بزرگنمایی:
در سال اول رشته حقوق، مبحث فقهی – حقوقی «خیارات» برای ما که نوآمده بودیم و بیگانه با فقه و حقوق و اصطلاحات تخصصی آنها، اسباب شوخی بود. بعضی که ذوقی در طنز داشتند اشتراک لفظی میان خیار در معنای اختیار، و خیار به عنوان یکی از صیفی جات که مصرف خوراکی دارد، شوخیهایی می ساختند و در آن عوالم خامی و نادانی، چنانکه افتد و دانی، موجبی برای مطایبه و مزاح می ساختند. حالا، بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از آن ایام سرخوشیهای بیخبری، می بینیم آن شوخیها، نزدیک است که جدی شود و معنای حقوقی خیار به معنای زراعی آن منقلب گردد.
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم کامبیز نوروزی، حقوقدان و روزنامهنگار می نویسد: حکایت از این قرار است که یک دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاهی معتبر، پایان نامه ای نوشته است با عنوان «خیار غبن در عقود احتمالی …». او در ترجمه انگلیسی عنوان چکیده این پایان نامه، برای کلمه خیار ( که به معنای اختیاری برای یک یا دو طرف یک قرارداد است برای از بین بردن تمام یا بخشی از آثار عقد ) معادل انگلیسی Cucumber به کار برده است که به معنای همان محصول زراعی معروف است که مصرف خوراکی دارد. این پایان نامه، آنطور که میگویند، در جلسه دفاع مطرح شده و مورد تأئید استاد راهنما و مشاور قرار گرفته و نمره آن هم عالی است. یعنی نه آن دانشجو می دانسته چه می نویسد و نه هیچیک از کسانی که در آن جلسه دفاع حضور داشتهاند و به آن نمره قبولی داده اند آن پایان نامه را خواندهاند که اگر به سنت دانشگاهی و رسوم معلمی پای بند و مقید بودند حتماً می بایست صدر تا ذیل پایان نامه را بخوانند و در موردش نظر بدهند. وقتی چنین اشتباه فاحشی رخ داده است، معلوم است که استاد راهنما و مشاوربیش از تورقی اندک، کاری نکردهاند.
اگر آنچه در دانشگاههای ایران می گذرد منحصر به همین موارد معدود از کیفیت نازل بود، می شد چشم فرو بست و آن را حواله داد به خطای انسانی یا بی بهرگی اندکی افراد از دانش و احلاق در محیط دانشگاهی. اما حقیقت چیزی دیگری است. گسترده و تلخ و دشوار و زیانبار.
کافی است نگاهی بیاندازیم به آگهیهای متعدد و فراوان برای تبلیغ پایان نامه نویسی در تمام شهرهای کشور که در انها حداقل یک دانشگاه وجود دارد. پایان نامه نویسی به یک حرفه بدل شده است. افراد پرشماری از راه پایان نامه نویسی نان می خورند. محصول این تولیدکنندگان علم تقلبی و تقلب علمی، در دانشگاهها عرضه می شود. متقلبانی که خریدار علم تقلبیاند، دانشجویانی هستند که با ارائه پایان نامههای تقلبی خود مدرک می گیرند. بعد با این مدرک برای کارهای خصوصی مجوز می گیرند یا در کارهای حکومتی برای خود جایی دست و پا می کنند. نامشان می شود کارشناس یا دکتر و با استفاده از این القاب ظاهری، کارهای مردم را در دست میگیرند.
این شیوه از تقلبی علمی، پنهان نیست. همه می بینند و همه جا رخ می دهد. شکلهای مختلف دارد. مثلاً یک استاد کارهای دانشجویان خود را به نام خود، یا حداکثر به نام «نویسنده مسئول» منتشر میکند. یک استاد علوم اجتماعی، در یک دانشکده معتبر در تهران، در طول 12 سال، چیزی نزدیک به 80 مقاله علمی پژوهشی منتشر کرده است. یعنی هر یک و نیم ماه، یک مقاله پژوهشی. هرکس که مختصر دستی در کار پژوهش داشته باشد، می داند که تقریباً ناممکن است که کسی که چندین مشغله دیگر هم دارد بتواند در طول این مدت این همه مقاله پژوهشی بنویسد مگر آنکه دیگرانی کاشته باشند و او برداشت کرده باشد.
در پردیس یک دانشگاه بزرگ دولتی در یک سال، سه پایان نامه دکتری، بعد از آنکه قبول شدهاند، در یک بررسی کلی تقلبی از کار درآمده است. نه استاد راهنما و نه مشاوران و داروان نفهمیدهاند به کار تقلبی نمره قبولی دادهاند. در سال 2011 دکتر شوکت جاوید در نشست بین المللی سردبیران نشریات علمی کشورهای اسلامی از این می نالد که اکثر مقالات علمی پزشکی ارسالی از ایران که توسط اساتید ارسال شده بودند به دلیل آنکه مصداق سرقت علمی بودهاند، رد شدهاند.
همین امسال شنیدم که یک دانشگاه بزرگ غیردولتی، در مصاحبه تخصصی آزمون دکتری رشته، اولین سؤالی که از داوطلب می پرسند این است که چقدر درآمد داری؟ یکی از داوطلبان وقتی این را میفهمد صورتحساب بانکی خود را به جلسه مصاحبه می برد که نشان می دهد 150-200 میلیون تومان پول در حساب دارد. الباقی مصاحبه تقریباً به شکل تشریفاتی انجام می شود. دو استاد فلسفه مقالاتشان یکی کمتر و یکی بیشتر، سرقتی از آب در میآید.
این تولید علم نیست. تولید مدرک است.
استادی که یک پایان نامه تقلبی را قبول می کند یا آن را نخوانده یا خوانده و نفهمیده است. در هر دو حال او صلاحیت استادی ندارد. بسیار می شناسم دانشجویانی را که استاد راهنمای کارشناسی ارشد یا دکتری خود را در طول نگارش پایان نامه فقط دو یا سه بار دیده اند. یکی دو بار زمان طرح و تصویب و یک بار هم در جلسه دفاع.
اگر فقط به رشته حقوق، که نگارنده بیشتر با ان سر و کار دارد، نگاهی بیاندازیم، در حالی که تقریباً همه دانشگاههای دولتی و غیر انتفاعی و پیام نور برای آن پذیرش دارند و در هر سه مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری پرجمعیت ترین رشته دانشگاهی است، مشاهده می کنیم که در فقر علمی محض است و اگر از چند نام بزرگ مانند دکتر کاتوزیان و دکتر آخوندی و دکترهاشمی و دکتر آشوری و معدودی دیگر بگذریم، سالهای زیادی است که تقریباً هیچ کتاب درخوری در ان منتشر نشده است. فقط تا دلتان بخواهد، کتابهای بی ارزش و تجاری تستهای آزمون ارشد و دکتری و وکالت است که با کمترین ارزش علمی و بیشترین تیراژ و درآمد ممکن بیرون می دهند.