«گیلگمش»، سومری یا سامی ؟
بزرگنمایی:
جرج اسمیت شخصاً سرپرستی عملیات حفاری را بر عهده گرفت، اما چون آب و هوای خاور نزدیک با مزاجش سازگار نبود، ضمن کار در ۳۶ سالگی درگذشت. اسمیت پس از مطالعهٔ الواح دیگری از کتابخانهٔ آشور بانیپال دریافت که داستان توفان در واقع جزئی از یک منظومهٔ مفصل و طولانی است که اکدیان باستان آن را مجموعهٔ گیلگمش می نامیدند. گیلگمش پهلوانی سومری است که در طلب گیاه حیات بسیار سفر کرد تا عاقبت با اوتانا پیشتوم Utanapishtum سومری ها -که بعدها به نوح سامی ها تبدیل شده است- ملاقات نمود و از او سرگذشت توفان را شنید. ..........................
جرج اسمیت، یکی از دانشمندان انگلیسی که هزاران گلنوشته ی خرابه های نینوا را در موزهٔ بریتانیا مطالعه کرده است، روز سوم دسامبر 1862 م در انجمن آثار تورات، که در آن زمان تازه تاسیس شده بود، سخنانی ایراد کرد. خطابهٔ وی بعدها در کار پژوهش تطبیقی متون تورات با سایر آثار باستانی، راهنمای دانشمندان گردید. اسمیت در سخنرانی خود اعلام نمود که بر روی یکی از گلنوشته های کتابخانهٔ کهن آشور بانیپال، پادشاه آشور در سده هفتم پ.م روایتی از داستان توفان را خوانده است که شباهت بسیاری به داستان توفان سفر پیدایش تورات دارد. اعلام این موضوع شور و هیجان زیادی در محافل علمی برانگیخت و افکار عمومی جهانیان را نیز به خود جلب کرد. روزنامهٔ دیلی تلگراف چاپ لندن، بی درنگ مبلغی را جهت اعزام یک هیئت باستان شناسی به نینوا اختصاص داد. جرج اسمیت شخصاً سرپرستی عملیات حفاری را بر عهده گرفت، اما چون آب و هوای خاور نزدیک با مزاجش سازگار نبود، ضمن کار در 36 سالگی درگذشت.
اسمیت پس از مطالعهٔ الواح دیگری از کتابخانهٔ آشور بانیپال دریافت که داستان توفان در واقع جزئی از یک منظومهٔ مفصل و طولانی است که اکدیان باستان آن را مجموعهٔ گیلگمش می نامیدند. گیلگمش پهلوانی سومری است که در طلب گیاه حیات بسیار سفر کرد تا عاقبت با اوتانا پیشتوم Utanapishtum سومری ها -که بعدها به نوح سامی ها تبدیل شده است- ملاقات نمود و از او سرگذشت توفان را شنید. اکدیان روزگار کهن منظومه را به دوازده سرود یا فصل تقسیم کرده بودند و هر سرود سیصد سطر داشت. در کتابخانهٔ آشوربانیپال هر یک از سرودها بر گلنوشته جداگانه ای درج شده بود. داستان توفان قسمت عمدهٔ گلنوشته یازدهم را تشکیل می داد. از زمان جرج اسمیت تا امروز، ضمن کاوشهایی که در عراق انجام یافته، گلنوشته های تازه ای از داستان گیلگمش یافت شده است. در چند گلنوشته که در آسیای صغیر به دست امده اند، برخی از قسمت های داستان گیلگمش دیده شده است. از این نکته بر می آید که داستان گیلگمش در سراسر خاور نزدیک باستان هواخواهانی داشته و مورد مطالعه و تقلید و ترجمه قرار گرفته است. امروزه بیش از نیمی از مجموع 3500 سطر منظومه را کشف کرده اند.
شهرت منظومهٔ گیلگمش، چه در ادوار باستانی و چه در عصر حاضر، بی دلیل نیست. این افسانه از نظر توجه به انسان و شدت تاثیر بر ادبیات بابلی بی مانند است. در اکثر آثار ادبی بابلیان نقش اساسی را خدایان ایفا می کنند. خدایان نمایندگان اشیای مجردند نه اشخاص، و در نقش خود از تعقل بیش از قوای عمیق روحی الهام می گیرند. حتی در داستانهایی که قهرمانان آنها انسان های فانی هستند، نقشی که به این افراد واگذار شده، کاملاً ساختگی و فاقد جنبه های انسانی است. در «حماسهٔ گیلگمش» نقش عمده بر عهدهٔ یک انسان است و گیلگمش، مانند همهٔ انسانها عشق و نفرت می ورزد، می گرید و می خندد، می کوشد و در می ماند، امیدوار و نومید می شود. البته در حوادث این منظومه خدایان نیز وجود دارند. و گیلگمش از نظر زبان اسطوره ای آن دوره، تا دوسوم خداست و یک سوم بشری فانی. اما به هر حال در همهٔ حوادث افسانه، گیلگمش به عنوان یک انسان نمایان می شود.
