بزرگنمایی:
یکی از هزاران خصلت های زیبایی که در درون ما, به ودیعه نهاده شده وجدانه,که اون هم به یمن زیاده خواهی های ما, از نوع ترمز دار و بی ترمزش به صورت خودرو, وبدون نظارت در حال ازدیادن.
خوب که فکر می کنی می بینی تو این اوضاع و احوالِ درهم ، این وجدان هم خوب برا خودش جولان میده بدون این که دیگه کاری از دستش بر بیاد .
روزی و روزگاری چقدر وجدان ارج و قرب داشت و چقدر می تونست در مملکتِ وجود جولان بده که حرفش حرف بود و دستورش مطاع و عملکردش صحیح .
اما حالا چی ؟ وجدان کلیویی چند ؟
وجدان بیدار کیلویی چند
یکی از هزاران خصلت های زیبایی که در درون ما, به ودیعه نهاده شده وجدانه,
که اون هم به یمن زیاده خواهی های ما, از نوع ترمز دار و بی ترمزش به صورت خودرو, وبدون نظارت در حال ازدیادن.
خوب که فکر می کنی می بینی تو این اوضاع و احوالِ درهم ، این وجدان هم خوب برا خودش جولان میده بدون این که دیگه کاری از دستش بر بیاد .
روزی و روزگاری چقدر وجدان ارج و قرب داشت و چقدر می تونست در مملکتِ وجود جولان بده که حرفش حرف بود و دستورش مطاع و عملکردش صحیح .
اما حالا چی ؟ وجدان کلیویی چند ؟
حالا دیگه وجدان تابع حوادث جور واجوره و از لحاظ تنوع اقلیمی و ژنی می توان به چند دسته تقسیم بندیش کرد.
مثلا وجدان بیدار, وجدان خفته , وجدان بیکار , وجدان بیمار, وجدان مکدر ، وجدان مؤخر و وجدان لامروت .
وجدان های بیدار از آنِ انسانهای پاک سیرت و درست کردارن , که معمولا سعی بر انحراف ندارند و ترمز شان از جنس استاندارده ,وبه برکت همین وجدان به جاده خاکی نمی زنن. اگرچه متاسفانه دارندگان این نوع وجدان , در خیل عظیم بی ترمزان گرفتارند و همواره در خطر تصادف و له شدن.
اما وجدان های خفته که با قفل ترمزهای چند لایه ی اونور آبی کلا در پارکینگ زندگی توقف کرده اند که شامل جماعت بخواب رفته و خود بخواب زده اند , دسته اول شاید با شیپورمرگ از خواب بیدار شوند و قبل از قطع نفس تکانی به خود دهند, اما دسته دوم با بمب ملکوتی حق هم بیدار بشو نیستند .
ولی وجدان های بیکار تصمیم به انتخاب ندارن. کلا کرکره رو پایین کشیدن و در حال زنگ زدنن. بی خیال از اطراف خود,
و اما بشنوید از حال و روز وجدان های بیمار که اگر در ابتدای آلودگی باشند شاید با اندکی داروی عرفانی احیا شوند, ولی وای به حال موقعی که بیماریشان مسری شود ، اونوقته که به سرعت محیط را آلوده کرده و حتی قبل از اونکه رسوا شوند همه را به باد فنا می دهند که متاسفانه مدام از یمن رد کردن زیر میزی های خوشرنگ ولعاب روز به روز چاقتر هم می شن .
اما وجدان های مکدر اسیر دو راهین , می گیرند و می خورند و کلا اهل زد و بندن اما یا مکدرن که چرا از قافله عقب مانده اند .و یا در برزخند از چگونگی اسارت در دام رنگین وسوسه .
وجدان ها ی مؤخر که بدلیل تاخیر در تصمیم همیشه دیر میرسند چه به موقعیت های مهیای پخته و آماده ی هاپلویی کردن و چه افشای رشد آلودگی محیط, الحق که بازنده های واقعی همین گروهند.
اما وجدان های لامروت ، لاکردار نابود کننده ی واقعیند , بی رحم و بی شفقت , که یا تک خورو و خوش خو راکند و کمترین اشتهایشان همچون خاوریا که بیشتر ماها فقط نامش بگوشمان رسیده و یا چند خورند که حتی خالق خاویار هم برایشان حکم یک حبه انگور نیست و ریزتر از آنست که از باده اش سر مستشان کند.
ولی زیرکترین و مرموز ترین هم همین دسته وجدان های لاکردارند . که ریا کنندگان واقعین و قبل از آنکه ناله ی اندکی از این حنجره های بسته بلند شود به برکت سیر کردن شکم پشتبانانشان از آب گذشته اند.
واین وسط همان که گفته اند که : علی می ماند و حوضش .....
علیرضا مفتوح