مصاحبه صبح ملّت نیوز با خیرالله محمدیان، پژوهشگر، شاعر و نویسنده بهبهانی گردآورنده لغت نامه بهبهانی (( قسمت اول ))
بزرگنمایی:
مصاحبه صبح ملّت نیوز با خیرالله محمدیان، پژوهشگر، شاعر و نویسنده بهبهانی گردآورنده لغت نامه بهبهانی در چهار جلد./ خبرنگار: فریده آرامیده/ تاریخ 10 فروردین 1399
*****
* معرّفی کوتاه نویسنده:
خیرالله محمدیان متولّد 11 آذر 1345 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دبیر آموزش و پرورش با 35 سال سابقه تدریس، شاعر، نویسنده و پژوهشگر نامآشنا و پرافتخار و برجسته در فرهنگ عامیانه مردم بهبهان و صاحب تألیفات فراوان ازجمله «گردآوری، تدوین، شرح حال و اشعار میرزا شوقی بهبهانی، تا قدمگاه خورشید، ستارگان بیغروب، آیینها و سوگواریهای مذهبی در دارالمؤمنین بهبهان، قلب من مال خودم نیست، نفسی با تو» و آثار متعدّد چاپ نشده دیگر ازجمله «فرهنگ عامیانه مردم بهبهان در سه جلد، گویش بهبهانی را بیشتر بشناسیم، تاریخ ادبیات ارجان و بهبهان در سه جلد، تدوین مجموعه اشعار مذهبی آخوند رجب فخرالشّعرا، بوی گلهای چیده میآید، روضهخوانی در بهبهان، محلّ پَر، بهبهان در آیینه شعر شاعران، طبّ سنتی و پیشینه طبابت در بهبهان، گل در فرهنگ عامیانه بهبهان، دیوان اشعار خیرالله محمدیان و...» است.
یکی از آثار ارزشمند و ماندگار استاد حاج خیرالله محمدیان «فرهنگ لغات و اصطلاحات گویش بهبهانی در چهار جلد» است که اکنون جلد نخستین آن از حرف «الف» تا «ث» با حدود پنج هزار و پانصد واژه آماده چاپ است. به همین منظور مصاحبه زیر از طرف مؤسسه فرهنگی خوزیشناسی با مدیریت استاد دکتر عبدالامیر مقدّمنیا و به وسیله سرکار خانم فریده آرامیده در تاریخ 10 فروردین ماه 1399 صورت گرفته است که تقدیم علاقهمندان به فرهنگ میشود.
* جناب آقای محمدیان ضمن عرض سلام و سپاس به خاطر شرکت در این مصاحبه به عنوان اولین سؤال، بفرمایید که ضرورت تدوین فرهنگلغات گویشی را شما در چه می بینید؟
به نام آنکه به من سهمی از کبوتر داد در آسمان محبّت دل مرا پر داد
بنده هم به خاطر ترتیب دادن این مصاحبه و ارائه گزارشی از فعالیتهای پژوهشی اینجانب در زمینه تألیف فرهنگ لغات و اصطلاحات گویش بهبهانی خدمت شما و همه عزیزان فرهنگ دوستی که این مصاحبه را میخوانند، عرض سلام و سپاس و ادب و احترام دارم.
از آنجا که یکی از مهمترین داشتههای فرهنگی هرمنطقه واژگان و اصطلاحات رایج در آن است، لذا گردآوری و تدوین فرهنگلغات و اصطلاحات و ثبتوضبط و عرضهی آن به نسل کنونی و آیندگان مسئلهای ضروری و اجتنابناپذیر خواهد بود. بنابراین یکی از مهمترین راههای حفظ و ثبتوضبط این میراثهای کهن معنوی تدوین آنها در یک مجموعهی ارزشمند به نام «فرهنگ لغات» است. قاموسی که میتواند به عنوان یک گنجینه معنوی، سند فرهنگی و گرانبهای مردم یک منطقه و درحقیقت شناسنامه، هویّت و آیینهی افکار، اندیشهها، باورها، آداب و رسوم، عواطف و احساسات و مظهر اتّحاد و همبستگی و مهمترین عامل پیوند آنها با آیندگانشان باشد. با این وجود نمیتوان نسبت به واژگان و اصطلاحاتی که نتیجهی افکار و اندیشهها و چکیدهی عقاید و باورها و آیینهی تمامنمای فرهنگها و محمل آدابورسوم یک ملّت یا یک قوم زنده و پویا و ملازم همیشگی آنهاست و تمام فضای ذهنی و اجتماعی آنان را پرکرده است، بیتفاوت بود.
