فرخی سیستانی؛ شاعر طبیعت و بهار ابوالحسن علی بن جولوغ فرخی سیستانی شاعر بزرگ ایرانی اواخر سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری قمری بود که علاوه بر تسلط بر شعر و ادب پارسی در موسیقی نیز مهارت داشت و منزلت والایی کسب کرد. پنجشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۰:۰۲ ۴۶۳ بازدید
فرخی سیستانی؛ شاعر طبیعت و بهار ابوالحسن علی بن جولوغ فرخی سیستانی شاعر بزرگ ایرانی اواخر سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری قمری بود که علاوه بر تسلط بر شعر و ادب پارسی در موسیقی نیز مهارت داشت و منزلت والایی کسب کرد. پنجشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۰:۰۲ ۴۶۳ بازدید
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان پیامی صادر کرد مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان طی پیامی بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی را تبریک گفت. يکشنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۵:۵۴ ۶۴۵ بازدید
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان پیامی صادر کرد مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان طی پیامی بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی را تبریک گفت. يکشنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۵:۵۴ ۶۴۶ بازدید
بازماندگان عاشورا ، قسمت اول عقیله ی مدینه بر مسند نقادی شعر ✍مهری کیانوش راد بانوی شعر و ادب ، دختر حسین بن علی، سکینه معروف به عقیله ی مدینه می باشد. نام او آمنه ، امینه یا امیمه ، که از جانب مادرش رباب بنت امروالقیس ملقب به سکینه شد مادرش همسر محبوب حسین بن علی که همراه با دخترش در کربلا حاضر و یک سال بعد از عاشورا به همسر محبوبش واصل شد . سه شنبه ۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۷:۰۷ ۶۴۷ بازدید
بازماندگان عاشورا ، قسمت اول عقیله ی مدینه بر مسند نقادی شعر ✍مهری کیانوش راد بانوی شعر و ادب ، دختر حسین بن علی، سکینه معروف به عقیله ی مدینه می باشد. نام او آمنه ، امینه یا امیمه ، که از جانب مادرش رباب بنت امروالقیس ملقب به سکینه شد مادرش همسر محبوب حسین بن علی که همراه با دخترش در کربلا حاضر و یک سال بعد از عاشورا به همسر محبوبش واصل شد . سه شنبه ۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۷:۰۷ ۶۴۷ بازدید
آیین رونمایی از کتاب شعر «همطاف» سروده محمدرضا کمالپور در تماشاخانه دا برگزار شد آیین رونمایی از کتاب شعر «همطاف» سروده محمدرضا کمالپور شنبه 21 خرداد ماه با حضور جمعی از نویسندگان، شاعران و هنرمندان در تماشاخانه دا ( مهرگان سابق) برگزار شد. «همطاف» نخستین مجموعه اشعار محمدرضا کمالپور شامل غزل، دوبیتی و ترانه های عاشقانه است. کمالپور شاعر و تهیه کننده سینما و تئاتر متولد 1365 در تهران است. او از سال 1386 سرودن شعر و ترانه را زیر نظر سیدرضا جعفری فراگرفت و به فعالیت در عرصه شعر و ادبیات پرداخت. مراسم رونمایی از کتاب شعر «همطاف» که به همت نشر به یاد آرمیتا به چاپ رسیده است شنبه 21 خردادماه 1401 ساعت 20 الی 22 در خانه نمایش دا واقع در خیابان انقلاب، نرسیده به پل کالج، خیابان خارک، بن بست اول با حضور هنرمندان و علاقهمندان حوزه هنر و ادبیات برگزار خواهد شد. خبرنگار :علیرضا نیاکان جمعه ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۸:۳۷ ۶۶۸ بازدید
