدرشناسی ما دور نمانند ؟

نمونه اش در همین عصر معاصر بدلیل تحقیقات علمی و بدون در نظر گرفتن دین ، مسلک و عقاید،  شخصیتی مانند ریچارد فرای ایرانشناس و شرق شناس برجسته ی آمریکایی است که پیش از 70سال از زندگیش را صرف مطالعه و پژوهش در باره تاریخ و فرهنگ فلات ایران کرده و با خدمات خود ایران را هر چه بهتر و بیشتر به جهانیان شناساند و خود چنان شیفته ی ایران بود که وصیت کرد پس از مرگش او را در کنار زاینده رود به خاک بسپارند .

غریبه ای مهربان در دزفول (1)  نیز یکی دیگر از افراد این کره ی خاکی بود که خدمات با ارزش بسیاری برای  شهرمان  انجام داد ، اوکسی نبود جز دکتر آنتوان رگنر پزشک  اتریشی که دراواخر دهه ی  بیست در اوج رواج بیماری تراخم که امان مردم را نه تنها در دزفول که در خوزستان هم بریده بود به داد مردم بی پناه این شهر آمد و  در بدترین شرایط ماندگار شد و با تعهدی که داشت تا ریشه کن کردن تراخم این شهر را ترک نکرد . آیا این شخصیت بزرگوار چون دزفولی نبوده و نیست نباید مورد قدرشناسی قرار گیرد؟  (2)

ونیز بسیاری دیگر از افراد برجسته ، دانشمند ، محقق وعالمی که با این که ایرانی نبودند اما در معرفی عظمت تمدن ، فرهنگ و مردم این سرزمین تلاش وافر داشته و در مقابل این عظمت سر تعظیم فرود آورده اند که در این مقال فرصت پرداختن به آنان نیست .

3 / با توجه به معنای زیبای واژه ی مشهور که به معنی بلند آوازگان ، نام آوران ، ناموران  معنا شده است، چنین به نظر می رسد که سال هاست این معنای زیبا جای خود را به بیشتر دیده شدن ، و شناخت طیف وسیعی از آدم ها از یک نفرداده است .

در این صورت آیا منظوراز مشهور بودن زیبنده تر است یانخبه بودن ویا جزء مشاهیر بودن؟ البته تا آن شهیر و نام آور و بلند آوازه از توانایی ها ، علم و دانش خود را در چه راهی بکار برده باشد ، منافع بشریت و یا منافع شخصی  ؟

 با فرض مثبت و انسانی بودنِ افکار و عملکرد  همه ی مشاهیر و اهتمام آنان به مردم و نیازها و ضرورت های زندگی شان ما به عنوان افتخار کننده ها به وجود این مشاهیر ، تا چه اندازه از راهو روش و افکار و اندیشه های آن­ها تاثیرپذیرفته ایم و تا چه اندازه اراده کرده ایم تا پا جای پای آنان بگذاریم ؟

با اهتمام به این بزرگان و مشاهیر و دقت دراحوالات آنان چنین دستگیرمان می شود که برای شناخت درست آنان و انتخاب شان به عنوان الگو، توجه به این که فردِ برجسته و نام آور در محضر کدام استاد تلمذ کرده و خود تربیت کننده ی چه شاگردانی بوده و چه آثاری دارد و یا چه آثاری از خود بر جا گذاشته است معیاری برای سنجشِ درست خواهد بود . در این صورت است که اگر بخواهیم افتخار کنیم با آگاهی افتخار کرده و می دانیم  به چه چیزی  افتخارکرده ایم  .

4/ این که با افتخار انگشت برتمدن شکوهمند ایران و بزرگانم که سازنده و معرف بخشی از این تمدن شکوهمند هستند گذاشته اما برآثارباستانی باقی مانده و بر آمده از این تمدن  یادگاری بنویسیم و یا برای بازدید از جلوه های باقی مانده ی این تمدن باشکوه  بیشترین خلاف رانندگی و محیط زیستی را انجام  دهیم نشان دهنده ی این است که هنوز راه و رسم پیروی و تبعیت از مشاهیر ، دانشمندان و بزرگان واقعی خود را هم تعلیم ندیده ایم و بُرد همت مان در حد همان چند لایک و چند تموجی خندان است .