با مطالعهی این نوع فرهنگنامهها میتوان معیار ذوق و قریحه و هوش گویشوران این سامان را محک زد و پی
برد که چگونه مردم این خطّه در کار واژهسازی و اصطلاحپردازی به شیوهای هوشیارانه عمل میکردند و ضمن در نظر گرفتن زیبایی و روانی، چکیدهگرایی را هم در نظر داشتند. مثلاً در گویش بهبهانی در ساخت واژهها و اصطلاحاتی نظیر «بَندیر: در بند دیرآمدن کسی؛ پُغُو: پایبهغُل؛ کُتُوگُرُختَ: از کتاب و مکتب گریخته؛ پاچال:پای چالهی آتش؛ خُکارَ: خوی کرده به انجام کاری؛ آبَستَنها: فقط زمان نوشیدن آب است؛ آبَستَنیار: نوشیدن آب یاری کننده تن و جسم است؛ آبَستِریاک: نوشیدن آب مانند مصرف تریاک حرام است و جایز نیست(از اصطلاحات خاص مردم بهبهان در سحرگاههای رمضان) و... میتوان نمونههای اعلای ایجاز در این گویش را درک نمود و ضمن تحسین سازندگان چنین واژههای، زیبایی و شایستگی روش آنان را سرمشقی برای آیندگان دانست و به نسل امروز و فردا گوشزد کرد تا بهجای استفاده از واژگان دخیل که با روح فرهنگ و ادبیّات گویش بهبهانی بیگانه هستند، از ذخایر موجود در گویش اصیل خود بهره برده و در ساخت واژههای جدید رهرو طریق گذشتگان خود باشند. این ویژگی در همهی گویشهای دیگر نیز صادق است.
* شما دلایل حفظ گویشها و آثار مثبت داشتههای گویشی یک منطقه را بر زبان معیار و مثلاً گویش بهبهانی را بر زبان فارسی در چه میبینید؟
گویشها یکی از عناصر عمده شناخت فرهنگها و از سرمایههای معنوی و میراثهای ماندگار و ارزشمند انسانی به شمار میآیند. اکنون که شاهد از بین رفتن تدریجی گویشها هستیم، لازم است که برای جلوگیری از محو کامل این میراثهای فرهنگی به ثبت و ضبط واژگان و اصطلاحات آنها و شناسایی و بررسی ویژگیهای آنها بپردازیم؛ چرا که در این گویشها گنجینههای ارزشمندی از واژهها، اصطلاحات و کنایهها وجود دارد که هم باعث غنای زبان معیار میشود و هم در شناسایی گذشته زبان و سیر تحوّلات آن، پژوهشگران را یاری خواهد کرد. همچنین با حفظ گویش میتوان به ظرفیّت، قوّت و پرباری آن پی برد و با جمعآوری واژگان و اصطلاحات پراکندهی آن حتّی به بازسازی آن اقدام نمود.
قدر مسلّم، شاکلهی فرهنگی هر منطقه بر بنیاد گویش زنده و پویای یکایک مردم آن استوار است و چنانچه گروهی از آنان گویش خود را مرده یا در حالت نزع و نابودی تصوّر کنند، درواقع اعضایی از اندامهای فرهنگی خود را فشَل و فلجکردهاند. پس برای حفظ توانایی و پویایی و مانایی فرهنگ باید در اندیشهی سلامت عناصر و اعضا و استخوانبندی آن بود و ایمان داشت که بدون پاسداشت ذخایر و بنمایههای فرهنگی نمیتوان به آیندهی آن امیدوار بود.