آیین رونمایی از کتاب شعر «همطاف» سروده محمدرضا کمالپور در تماشاخانه دا برگزار شد آیین رونمایی از کتاب شعر «همطاف» سروده محمدرضا کمالپور شنبه 21 خرداد ماه با حضور جمعی از نویسندگان، شاعران و هنرمندان در تماشاخانه دا ( مهرگان سابق) برگزار شد. «همطاف» نخستین مجموعه اشعار محمدرضا کمالپور شامل غزل، دوبیتی و ترانه های عاشقانه است. کمالپور شاعر و تهیه کننده سینما و تئاتر متولد 1365 در تهران است. او از سال 1386 سرودن شعر و ترانه را زیر نظر سیدرضا جعفری فراگرفت و به فعالیت در عرصه شعر و ادبیات پرداخت. مراسم رونمایی از کتاب شعر «همطاف» که به همت نشر به یاد آرمیتا به چاپ رسیده است شنبه 21 خردادماه 1401 ساعت 20 الی 22 در خانه نمایش دا واقع در خیابان انقلاب، نرسیده به پل کالج، خیابان خارک، بن بست اول با حضور هنرمندان و علاقهمندان حوزه هنر و ادبیات برگزار خواهد شد. خبرنگار :علیرضا نیاکان جمعه ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۸:۳۷ ۶۶۸ بازدید
آیین رونمایی از کتاب شعر «همطاف» سروده محمدرضا کمالپور در تماشاخانه دا برگزار شد آیین رونمایی از کتاب شعر «همطاف» سروده محمدرضا کمالپور شنبه 21 خرداد ماه با حضور جمعی از نویسندگان، شاعران و هنرمندان در تماشاخانه دا ( مهرگان سابق) برگزار شد. «همطاف» نخستین مجموعه اشعار محمدرضا کمالپور شامل غزل، دوبیتی و ترانه های عاشقانه است. کمالپور شاعر و تهیه کننده سینما و تئاتر متولد 1365 در تهران است. او از سال 1386 سرودن شعر و ترانه را زیر نظر سیدرضا جعفری فراگرفت و به فعالیت در عرصه شعر و ادبیات پرداخت. مراسم رونمایی از کتاب شعر «همطاف» که به همت نشر به یاد آرمیتا به چاپ رسیده است شنبه 21 خردادماه 1401 ساعت 20 الی 22 در خانه نمایش دا واقع در خیابان انقلاب، نرسیده به پل کالج، خیابان خارک، بن بست اول با حضور هنرمندان و علاقهمندان حوزه هنر و ادبیات برگزار خواهد شد. خبرنگار :علیرضا نیاکان جمعه ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۸:۳۷ ۶۶۸ بازدید
نشست انجمن شعر و ادبیات خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: شاعر باید در پی فراواقعیت ها و نوزایی و رستاخیز واژگان باشد. باید به خلاف آمد عادت بپردازد نه گزارش واقعیت های مسلم و عادی. دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۱:۵۹ ۷۸۱ بازدید
نشست انجمن شعر و ادبیات خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: شاعر باید در پی فراواقعیت ها و نوزایی و رستاخیز واژگان باشد. باید به خلاف آمد عادت بپردازد نه گزارش واقعیت های مسلم و عادی. دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۱:۵۹ ۷۸۱ بازدید
نشست انجمن شعر و ادبیات خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: شاعر باید در پی فراواقعیت ها و نوزایی و رستاخیز واژگان باشد. باید به خلاف آمد عادت بپردازد نه گزارش واقعیت های مسلم و عادی. دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۱:۵۹ ۷۸۱ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: بی توجه به زبان، تخیل، موسیقی، عاطفه و فرم و ساختار، نمی توان به شعر رسید. دوشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵:۵۰ ۸۶۵ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: بی توجه به زبان، تخیل، موسیقی، عاطفه و فرم و ساختار، نمی توان به شعر