اما به راستی منشا اصلی افسانه گیلگمش چیست؟ با مطالعهٔ سطحی نام های به کار رفته در داستان، می توان گفت با همهٔ قدمت منظومهٔ بابلی، این افسانه دارای ریشه ای سومری است. گیلگمش و انکیدو الفاظی سومری هستند. نام پدر و مادر گیلگمش لوگل بنده، و نینسان، نیز سومری است. ایزدبانو بارورو، که انکیدو را آفرید، ایزدبانوی مادر سومری است که به نام های دیگری از قبیل نین مخ، نین خورسنگ و نینتو نیز نامیده شده است. همچنین آن که گاو آسمان را و برای ایشتر انتقامجو آفرید، بابلیان پرستش او را از سومریان به ارث بردند و او را آنو نام نهادند نیز سومری است. مرگ انکیدو به فرمان انلیل صورت گرفت، و در داستان توفان، خدایان سومر نقش عمده ای بر عهده دارند. نام قهرمانان روایت بابلی را از روی فهرست اسامی پادشاهان سومر نیز می توان شناخت. این فهرست را مانند منظومه های حماسی بر الواح گلی نگاشته اند و تاریخ آن به نیمهٔ اول هزارهٔ دوم پ.م می رسد. شاید این فهرست را در ربع آخر هزارهٔ سوم پ.م تنظیم کرده باشند. قهرمانان سه گانهٔ داستان گیلگمش دومین و سومین و پنجمین پادشاه از نخستین خاندان ارک معرفی شده اند. این خاندان، به گفته دبیران سومری، پس از کنار زدن سلسلهٔ کیش اول، که بعد از توفان بر سومر فرمان رانده است، به پادشاهی رسیده اند. در فهرست شاهان سومری، گیلگمش پنجمین شاه از شاهان سلسله ی ارخ است. براساس محاسبات سومری سلسله ی ارخ دومین سلسله پس از توفان است.
در متن های خاور نزدیک باستان، نام گیلگمش و آگاگا داده شده است. محتوای این متون بازتاب درگیری هایی است که میان دولتشهرهای اولیه سومری بر سر قدرت در جریان بوده است. آگاگا آخرین پادشاه سلسلسه ی کیش است که بر سر قدرت با گیلگمش مواجه شده است. مقایسه و تحلیل منظومهٔ بابلی و سومری نمودار بهره گیری نویسندگان حماسهٔ بابلی از حماسهٔ سومری است. با این همه نباید گمان کرد که داستان های بابلی تکرار مبتذل همان داستانهای سومری هستند، بلکه تنها طرح و موضوع کلی آن هاست که به یکدیگر شباهت دارد.منظومه های حماسی سومر از داستان های جداگانه ای با اندازه های گوناگون تشکیل شده اند. هر یک از این داستانها در وصف حادثهٔ جداگانه ای است و نویسندهٔ سومری این حوادث را به هم ربط نداده تا با پیوستگی آنها اثر بزرگ تری به وجود آید.
این کار نخستین بار به دست بابلیان انجام شد. ادیبان بابلی داستانهای کوتاه و متنوع سومریان را در افسانه های بزرگ تری گنجانیدند. باری، در پایان باید گفت که هرچند اکدیان به شخصیتهایی مانند گیلگمش و اوتاناپیشتوم رنگ و بوی اساطیری و آیینی داده اند ولی آنچه واقعیت دارد این است که گیلگمش و اوتاناپیشتوم و سایرین شخصیتهایی تاریخی بوده اند که ما از طریق گلنوشته های سومری با آنها آشنا شده ایم. اما آنچه موجب رسیدن گیلگمش و سایرین به چنان درجه ای از الوهیت و اسطوره انگاری در ذهن اکدیان شده است، همانا نفوذ فرهنگ توانا و والای سومری در ذهنیت اکدیان و اقتباسات زبانی، خطی و به تبع آن ادبی ای است که اکدیان از سومریان پذیرفته اند.
منصور بررگمهر - اختصاصی صبح ملت نیوز