ازآنجاکه گویش بهبهانی بازمانده از گویشهای دوران پارسی میانه است و قدمتی بیش از دو هزار سال دارد و بسیاری از واژههای اصیل و اصطلاحات کهن پارسی را بر دوش خود میکشد و درواقع میراثدار زبان پهلوی میانه محسوب میشود، واژهها و اصطلاحات فراوان موجود در این گویش میتواند در کار واژهسازی و یا
معادلسازی برای واژههای دخیل به کمک فرهنگستان آمده و از این نظر خدمت شایانی به زبان فارسی معیار
نماید.
* ویژگیهای تدوین فرهنگ لغات و اصطلاحات گویشی در یک منطقه به نظر شما چیست و در جمعآوری و تدوین فرهنگ لغت گویشی چه نکات مهمّی را باید لحاظ کرد؟
تألیف و تدوین فرهنگ لغات و اصطلاحات گویشی در یک منطقه کاری است که در عین درازآهنگی و کندشتابی، دیربازده هم هست و بدون توکّل به لطف و عنایت پروردگار، جوهرهی تخصّص و تبحّر، انگیزهی خدمت به فرهنگ، همّت کافی و ارادهی وافی، روشنایی چراغ عشق و علاقه، خمیرمایهی تلاش و تکاپو، داشتن حوصله هنگام بروز موانع و مشکلات و بالاخره همکاری، همیاری و همراهی گویشوران علاقهمند و دلسوز نمیتوان به نتیجهی نهایی و سرمنزل غایی رسید.
در جمعآوری و تدوین چنین فرهنگی باید افزون بر ثبت همهی واژگان و اصطلاحات رایج و ذکر معانی و مفاهیم دقیق و مختلف و نیز تلفّظ صحیح و دقیق آنها، به ریشهوتِبار ودر صورت امکان زمان و مراحل تولید، نحوهی تغییر و تحوّل و پدیدآمدن اشکال جدید و همچنین ارزش دستوری آنها بهطور دقیق توجّه نمود و حتّی المقدور برای هر مورد شواهد شعری یا نثری آورد تا موجودیّت کلمه ملموستر شود و خواننده در فضای عینی و حقیقی آن قرار گیرد.
همچنین ازآنجاکه فرهنگ لغت چکیده و نتیجهی افکار، عقاید، آدابورسوم، باورها و خرد جمعی یک قوم و ذخیرهی تمامی داشتههای فرهنگی آنان است و در یک فرهنگ لغت واژهها و اصطلاحات فراوان از هر دست و در هرزمینه و موضوع آورده میشود و درواقع به همهی علوم اعم از ادبی، روانشناسی، اجتماعی، پزشکی، داروسازی، تغذیه، تاریخی، هنری، علمی، دینی و همهی مشاغل اعم از سنّتی و غیرسنّتی مربوط میشود؛ لذا باید اذعان کرد که فرهنگنامهنویسی در عین دشواری، کاری گروهی است و تحقیق و پژوهشی جمعی و بسیجی همگانی از اهل فن و قلم را طلب میکند. یک فرهنگلغت زمانی کامل، جامع، مانع و بیعیبونقص خواهدبود که دست همهی متخصّصان در کار باشد و اطّلاعات فراوان، درست، متقِن و کامل از واژگان و اصطلاحات همهی مشاغل و علوم فراهم شود. قطعاً بدون همکاری و همفکری افراد دلسوز و متخصّص چنین فرهنگی فراهم نشده و تکمیل نمیگردد. در این میان نقش معتمدان، سالخوردگان و مجربّان از همه بیشتر و اظهارنظر آنان در مورد معنی واژه و کاربرد اصطلاح بسیار صائبتر خواهد بود.