آری ایران  پیشینه ای افتخارآمیز  دارد اما چه اندازه توانسته ایم این افتخاررا در زندگی روزمره و آموزش نسل  حال و آینده جاری سازیم  البته که جای سوال و پی جویی دارد.

5/ از قدیم گفته اند زیر مشعل تاریک است

بزرگان ، نخبه گان ، علما ، عرفا ، مشاهیر،هنرمندان ، نویسندگان ، محققان ، ورزشکاران و.. ِبسیاری در همین دیار مانده اند نه جلای وطن کرده اند و نه جلای دیار (وحتی اگر هم ساکن در شهر نبوده اند) اما بدون ادعا  با کمترین امکانات و توجهات برای دزفول و دزفولی افتخارآفریده و می آفرینند ، در بزرگترین عرصه ها وارد شده  و دست پر برگشته اند اما چون هیچ منیّت و ادعایی نداشته اند گمنام مانده اند . بله نامدارانی که در شهر خود گمنامند ، و قدرشان ناشناخته مانده است.

یکی از این نامدرانِ برای ما گمنام ، درروزهای اخیررحل اقامت گزید اما نه به فرنگستان و نه به پایتخت ، که به سرای باقی ، با دریایی از هنر ، با قلبی مالامال از عِرق به شهر و دیارش ، با احساسی ناب از عشق به کیمیاگرانِ سعادت ،  مولا و مأوای هر دل عاشق ، حسین شهید علیه السلام ، نقاش برجسته ی کشوری مرحوم استاد حبیب نقاش .

باید پرسید چه تعدادی ازهمشهریان  از وجود ایشان اطلاع داشتند ، کدام یک از جوانان عزیزی که در فضای مجازی فعال مایشاء هستند تا قبل از وفات این هنرمند برجسته ی کشوری پستی گذاشت و لایکی جمع کرد؟

چگونه می توان نقش بی بدیل شخصیت های فرهیخته ای همچون استاد مرحوم سیِّد محمِّد علی امام که پیش از 60 سال از عمر پر برکت شان را صرف معرفی و ثبت فرهنگ و هویت تاریخی و فرهنگ شفاهی و گویشی شهرش  کرد و آثار عدیده ای در قالب نوشتاری و تصویری برای این دیار به یادگار گذاشت  و جوان های بسیاری را در این راه تربیت نمود ، و یا استاد محمد حسن عرب را نادیده گرفت ، که  آثار متعددی را به رشته تحریر در آورده و گام های موثری در فرهنگ این دیار برداشته اند ؟

این شهر شخصیت هایی داشته که گمنام مانده اند اگر چه طی 40 سال اخیر محققان و اندیشمندان و نویسندگانی بزرگ با تلاش شبانه روزی خود خاک فراموشی را از چهره ی این شخصیت های برجسته که نام و آوازه شان فراتر از شهر و منطقه و کشورند و می توان با قاطعیت گفت که در حد و اندازه ی شخصیت های جهانی هستند تا حدود زیادی زدوده اند.

شخصیتهای سرمدی چون حکیم ، عارف ، فقیه  آقا سیّد صدر الدین کاشف دزفولی که در مورد ایشان گفته اند 117 اثر مکتوب داشته که تا کنون تعداد 85 اثر از این آثار شناسایی شده و چیزی حدود 70 -65 اثر دیگرشان در حال شناسایی هستند. شخصیت گرانسنگی که از یک سو خود شاگردعارفانی چون آقا محمد بید آبادی اصفهانی  بود و از سویی دیگر استادِ دو تن از برجسته گان تاریخ شیعه شیخ مرتضی انصاری مجتهد اعظم وآسید علی شوشتری .... بوده اند .(3)

