بزرگنمایی:
دو هنر شایان تحسین ناهیدی که در پرتو آن، خدمت بزرگی به دزفول و گویش دزفولی کرده است، ابتدا هنر شاعری اوست که بدون آشنایی کامل با دانش عروض تقریبا و شاید تحقیقا با رعایت وزن و قافیه وسایر شرایط اصولی شعری، شعر سروده است. و دیگری گردآوری واژه های فارسی اصیل است که در زبان غنی دزفولی فراوانند و نزدیک به دو نسل می باشد که مهجور مانده اند
ریشه ی زبان فارسی را تنها در دزفول باید جستجو کرد.
در مورد اهمیت و جایگاه گویش دزفولی به ذکر یک داستان در ارتباط با زندگی و هنرشاعری مرحوم ملا تقی ناهیدی اشاره میکنیم.
دو خدمت بزرگی که ناهیدی بااشعارش به دزفول و گویش دزفولی کرده است.
دو هنر شایان تحسین ناهیدی که در پرتو آن، خدمت بزرگی به دزفول و گویش دزفولی کرده است، ابتدا هنر شاعری اوست که بدون آشنایی کامل با دانش عروض تقریبا و شاید تحقیقا با رعایت وزن و قافیه وسایر شرایط اصولی شعری، شعر سروده است. و دیگری گردآوری واژه های فارسی اصیل است که در زبان غنی دزفولی فراوانند و نزدیک به دو نسل میباشد که مهجور مانده اند و اگر طبع سیال ناهیدی نبود، در این زمان دیگر کسی حتی یک کلمه از آنها را به یاد نداشت. موضوعی که باید به آن اشاره شود و حضرات دبیران و آموزگاران آگاهی کامل به آن دارند این است که دانش آموزان دبستان و دبیرستان آن روز، به مناسبت مکالمهی روزمره به زبان دزفولی سر کلاس که باید فارسی صحبت میکردند در برابر معدود دانش آموزان غیر بومی احساس خجلت میکردند فارسی صحبت کنند ؛ ولی کم کم این کمبود باعث شد که همان دانش آموزان سابق و مردان امروز، فرزندان خود را به فارسی صحبت کردن عادت دادند و در حال حاضر جنبهی همگانی یافته است. البته اینکه همهی افراد ایرانی به زبان رسمی کشور مکالمه کنند خیلی خوبست ولی اشکال بزرگ هم دارد که بسیاری از واژه های زبان فارسی به مرور زمان فراموش شده و از یادها میروند و ارزش کار بزرگ ناهیدی در اینجاست که این شاعر گرانمایه خیلی از آن کلمات را در اشعار خود آورده که مآلاً از آسیب فراموشی محفوظ میمانند. برای اثبات اهمیت کار ناهیدی توجه خوانندهی عزیز را به داستان زیر جلب میکنم:
در زمان حکومت مرحوم دکتر مصدق، بانوی خاورشناس انگلیسی که عنوان پروفسوری دارد، وارد ایران میشود و به مقامات دانشگاه تهران مراجعه میکند تا ترتیب رفتنش را به دزفول و سنندج فراهم نمایند که در مورد ریشه های زبان پارسی تحقیقاتی به عمل آورد. او تأکید دارد اول به دزفول بیاید. یکی از استادان مسئله را با مرحوم آیت الله میر سید محمد بهبهانی مجتهد متنفذ آن زمان در میان گذاشته و تقاضای انجام آن را دارد.
مرحوم بهبهانی از مرحوم آقای سید محمدعلی مدرس دزفولی میخواهد که ترتیب این مسافرت داده شود آقای سید محمدعلی مدرس هم دانشمند محترم آقای حاج سید علی کمالی را تشویق میکنند که خاورشناس را تا دزفول همراهی کند. آقای کمالی به شرطی قبول میکند که آقای حاج احمد شاهرکنی با ایشان همسفر شوند.
من (سید غفار غفاری) شرح این مسافرت را از قول مرحوم شاهرکنی نقل میکنم گفت: پس از ورود به دزفول یک ساعتی استراحت کردیم. آقای کمالی فرمودند: « خوبست قلم و کاغذ آماده کنیم و بنویسیم. » این کار را کردیم. حدود صد واژه خانم خاورشناس یادداشت کرد. از سرعت کار ما کاسته شد، " به طوری که "یکی دو دقیقه میگذشت تا واژه ای به یاد آوریم.
در آن حال من گفتم: « منتهای کوشش ما به گردآوری سیصدکلمه نخواهد رسید ». آقای کمالی فرمودند: « فکر دیگری به نظرت میرسد ؟ » گفتم: « بله ». گفت: آن چیست ؟ گفتم: « ناهیدی تازه از دنیا رفته خوبست به سراغ پسرش ملا شکری بروم واگر اشعارش را از بین نبرده باشد برای منظور ما گنجی گرانبها خواهد بود ».
آقای کمالی که گویی باری از روی دوشش برداشتهام فرمودند: « پس چرا معطلی ؟ ! »
سراغ ملا شکری رفتم و علت به دزفول آمدنم را به او گفتم، گفت: « مقدار زیادی را به رودخانه انداخته ایم ولی یک خورجین پر موجود است. » آنها را درآورد به اتفاق کاغذها را به منزل رساندیم.
خاورشناس طوری به زبان فارسی مسلط بودند که وقتی حرف میزد لهجه نداشت و کسی فکر نمیکرد یک خارجی است که صحبت میکند. شروع به نوشتن کرد پس از دو ساعت هیجان زده از جا بلند شد و گفت: « هر چه را خواستم یافتم، هرگز فکر نمیکردم به چنین گنج شایانی دسترسی پیدا کنم.
آنگاه قاطعانه گفت: « ریشه ی زبان فارسی را تنها در دزفول باید جستجو کرد.
منبع : 1/ کتاب دزبانان اثر محمد حسن روانبخش انصاری و مریم مفتوح / چاپ اول /انتشارات اسرار علم تهران /1398 ص 320 تا 322
2/ کتاب یادگارمن /تاریخ سیاسی اجتماعی دزفول (2)/ نوشته ی سیدغفارغفاری / انتشارات افهام /چاپ اول 1384 ص59-60