* لطفاً در زمینه پیشینه لغتنامهنویسی گویشی در شهرستان بهبهان برای ما توضیح دهید و اینکه از چه زمانی این کار صورت گرفته است؟
قبل از پاسخ به این سؤال و پرداختن به این موضوع، شایسته است که به چند تن از نویسندگان، پژوهشگران و دانشمندان ارجانی و بهبهانی که در نوشتن لغتنامه به زبانهای عربی و فارسی اهتمام ورزیده و آثاری در این زمینه داشتهاند، اشاره مختصری داشته باشیم تا حق مطلب کاملتر و بهتر ادا شود.
1ـ ابومحمّد ابن اسحاق ابن ابراهیم ابن ندیم ابن ماهان ابن بهمن ابن نسک ارغانی مشهور به ابن الندیم (وفات386 ه.ق.) که اصالتی ارگانی داشت و از شاعران، ادیبان، متکلّمان، نحویون و لغویدانان مشهور قرن چهارم است، کتاب گرانسنگ و مشهور «الفهرست» را در ده مقاله اصلی تألیف کرده و هر مقاله را به چند بخش فرعی به نام فن تقسیم کردهاست. یکی از این مقالات «نحو و لغت» است. سلطانعلی خان سلطانی شیخالاسلام بهبهانی مقالهای در این زمینه تحت عنوان «تدوین لغت تازی به وسیله ایرانیان» نوشته که در مجله مهر، (سالهای 5 و6) منتشر شدهاست.
2ـ سلطانعلی خان سلطانی شیخالاسلام بهبهانی(1278ـ خرداد 1351 شمسی برابر 1393 قمری) ادیب، نویسنده، پژوهشگر، مورّخ، سیاستمداری که چندین دوره نماینده بهبهان و کهگیلویه و آغاجاری و امیدیه و زیدون و حومه در مجلس شورای ملّی و کتابشناسی خبیر بود و کتابخانه شخصی بزرگی داشت که از خزائن علمی و معنوی ایران زمین به شمار میرفت و در 4 خرداد 1368 بازماندگان ایشان مجموعه آثار ایشان که شامل اسناد، نسخ خطی، 3674 جلد کتاب چاپ شده، 57 مجله و روزنامه قدیمی بود، به کتابخانه مرکز دائرالمعارف بزرگ
اسلامی اهدا کردند.
سلطانی لغتشناس بزرگی هم بود و با دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی که از اعضای مؤسسه لغتنامه دهخدا بودند، مباحثه داشت. به پیشنهاد دکتر محمد معین بخشی از مقدمه لغتنامه دهخدا را نوشت. در دورهی اوّل فرهنگستان همراه با ملک الشّعرای بهار، سعید نفیسی، مجتبی مینوی، محمدعلی فروغی، دکتر رضازاده شفق، بدیع الزّمان فروزانفر، علامه قزوینی، پورداوود، دکتر قاسم غنی و... عضویت داشت. واژههای «بازرس، ارتش، رتبه» را به جای واژههای «مفتّش، قشون، اِشِل» به فرهنگستان پیشنهاد داد که تصویب و وارد کتابهای درسی شد.
در سال 1319خورشیدی به دستور او قنات منصوریه را لایروبی و برای آبیاری منازل مردم کانالکشی کردند. او خود به طور مستمر در منطقه حضور داشت و واژهها و اصطلاحات عامیانه را که از گفتار مردم و کارگران میشنود، با ریشهیابی و کالبدشکافی و مشورت با دوستان اهل فن به فرهنگستان معرّفی کرد. از نمونه این واژهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مُکَک (به معنای چمباتمه زدن و در لاک خود فرورفتن، غمگین و افسرده شدن.)، دَم کَت (به معنای محل خارج شدن و سرازیر شدن آب به کانال مرکزی.)، تورآب (به معنای قشرهای منجمد راه کانال.)، گولک (به معنای وردست استاد بنا.)، گولِکی (به معنای جمع کردن خاشاک و کلوخ از جلو بنا.)، بیم زنی (به معنای کف برداری.)، پُهلَه (به معنای فاصله میان دو چاه.)، دَمکَش (به معنای هواکش قنات.)، کرشک (به معنای سنگ
مخلوط سخت شده از ماسه و خاک.)، جوشک (به معنای سنگهای جوش خورده در ماسه.)، چات (به معنای
گِل سفید مایل به سبز.)، بَرگاه (به معنای چاهی که آب داشته باشد.) و... سلطانی غیر از تألیف کتابها و مقالات گوناگون، دو مقاله در موضوع لغتنامه نگاشته است: 1ـ تدوین لغت تازی به وسیله ایرانیان (مجله مهر، سالهای پنجم و ششم) 2ـ سه هزار لغت فارسی در عربی(مجله مهر، سال چهارم).
