استاد هنر محمود زال پور با جلال آل احمد و همسرش سیمین دانشور
استاد هنر محمود زال پور با جلال آل احمد و همسرش سیمین دانشور
بخش ویژه صبح ملت نیوز
بزرگنمایی:
استاد هنر محمود زال پور با جلال آل احمد و همسرش سیمین دانشور
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
یک روز از طرف سازمان شیر و خورشید سرخ (هلال احمر) احضارم کردند. گویا استاد محمدعلی امام مرا معرفی کرده بود. گفتند از تهران چند نفر برای بازدید از مناطق مختلف شهرستان دزفول آمدهاند.
خدمت استاد امام رسیدم و از ایشان کسب اطلاع کردم. مرحوم جلال آلاحمد و همسرش سیمین دانشور و یکیدو نفر دیگر به دزفول آمده بودند. هدف آنها شناخت سبک معماری سنتی، گذر در کوی و محلههای شهر و سایر مناطق بود.
از آنجایی که برای فراگیری موسیقی در دانشکدهٔ هنر در تردد بودم، از قبل با طبع جلال و همسرش آشنایی داشتم. بهسرعت خودم را نزد ایشان و تیم همراه رساندم. کلی با هم احوالپرسی کردیم و به ایشان و هیئت همراه خیر مقدم گفتم. دو سه روزی همراه هیئت هنرپژوه مرکزنشین بودم. از خانههای قدیمی و کوچهپسکوچه باصفا و دلنواز شهر دیدن کردیم. از هر دری سخنی گفتیم و از جاهای مختلف تصویری و مشقی نوشته شد.
دو روز جلال آلاحمد و همسر محترم ایشان در منزل ما، واقع در کوچهٔ خوشه چین، روبهروی باشگاه دز در خیابان وصال شیرازی بودند. از من خواستند درخصوص معماری، شخصی آشنا را به ایشان معرفی کنم. من هم حاج سلطانعلی معمار که همسایه و از استادکاران چیرهدست حیدرخانه بود، معرفی کردم. از معمار سلطانعلی خواستم به منزل ما بیاید. معمار سلطانعلی و جلال و همسرش ساعتها به سؤال و جواب و رمز و راز خوونها مشغول بودند.
من هنوز از مسئله پرت بودم.
رو به جلال کردم و گفتم در حیرانم! این دو روز است که همراه معمار رفتیم و چپوراست گره آجر، خوونکاری، نقوش آجر و نحوه چیدمان و گل و بوته و... را برایتان تشریح کردند.
مگه رشتهات را عوض کردهاید؟! علاقهمند به معماری و آجر شدهاید؟! برایم عجیب و شگفتآور است؟! کنه موضوع چیست؟
جلال رو به من کرد و گفت جناب زالپور از شما بعید است؟!
گفتم چطور؟
گفت: شما این همه نقوش زیبا، گرههای معنادار درهم فرورفته با ضربآهنگ زیبا که در جان دیوار است، نمینگری؟! آهنگ و ریتم خوشنواز و آواز جانگرفته و معنابخش را احساس نمیکنید؟! این عین هنر است. ادبیات قابل لمس نقشبسته بر جدار شهر با تو سخن میگوید، جاندار است، حال و هوا دارد، روحبخش و تسلیدهنده روان آدمی است.
اگر چه از قبل سرمست تصویربرداری نقوش بودم و اغلب اوقاتم را در خانههای قدیمی در پی شکار نقوش بر درودیوار بودم، اما از آن زمان به بعد تحقیق من جان و معنایی دیگر به خود گرفت.
ثمره سالها تلاش، کنکاش در نقوش خوون و... را به اندک هزینهای واگذار کردم تا صرف معالجه جسم رنجور کنم.
دکتر عبدالامیر مقدمنیا