ویا شخصیتی  برجسته چون کهف الدین شیخ الوری اسماعیل قصری ، که سالیان متمادی در دزفول ساکن بوده و با تأسیس مدرسه ی علمیه و حوزه ی سلوکیه به دستگیری طلبان پرداختند. عالم بزرگواری که استادِ استادِ عطار نیشابوری و مولوی و سعدی بوده اند .(4)

و یاعالم برجسته ی  دیگر فخر دزفول و فخر جهان اسلام شیخ الفقها مجتهد اعظم حضرت حاج شیخ مرتضی انصاری دزفولی مؤلف کتاب فرائد و مکاسب که از کتب معتبر شیعه محسوب می شوند ، و بسیاری دیگر از فرهیخته گان که سرمایه های معنوی  و  مایه ی سربلندی وافتخار این دیارند .که به واقع بخاطر خدمات معنوی وعلمی بسیارشان از گنجینه های این شهرند و جا دارد بیشتر شناخته شده و در فضازی مجازی با  همتِ به ویژه جوانان  معرفی گردند .

چگونه است که  شخصیتی  کشوری چون علامه سید علی کمالی مفسر قرآن و قرآن پژوه نباید مُعرِّف حضور همشهری های خود باشد و چرا  نباید مطلعینِ سخنران در مجالس وعظ و خطابه ی خویش از تراوشات فکری این عالم برجسته ذهن ها را منور گردانده و ایشان را معرفی  نمایند ؟

آیا شخصیتی چون سید حسین ظهیرالاسلام دزفولی که آثار مکتوب خطی بسیاری در عرفان از ایشان به جا مانده که در نوع خود بی نظیر می باشد افتخاری بزرگ برای دیاردارالمومنین نیست ؟ (5)

ونیز بابا تقی دزفولی آن مرد وارسته و شوریده حال با آن دیوان اشعارش که به گفته ی دکتر ابراهیم قیصری استاد ادبیات و عرفان کشور «هرکس دیوان اشعار بابا تقی را بخواند گویا که حافظ وسعدی را خوانده است » چه ؟ آیا ارزش آفرین برای یک دیار نیست ؟ آیا مایه ی افتخار وسربلندی نیست؟(6)

«با وجود این شخصیت های برجسته که آسمان عرفان و معرفت را در نوردیده اند  با قاطعیت می توان گفت که دزفول منشاء و خواستگاه تاریخ ادبیات و عرفان اصیل اسلامی  بوده است .»(7)

6 / عادت کرده ایم برجسته گان خودی را نبینیم تا زمانی که خدای نکرده سر بر بالین ابدیت بگذارند . شایسته است تا درکنار داشتن داشتن هایمان ، هوای دارم دارم ها یمان را هم داشته باشیم .

در حال  حاضر نیزشخصیت ها ی بسیار توانا و قابل درهمین شهرمشغول انجام فعالیت های  پژوهشی تحقیقی و خدماتی بزرگی هستند ، که افراد کمی از وجود شان آگاه است ، منظورهمه ی آن  محققان وتاریخ نگاران ، نویسندگان ، اندیشمندان ، هنرمندان ، ورزشکاران ، مهندسین و علمایی  که  درزمینه های مختلف بارِمعرفی و سربلندی این شهر را به دوش می کشند و بی ادعا و بی منّت و منیّت منشا خدمات بزرگی هستند و  سالیان زیادی از عمر شریفشان را جهت معرفی ارزش های این دیار صرف کرده  و یا خود ارزش آفرین بوده اند.

برخی از آنان در حوزه ی فرهنگی و تاریخی دست به کارهای بزرگی زده اند کسانی  که سالیان ِمتمادی خون دل خوردند تا نام و خاطره ی بزرگان این دیاررا با نوشتن ازآنها و با جمع آوری آثار و مکتوبات شان زنده نگه داشته و به نسل کنونی و نسل های آینده بسپارند.