3ـ دکتر حسین گلگلاب(تولد مرداد 1274شمسی در تهران، وفات22 اسفند1363شمسی) چهره درخشان علمی، دانشمند طبیعی، ادیب، لغویدان، شاعر، نویسنده، مترجم، موسیقیدان، طبیعی، گیاهشناس و سراینده سرود ملی «ای ایران؛ ای مرز پرگهر» که اصالتاً از روستای قلعه گلگلاب بخش زیدون شهرستان بهبهان است.
درس خواندهی دارالفنون که به زبانهای فرانسه، انگلیسی، روسی، عربی و لاتین تسلّط داشت و در سال 1298 در دارالفنون به تدریس علوم طبیعی در رشته گیاهشناسی پرداخت و از نامداران این رشته در اواخر عهد قاجار و دوران پهلوی اوّل و نخستین کسی بود که «کتاب طبیعی گل» را در ایران نوشت. آثار او در این زمینه از سال 1298 تا 1307 در مدارس دولتی کشور تدریس میشد. در سال 1307 مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی در دانشکده پزشکی شد و از همان سال تا 1313 در دبیرستان نظام و دانشکده پزشکی گیاهشناسی تدریس کرد. در سال 1313 با تأسیس فرهنگستان ایران او به همراه محمود حسابی، علیاصغر حکمت، علیاکبر دهخدا، غلامرضا رشیدیاسمی، غلامحسین رهنما و... جزء نخستین کسانی بود که عضو پیوسته این فرهنگستان شد. او در زمینه معادلیابی برای واژههای علمی از متخصّصان فرهنگستان ایران بود و لغات بسیاری به ویژه در رشته طبیعی پیشنهاد کرد که به تصویب رسید و اکنون در زبان فارسی رایج است. گلگلاب حتی قبل از به وجود آمدن فرهنگستان200 تا 300 واژه مانند «کاسبرگ، تخمدان، پرچم و...» را ساخته و در کتابهای درسی به کار برده بود. بعدها که فرهنگستان تأسیس شد، کسی با آنها مخالفت نکرد. خیلیها نمیدانستند که این لغات قبلاً وجود نداشتهاند؛ چون جزئی از لغات زبان شده و مردم پذیرفته بودند و به کار میبردند. او در زمینه زیستشناسی نیز واژههای علمی مانند «قارچ، جلبک، گلسنگ و...» ساخت و رایج کرد.
دکتر حسین گلگلاب در سال 1315 مدیر کل و نخستین سردبیر فرهنگستان ایران و عضو پیوسته تا پایان دوره اوّل و نیز از اواسط سال 1349 در دوره دوم فرهنگستان زبان ایران نیز عضو پیوسته این مؤسّسه بود. در روزهای پایانی عمر به تنظیم «فرهنگ نامهای در زمینه بیولوژی گیاهان ایران» مشغول بود که عمر وفا نکرد و با درگذشت ایشان در 22 اسفند 1363 شوربختانه معلوم نشد که سرنوشت این مطالعات به کجا رسید!