رسید. دوشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵:۵۰ ۸۶۵ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: بی توجه به زبان، تخیل، موسیقی، عاطفه و فرم و ساختار، نمی توان به شعر رسید. دوشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵:۵۰ ۸۶۵ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: بی توجه به زبان، تخیل، موسیقی، عاطفه و فرم و ساختار، نمی توان به شعر رسید. دوشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵:۵۰ ۸۶۶ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: بی توجه به زبان، تخیل، موسیقی، عاطفه و فرم و ساختار، نمی توان به شعر رسید. دوشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵:۵۰ ۸۶۵ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در روزگار پس از نیما- و بنا بر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در شعر حضور مییابند. نشستهای شعرخوانی و نقد آثار در انجمن نقد ادبی خوزستان در ششمین سال فعالیت این انجمن به خاطر شرایط کرونایی همچنان به صورت مجازی برگزار می گردد. سیصد و شانزدهمین نشست این انجمن عصر یکشنبه 2 آبان 1400 برگزار شد که در این نشست شاعران آثار خود را ارائه کرده و منتقدان انجمن درباره آن به بحث و بررسی پرداختند. تعداد اعضای گروه مجازی انجمن نقد ادبی خوزستان در این نشست 197 نفر بود که از میان آنها شاعران و منتقدانی چون: دکتر داودرضا کاظمی، عزت الله کیانی، احمد تمیمی، سارا شجاعی، صدیقه صنیعی، فاطمه مقدم، نیلوفر عیسی زاده، کلثوم ستاوی، عبدالرضا فاطمی، نادیا حزباوی، مجتبی مشرف و فرزانه عضدی به ارائه اثر یا نقد سروده های شاعران همگروه پرداختند. برخی سروده ها و نقدهای صورت گرفته در این نشست به شرح ذیل هستند. سروده اول: به احترام دستهایم که میفهمند فرق تار را از تار تکیه میکنم به عمودیترین مکثِ سلیقهات و تو را میرسانم به قواره به راه که برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته و محشورم کنی با شعر و شب که شاعرهها را شهره میکند تو شکافهای حقیقت را وصله کنی و من استناد کنم به استیکرهای آبی و به لبخند کوتولهای که رویم لحاف میکشد تا من مغزِ تمامِ شعرها را دنبال سرم بگردم دوباره مزرعه بشوم و جمع کنم خاطرِ گلهای درشتت را که پابلندی به هیکلِ من زار انداخته و شعر همیشه شورِ شما را میزند. نیلوفر عیسیزاده دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشتند: تکرار اتصال فضا و معناهای گوناگون با استفاده از حروف ربط به ویژه حرف ربط «که» در فرازهایی از این سروده، زبان و به ویژه فرم شعر را تحت تاثیر قرار داده و تا حدودی آزار دهنده است (بنگرید به سطرهای دوم، دهم، چهاردهم و بیست و ششم). شیوه شکل گیری جملات مرکب و به ویژه نوع اتصال جمله های وابسته به شکلی است که فرم درونی شعر، از این حیث، تکرار و در نتیجه یکنواخت می شود. در همین راستا برخی دیگر از حرف های ربط حشو به نظر می رسند؛ چنانکه نبودنشان فرم درونی بهتری را رقم میزند. مثلا شعر را با حذف سطر شانزدهم و سطر بیستم، «و من» و «تا من»، بخوانید و ببینید چه می شود؟! اما تخیل و شاعرانگی سطرهایی چون: «عمودیترین مکثِ سلیقه»، «تو را میرسانم به قواره»، «برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته»، «شکافهای حقیقت را وصله کردن»، از جمله نقاط قوت این سروده است. جناس و واج آرایی در برخی از سطرها، موسیقی ساز واقع شده اما توجه