 چگونه می توان نقش پر رنگ آن محققان و نویسندگان توانا را در پاسداشت هویت و فرهنگ این دیار انکار کرد؟

به عنوان نمونه  چگونه می توان چشم بر فعالیت های تحقیقی و پژوهشی استاد محمد حسین حکمت فر که  بیش از 51 سال از عمر شریف خویش را به شناسایی و معرفی بزرگان این دیار سپری کرده و تا کنون حدود 50 الی60 کتاب ارزشمند در زمینه دزفول جمع آوری ،تصحیح ،مقدمه نویسی ، تألیف و چاپ نموده و بیش از 50 الی 60 جلد کتاب دیگر را در دست نگارش دارد نادیده گرفت ؟

چگونه می توان به فعالیتهای گسترده ی علمی و فرهنگی مرحوم صادق صمیمی و استاد نصراله نجاتعلی در تدوین فرهنگنامه لغت وگویش دزفولی اشاره نکرد ؟

چگونه می توان استاد غلامرضا نعیما را که با تلاش ها و پی گیری های 30 ساله شان  دزفول را به عنوان شهر آجری جهان معرفی و در تمامی محافل علمی  با دلایل  مطرح نموده  و از آن دفاع  کرد ند با این که اهل دزفول هم نبودند نادیده گرفت ؟

چگونه می تواندکتر نادرپورموسوی را که سال ها در تاریخ و مواریث باستانی این دیار تحقیق و تفحص کرده وحتی رنج هجرت را در راه کسب علم و دانش برخود هموار نمودند یاد نکرد ؟

چگونه  می توان از استاد نجف هدایت استاد بی ادعا و متواضع و دلسوز شهرما ن با آن همه ایده ، رهنمود علمی و تحقیقات ثمر بخش یاد نکرد؟

چگونه می توان از دهها شخصیت تلاشگر و خسته گی ناپذیر و بعضا جوان در همه ی جایگاه هایی که حضور دارند ازفضاهای حقیقی تا فضای مجازی که در این چند دهه مجدانه در تلاش شناساندن دزفول به عنوان شهری کهن با پیشینه ای ارزشمند وتاریخی زحمات همه جوره را متقبل شده اند نادیده گرفت ؟

ازاحیاء قمش ها تا معرفی جاذبه ها ی گردشگری ، تا زنده کردن آداب و رسوم کهن این دیار تا تبلیغ گویش چند هزار ساله ی خوزی ،  

چگونه می توان آن افراد خیّری را که  همواره خیره شان به این شهر و دیاررسیده است  و در ساخت مراکز درمانی بزرگ و مجهزو مکان های آموزشی و فرهنگی فعالیت های مستمر داشته و دارند را نام نبرد ؟

چگونه می توان از هنرمندانی که  ضمن زنده نگهداشتن گویش این دیار موسیقی های به یاد ماندنی می سازند و تلاش می کنند تا جوانان را با گذشته ی با شکوه خویش پیوند زنند نادیده گرفت ؟

 چگونه می توان ورزشکارانی را که در رشته های مختلف ورزشی ، پرتوان ظاهر می شوند و د ر میادین زور و بازو و قدرت  بزرگترین قهرمانان را به هماورد ی می طلبند نام نبرد.؟

و از همه بالاتر چگونه آن همه شهید و جانباز و آزاده ی والامقام که کیان دزفول را با خون رنگین خود رنگارنگ عزت و سربلندی  کردند نادیده گرفت اینان بحقیقت شخصیت های مشهور بعد از انقلابند که هم مشهورند  هم مقبولند ،هم طراز اولند وهم مردمیند.

دزفول گنج آشکاری است از آدم های ناب ، آدمهایی نامدار و نامور ،  گاه سرشناس وگاه گمنام ، دانشمند و تحلیگر ، رزمنده و ایثار گر ، عالم و دانشمند و...آری لیست افراد شهیر و قابلِ این دیار، محدود نیست ، تمام شدنی نیست .این لیست همواره باز است و بسته نمی شود .