4ـ دکتر سید آقا علی مدرّس موسوی بهبهانی(تولّد1342 وفات 1432 قمری برابر 29 اسفند 1389 شمسی) فقیه، دانشمند، استاد دانشگاه تهران و چهره ماندگار فرهنگی کشور بود. پدرش آیتالله سید محمدحسین ابن آیتالله العظمی سیّد محمد ناظمالشّریعه بود. دکتر مدرس موسوی غیر از آثار متعدّد و ارزشمندی که از خود به یادگار گذاشت، در سال 1334 شمسی با مؤسسه لغتنامه دهخدا همکاری و بخشی از حروف «الف، ب، ج» از لغتنامه دهخدا را تألیف کرد.
با ذکر این پیشینه اکنون برمیگردیم و در باره لغتنامهنویسی در حوزه گویش بهبهانی میپردازیم. درست است که تا پیش از این هیچ لغتنامه گویشی در بهبهان به چاپ نرسیده است که بتوانیم بهعنوان یک اثر مستقل از آن یاد کنیم؛ امّا این بدان معنا نیست که کسی به این کار همّت نگماشته و پرچم تدوین لغتنامه گویشی زادگاه تاریخی خود را برنیفراشته باشد.
باید گفت که پیشینه لغتنامه گویشی در بهبهان به دوره پهلوی دوم برمیگردد و از نظر فضل تقدّم ابتدا باید از استاد فرجالله پیکار نام ببریم که از علاقهمندان به تاریخ و ادب و فرهنگ بهبهان و از شاعران این دیار است که اشعاری به فارسی و گویش بهبهانی دارد. آن مرحوم در بین دستنوشتههای خود درباره موضوعات مختلف تاریخ و فرهنگ عامیانه بهبهان و اشعار خودشان به گویش بهبهانی، برای نخستین بار در بین شاعران بهبهانی، اشاراتی به برخی لغتهای محلّی کرده و توضیحاتی درباره آنها دادهاند که تعداد آنها زیاد نیست و صدالبته نمیتوان نام فرهنگ لغت را روی آن گذاشت. این کار را شاعرانی که مجموعه اشعار گویشی خود را از دهه 1370 به بعد منتشر نمودند، نیز انجام دادند و هنوز هم رایج است.
امّا کار تألیف فرهنگ لغت گویشی در بهبهان را دو تن از شاعران بزرگ محلیسُرا و علاقهمند که پژوهشگران فرهنگ عامه بودند، یعنی زندهیادان جنّت مکان استاد محمّدحسین مرتب و استاد تقی آصفی از دهه1340 به بعد آغاز کردند. هرچند تاکنون تحقیقات آنان چاپ نشدهاست.
بنده دستنوشتههای مرحوم آصفی را بعد از اینکه برای نخستین بار در شهریور ماه 1387 از کارتنهای گردوخاک گرفته بیرون آورده و به درخواست بستگان ایشان به منظور ساماندهی به امانت پیش خود نگه داشته بودم، دیدهام؛ ایشان تعدادی از واژههای گویش بهبهانی را که براساس شمارش بنده حدود سه هزارو چهارصد واژه میشد، طبق حروف الفبا نوشته؛ ولی معنی و اعرابگذاری و آوانگاری نکرده بودند. دستنوشتههای مذکور بعد از ساماندهی به بستگان ایشان عودت داده شد.
امّا از فرهنگ لغت مرحوم مرتّب و نحوه کار ایشان و تعداد لغتهای آن و شیوه جمعآوری و توضیحات آن خبر ندارم و فقط شنیدهام که در میان دستنوشتههای ایشان یک فرهنگ لغت هم وجود دارد. امیدوارم که در آیندهی نزدیک فرهنگ لغت مذکور به همراه دیگر آثار چاپنشده و ارزشمند آن استاد عزیز چاپ و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد تا در بررسیهای محقّقانه و منصفانه کم و کیف کار مشخّص گردد.
بعداز این، کسی به فکر گردآوری و تدوین فرهنگ لغات گویش بهبهانی نبود؛ تا اینکه بنده از سال 1380 بنا به عشق و علاقه شخصی و درخواست مکرّر همشهریان به فکر این افتادم که واژهها و اصطلاحات فرهنگ بهبهانی و گویش خودمان را گردآوری و در یک مجموعه مستقل ثبت و ضبط کنم. از آن زمان تا به حال به طور متناوب مشغول این کار بودهام و همچنان در حال تکمیل آن هستم. چون عزیزان میدانند که اصطلاحات و واژههای گویشی، به مانند قطرات باران بین گفتار روزمرّه مردم پراکنده هستند و هرچه جمع شوند، تمامشدنی نیستند.