شاعر به موسیقی درونی و معنوی در کل سروده آنچنانکه باید نیست. احمد تمیمی به عینیت و ذهنیت در این سروده پرداخت: (( شعر با تشخص بخشیدن به دست آغاز میشود و با تشخص به شعر به پایان می رسد. در بند اول *احترام دست* ترکیبی از عینیت و ذهنیت است که می تواند مخاطب را با خود همراه کند. بازی زبانی با *تار*که با جناس تام همراه است سبب زیباتر شدن این بند از شعر شده است. در ادامه شعر به سمت ذهنیت گرایش می یابد: «عمودی ترین مکث سلیقه، کلمات درز نگرفته» در ادامه عبارت «شکاف حقیقت» کمی شعارزده است. از نکات مثبت این شعر وارد شدن المان های امروزی به شعر است، البته میزان موفقیت آن محل بحث است. آنچه به نظرم رسید این است که آنجا که عینیت و ذهنیت کنارهم قرار گرفته اند امکان ارتباط گرفتن با شعر بیشتر است.))؛ سارا شجاعی نیز به عینیت و ذهنیت سروده اشاره کرد: (( شعر با ترکیبات عینی و انتزاعی همراه است؛ بعضی بندها عینیت بیشتر و بعضی انتزاعی ترند . این دو اگر در ترکیب با یکدیگر با عث خلق جریانی از تصاویر در ذهن مخاطب شوند بهتر است . واج ارایی در شعر نیز به زیبایی کار افزوده است)). سروده دوم: در دل من مانده بسی ، حرف نپرسیده کسی ای تو که از من نفسی ، برده به دیدار بیا قامت افراشته ای ، گلشن من کاشته ای بی ثمر انگاشته ای ، میوه بسیار! بیا ساده نوشتم سخنم ، تا تو بدانی که منم آنکه به جان داد و تنم ، در قدم یار بیا تو شه جانی و همه ، من نشناسم کلمه تا که نبینم صدمه ، از لب بیمار بیا عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم منتظرم منتظرم ، ای دل و دلدار بیا تقدیم به امام عصر عج 29/7/1400 نادیا حزباوی دکتر داودرضا کاظمی، دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان با اشاره به درستی وزن و قافیه در این سروده و موضوع و محتوی ارزشمند این سروده نوشت: اما عبارت ها و اشارت ها همگی برآمده از ادبیات، آشنا و بعضاً تکراری اند. آنچنانکه می توان گفت این شعر حرف تازه ای ندارد. برخی جمله ها هم که اصلاً منطق درستی ندارند. جملاتی مانند: «عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم»، عبارت هایی اینچنین را شاعر باید بازنویسی و بازسرایی کند. احمد تمیمی نیز در نقد این سروده به فقر تخیل اشاره کرد. سروده سوم: در منتهای خلوت باد گیسوان پریشان میشوند از نفیر ساچمه ها « چهار باغ » را بالا و پایین کرده اند با تیتر درشت سکوت بروی « منارجنبان » جوخه ها به صلیب کشیده اند تار موها را بنگ ، بنگ ، بنگ ، چه پنهانی ترک بر میدارد پاییز برگ ریز « سی و سه پل » ع.فاطمی دکتر داودرضا کاظمی: این سروده ذهنی آغاز می شود، «در منتهای خلوت باد»، در ادامه نیز این تنها شاعر است که می داند چه می خواسته بگوید و چه گفته است. «به صلیب کشیدن تار موها»، معنای روشنی دارد اما این معنا در کنار چهارباغ و منارجنبان و پاییز سی و سه پل به فرم نمی رسد. اشارت ها پراکنده و ارتباط ها ضعیف است. گو اینکه وصف ها نیز اغلب آشنا و بعضاً تکراری اند. احمد تمیمی با اشاره به ابهام در این شعر نوشت: (( ابهام در این سروده نتیجه عمیق تر شدن و چندلایگی معنا نیست. بلکه ناشی از مبهم بودن است. ابهامی که منجر به شاعرانگی می شود با ابهامی که در نتیجه عدم ایجاد تناظرها و تناسب های معنایی است متفاوت است و ابهام در این سروده به زعم من از نوع دوم است. هرچند باید این حرکت شاعر را که از مستقیم گویی در حال فاصله گرفتن است ستود.))