7 / چقدر عجیب هستند این  نامهربانی ها . نامهربانی هایی که با  بزرگان علم ، عرفان  ، با برجسته گان میدان فرهنگ و ادب ، با تلاشگران وادی صنعت و عمران و.. این دیار صورت می گیرد به وضوح  قابل مشاهده است . وقتی هیچ نقش و نَما و هیج اثر و اِلِمانی از هیچ یک از برجسته گان چه آنان که سال هاست از دیار فانی رخت بربسته و چه آن بزرگوارانی که سعادتمندی این دیار و مردمش بر این تقدیر قرار گرفته که هنوز گُل وجودشان برشاخه ی حیات خوش رنگ ونگار و عِطر وجودشان مصفای جان ها باشد، دیده نمی شود ، تا بدان جا که گویی آنان حکم تابو را دارند ، جز نامهربانی و کج سلیقگی چه نامی می توان بر آن نهاد ؟

8/   ضرب المثلی دزفولی هست که می گوید : « پَ کُو سَرتَ گِرُوم »  رفتار برخی آدم ها درهر کجا که باشند و از هر شهر و طایفه ای که باشند عجیب است ، برای مثال عده ای از ما دزفولی ها گاه به لیستی از شخصیت های  مشهور اما غافل مانده از امورات دیار خویش  به ِصرفِ دزفولی بودن افتخار می کنیم ، حال  آن شخصیت هایی را که به  هرضرورتی چون  زندگی ، کار ، تحصیل و ... از سکونت در دزفول باز مانده اند اما دائم  به فکر حال و روز و احوالات شهرشان به سربرده  و اوضاع را دنبال می کنند، و در شادی ها و غم ها در کنار مردم خود هستند را اگر روزی از سر دلسوزی و دغدغه مندی حرفی بزنند،  رای و نظری بدهند و برای پیشرفت و عمران شهر و دیارشان طرحی عاقلانه پیشنهاد کنند و یا در مقابل طرحی نابخردانه که به ضرر شهر و دیارشان باشد نقدی کنند  ، با این عبارت که

«آخر ترا به دزفول چکار؟؟  ازآن سر دنیا دخالت می کنی نظر می دهی و نسخه می پیچانی ؟ هر جا هستی بنشین  سر جایت و زندگیت را بکن »  رهنمودهایشان را دخالت بی مورد می خوانیم و حتی همه جور انگ و برچسب  و هر وصله ای  را به  آنان می چسبانیم .

بالاخره موضع خود را مشخص کنیم یا به همه ی اندیشمندان خود درهر کجای عالم که هستند باید افتخار کنیم و یا این که فقط  ساکن دزفول باشند در دزفول بمانند و از این شهر جم نخورند تا علم و دانش  و دلسوزی و دغدغه شان به کار ما بیاید.

 آیا بنظر نمیرسد که خیلی از ما دزفولی ها باید در دیدگاه های انسانی و اخلاقی خود تجدید نظراساسی نماییم ، و مثبت اندیشی را پیشه سازیم ؟ و به این راحتی همه را به چوب لجاجت ، بی اطلاعی و.. نرانیم که دیر نخواهد بود فردایی که باید پاسخگو باشیم .

آخر این چه معیاری برای سنجش آدم هاست که بعضی ها برای خود وضع کرده اند و با طعنه و سرزنش به کل جامعه ی شهری ما تسری می دهند ؟

نکته ی آخر

برای افتخار ورزیدن می توان به جای دوری نرفت ، اگر کمی روزنه ای از صندوقچه ی قلب مان را به محبت باز کنیم ، کمی از منیت ها و خود خواهی ها فاصله بگیریم ، کمی از حسادت ها دوری کنیم به خوبی خواهیم فهمید قدر دانی از کسانی که لایق این قدردانی و قدرشناسی هستند چیزی از قدرو منزلت ما نمی کاهد  که توانایی ها ، علم و دانش و هنرِ..... دیگران بر اعتبارمان نیزمی افزاید .

 اگر چه این قبیل شخصیت ها ، بی ادعا مشغول خدمت رسانی هستند و مایل نیستند کسی خبردار شود مانند آن پزشک متخصصی که خود را به دورترین نقاط این سرزمین می رساند تا به محرومان خدمت رسانی کند، اما ما به عنوان همشهری های آنان باید با بالا بردن قدرت تعامل  و بدون تنگ نظری های متداول  و به دور از هر گونه انگ و برچسب و... آنان را دیده و قدردان آنان باشیم .