در حرفهها و مشاغل،آداب و رسوم، ابزارها، اصطلاحات، مفاهیم انتزاعی و خلاصه موضوعات مختلف از تولّد تا مرگ واژهها و اصطلاحاتی رایج هستند که باید افراد متخصص و کارشناس در حوزههای مختلف دستبهدست هم بدهند تا شاید بتوان مشتی از خروار را بیرون آورد. بی شک در قرنهای گذشته واژههای قدیمی فراوانی وجود داشته که گویشوران با خود بردهاند و به تدریج از گردونه گفتاری مردم محو و یا به بایگان فراموشی سپرده شدهاند. لذا نمیتوان امیدوار بود که تمامی واژهها را به طور کامل جمعآوری کرد. امّا به هر حال نباید دست روی دست گذاشت و بیکار ماند و این وظیفه و رسالت خطیر را به عهده آیندگان گذاشت.
درواقع، این واژهها هویّت و شناسنامه گویش نیاکان و میراثهای معنوی ما هستند. به همین خاطر بنده از سال 1380 به بعدکار گردآوری واژهها و اصطلاحات را آغاز کردم و از خداوند منّان میخواهم این توفیق را به بندهی دغدغهمند خود بدهد که بتواند این کار سترگ را به سرانجام برساند و با این خدمت، هدیه فرهنگی دیگری به دار و دیار و زادگاهش و مردم شریف بهبهان و همچنین مردم باریشه و تمدندار استان خوزستان تقدیم کند.
این را هم عرض کنم که اخیراً شنیدهام چند نفر از دوستان علاقهمندم در بهبهان شروع کردهاند به ثبت و ضبط واژههای بهبهانی که هر چند ممکن است دوبارهکاری به نظر برسد؛ امّا باز هم جای تقدیر دارد و هیچ اشکالی ندارد. شنیدهام در دزفول و شوشتر هم چندین فرهنگ لغت گردآوری شده است. قطع نظر از کمیّت و کیفیّت و تفاوتهایی که در این آثار دیده میشود، قطعاً مجموع این قبیل کارهای ارزشمند، غنای واژگانی این گویشها را بیشتر نمایان خواهد کرد.
* تدوین فرهنگ لغات و اصطلاحات گویش بهبهانی به چه منظوری صورت گرفته است؟
تألیف و تدوین فرهنگ لغات و اصطلاحات گویش بهبهانی در راستای نجات آن از خطر فراموشی و زیان خاموشی و ثبت و ضبط واژهها و اصطلاحات برای ماندگار کردن آنها بوده است. دلیل دیگر برای ضرورت تدوین لغتنامهی گویش بهبهانی، کمکی است که داشته های این گویش غنی و پربار میتواند به فرهنگستان زبان فارسی کند؛ زیرا فرهنگستان در صورت در اختیار داشتن چنین فرهنگ لغتی میتواند در کار واژهسازی و معادلسازی برای اصطلاحات جدید که از وظایف مهم آن است، از ظرفیّتهای فراوان این گویش که از خانواده و ایلوتبار زبان فارسی است و پیشینه بیشتری نسبت به آن دارد، بهره بگیرد و ضمن پرهیز از به کارگیری واژههای دخیل، به غنای گنجینهی زبانی خود بیافزاید.تدوین لغتنامهی مذکور این امکان را برای واژهسازان فرهنگستان زبان فارسی فراهم میآورد که در ساخت واژگان جدید و اصطلاحات تازه از عناصر فعّال و زنده و نیز از داشتهها و ذخایر واژگانی موجود در گویشهای خود بهره ببرد و آنچه را که خود دارد، از بیگانه تمنّا نکند.
ادامه دارد .........