البته نباید این نکته را نیز نانوشته گذاشت که بودند بزرگان ، نوابغ ، نخبگان که با سری پر شور با کوله باری انبوه از علم و تجربه و همت والا دلسوزانه پای در رکاب چرخ پیشرفت شهر نهادند واز آنور مرزهای ایران و دزفول خواهان سرمایه گذاری در شهرشان بودند اما برخی سیاستهای تنگ نظرانه راه را بر آنان بست .

پی نوشت :

(1) غریبه ی مهربان نام کتابی است که در مورد زندگینامه و عملکرد دکتر آنتوان رگنر در دزفول توسط آقای علیرضا قائم پناه با ویراستاری ،تصحیح  و چاپ آقای محمد حسین حکمت فر به رشته تحریر در آمده است .

(2) متاسفانه این دکتر برجسته و دلسوز به حال مردم دزفول تا در قید حیات بود هرگز مورد قدردانی قرار نگرفت و پس از مرگ شان که در سال 2000میلادی اتفاق افتاد علی رغم پیشنهاد فرهیختگان و تاریخ پژوهان دزفول مبنی بر تهیه اِلِمان و یا نامگذاری خیابانی  به نام ایشان تا کنون ترتیب اثر داده نشده است .

  (3) مخاطبینی که مایلند در مورد این شخصیت فقیه و عارف بیشتر بدانند می توانند به کتاب « رسائل کاشف دزفولی » که به اهتمام ، تصحیح ، و مقدمه  محمد حسین حکمت فر و حسین نصیر باغبان در 980 صفحه توسط نشر ارمغان / تهران/ 1398 به چاپ رسیده است مراجعه فرمایند .

(4)  جهت آشنایی بیشتر با این شخصیت بی بدیل می توانید به کتاب « عارفی از دزفول ،تذکره مجنون العارفین و دارالمومنین شیخ الوری اسماعیل القصری » که توسط محمد حسین حکمت فر تدوین گردیده است ، مراجعه فرمایید.

(5)  آثارمکتوب خطی به همراه  دیوان اشعارعلامه سید حسین ظهیر الاسلام دزفولی درحال حاضر نزد استاد محمد حسین حکمت فر پژوهشگر فرهنگ و تاریخ دزفول بوده که با همراهی آقای حسین نصیر باغبان محقق و مؤلف جوان اهل دزفول ( متولد1365 ش)  هم اکنون  در مرحله تصحیح و چاپ هستند ، لازم به ذکر است که 12 نسخه ی خطی از آثار علامه ظهیر الاسلام عمدتا در زمینه ی عرفان هستند که در نوع خودشان بی نظیرند .

(6) دیوان اشعار برجسته ی بابا تقی دزفولی  که سقایی را پیشه ی خود کرده بود بعد از 15 سال توسط استاد محمد حسین حکمت فر به زیور طبع آراسته گردیده است .

(7) استاد محمد حسین حکمت فر 

# مریم مفتوح / صبح ملت

دزفول   / یکشنبه 5 مرداد 99


نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

پاکستان: هیچ نظامی یا غیرنظامی ایرانی هدف قرار نگرفتند

رئیس‌جمهور در دیدار اقشار و منتخبین شهرستان فیروزکوه: دولت به دنبال اولویت‌بندی کمبودها و مشکلات و سپس حل آن‌هاست

پیام مهدی طارمی برای مردم فلسطین

امیرعبداللهیان: هیچ تعارفی با طرف‌های تروریستی در پاکستان و عراق نداریم

اقدام دولت برای حمایت از مستمری‌بگیران

بهره‌مندی هنرستانیها از یک ماه کسری خدمت «سربازی»

یارانه یک میلیونی برای کودکان دارای اختلال رشد 5 دهک اول/ارزیابی 3 ماهه وضعیت رشد کودکان

وزیر دفاع : روسیه باید موضوع تمامیت ارضی ایران را رعایت کند

پالایشگاه‌های چینی برای خرید نفت ارزان راه افتادند

بازار سرمایه و کنترل تورم و نقدینگی و رشد تولید به قلم دکتر جواد درواری

تدوین تله فیلم *خط قرمز*به تهیه کنندگی عباس جاهد در استان اردبیل به پایان رسید

توافق نهایی با هند برای توسعه بندر چابهار

گزارش شرکت مالک نفت‌کش توقیف‌شده آمریکایی از وضع سلامتی گروه کارکنان آن در ایران

در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وزیر خارجه هند امیرعبداللهیان اعلام کرد: هشدار ایران به آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی

از سرگیری مرمت پل‌بند تاریخی لشکر شوشتر

امیرعبداللهیان: محاسبه رژیم اسراییل در مورد حماس غلط بود/ به نیروهای مقاومت دستور نمی‌دهیم

مرگ دانشمند ایرانی در یک حادثه

ثبت بالاترین مقدار تولید نفت ایران پس از تحریم‌ها

حذف یارانه تعدادی از یارانه بگیران در دی ماه/ ماجرا چیست؟

تراکتور به دور از حواشی به سمت موفقیت

مصرف سرانه نان در کشور سالی 170 کیلوگرم؛ نان ناسالم چه بلایی سر بدن می‌آورد؟

ویتامین‌ها از طریق مکمل‌ها تأمین نمی‌شوند

ابطال شرط سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان از سوی دیوان عدالت اداری

ارتش آمریکا: 16 نقطه یمن را هدف قرار دادیم

آیا شما یک آدم سمّی هستید

واکاوی یک تراژدی / نابغه ای در لجنزار

آغاز جلسه دادگاه لاهه برای پرونده نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه

ارتش یک نفتکش آمریکایی را در دریای عمان توقیف کرد

همدان پایتخت گردشگری آسیا شد

مدیرعامل مرکز مبادله طلا و ارز خبر داد تخصیص اسکناس کشور مبدأ به مسافران تا عید نوروز

طرح آمریکا برای منطقه «بعد از جنگ غزه» با همکاری عربستان

فرصت 2 ماهه بانک مرکزی برای کاهش رشد پایه پولی و نقدینگی

اولین نشست کمیته فلسطین APA رئیس پارلمان کشورهای عربی: ساکنان در برابر جنایات رژیم صهیونیستی شریک جرم هستند

استارت پروژه «نبیل باهویی ٢» با حضور برانکو

وزیر کشور: انفجار تروریستی در کرمان خارج از رینگ حفاظتی مراسم بود

ادغام تعرفه رای دو انتخابات 1402

211 شیء تاریخی ایران در چین

طرح جامع مدیریت دریاچه نمک به تصویب رسید مخبر: دولت با جدیت به دنبال حل مشکلات حمل و نقل عمومی است

رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم قم: دشمن سیاست «بیرون کشاندن مردم ایران از صحنه» را پیگیری می‌کند

تعلیق از خدمت 4 کارمند شهرداری دزفول

آخرین وضعیت ثبت‌نام در کاروان‌های حج

استفاده از معلم آقا در دبیرستان‌های دخترانه؛ نیازمند مجوز/ تعیین تکلیف مدیران زن مدارس پسرانه

ماجرای ارسال پیامک برای متقاضیان شیرخشک

دبیر هیات بادبانی استان هرمزگان: گسترش گردشگری ورزش‌های دریایی در هرمزگان یک ضرورت است

آغاز دور جدید گرانفروشی بلیت هواپیما؛ بلیت هواپیما به نرخ مصوب نیست

قوه قضاییه: حکم بخش دوم پرونده هواپیمای اوکراینی صادر شد/ متهم ردیف اول بازداشت است

کشف شیشه و هیروئین از یک خودروی سواری در هندیجان

بارورسازی ابر‌ها برای کشوری وسیع همچون ایران اجرایی و عملی نیست

کنعانی: مسئله دریای سرخ معلول است؛ علت نیست/ تدوین سند همکاری با روسیه در گام‌های نهایی است

اختلاف نظر درباره بدهی 100 میلیارد دلاری