؛ سارا شجاعی با اشاره به پایان مبهم شعر، اعتقاد داشت تکنیک در این سروده بر شاعرانگی تفوق دارد. سروده چهارم: به تن کن رخت "زیبا شادِ" زن های شمالی را و از روی تنم بنداز تن پوش زغالی را بیا اثبات کن در عشق،اما و اگر پوچ است بیا تغییر ده قانون "رویای محالی" را به اخبار حسودان پس زدی عشق مرا ای "عشق" چرا آموختی از دیگران بی اعتدالی را مرا پس میزنی با دست و با چشمات میخوانی ولی من دوست می دارم چنین حالی به حالی را تو هرشب باده ات را با که می نوشی که من اینجا ز آب دیده می نوشانم این گُل های قالی را کنارم می نشینی توی خوابِ خسته ام،هرشب بیا تعبیر کن در استکانم جای خالی را کلثومه ستاوی(هانے دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده با اشاره به سالم بودن فرم و خوش آهنگی سروده اضافه کرد: ترکیب غیر اضافی «زیباشاد» در مصرع اول خوش درخشیده است. در مصرع دوم فعل «بنداز» از یکدستی زبان غزل می کاهد مانند واژه «چشمات» در بیت چهارم. شاعر باید فقط به ضرورت سراغ زبان محاوره برود و جز در مواقعی که استفاده از واژگان زبان محاوره به زیبایی و رسایی میرسند، از آنها استفاده نکند. از سوی دیگر هر فعلی حرف اضافه مخصوص به خود را طلب میکند. «از روی تنم بنداز» درست نیست. از روی تنم بردار درست است. جملاتی مانند: «تو هرشب باده ات را با که می نوشی ...» نیز بی ایراد نیستند، این فضاها مربوط به غزل در سده های پیشین است و با زندگی امروزین ما تناسب چندانی ندارد. امروزه به شراب باده نمی گویند. وانگهی تصاویر و مضامین در دسترس و عینی تری را برگزینید. عزت الله کیانی نیز در نقد این سروده ضمن اشاره به نقش قافیه ها در این سروده نوشت: (( در ابتدای شعر که گفتهاند "به تن کن" منظورشان قاعدتا این بوده که به تن من کن و بیان ناقص است.از نظر ترتیب هم مضمون مصرع دوم بایستی اول بیاید و ابتدا رخت زغالی را از تن جدا کند و سپس زیباشاد بپوشد با بپوشاند، افزون بر این، وجود واژه ی "بنداز" در این بیت، عامیانه است و خدشه ای است به یک دستی غزل. چیزی نزدیک به گونه ی زیر باشد بهتر است: بیایی دور می اندازم این رخت زغالی را بپوشم رخت زیبا شادِ زن های شمالی را شاعر در سرودن توانمند است و می تواند بیشتر به ناگفته ها بپردازد و رد پای خودش را در شعر به جا بگذارد. )) سارا شجاعی نیز به مضامین تکراری و بیان متناقض در بعضی بیت ها اشاره کرد. سروده پنجم: کسی که با منِ از پا فتاده کار نداشت شکستن دلِ بیچاره افتخار نداشت نخواستم که به وقت فراق گریه کنم ولی دریغ! دلم بی تو اختیار نداشت گذشته کار ز کارم ولی بدان ای دوست دلِ شکسته ی ما ارزش شکار نداشت چنان به جانِ نحیفم هجوم آوردی که از تو بر تن من زخم ها شمار نداشت پس از گذشتن عشق از منِ فتاده ز پا برای دیدنت ای مرگ! دل قرار نداشت دلم گذشت ز من! مانده ام بدون دلم! که حال و حوصله صبر و انتظار نداشت و کوچ میکنم از شهر، پا به پای سفر که جا برای وجودِ من این دیار نداشت سراغ شعر نگیرید، آه..شعرِ دلم هرآنچه داشت، گلی خفته بر مزار نداشت... مجتبی مشرّف دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: وزن عروضی و قافیه و فرم بیرونی که قالب غزل است، در این سروده حسب حالی و عاشقانه به خوبی شکل گرفته است. شاعر ذوق خوبی دارد و در سراسر شعر وحدت موضوعی برقرار کرده است. کاش در برخی از ابیات مضامین امروزی و تازه تری به کار بسته بود. در برخی از ابیات مانند مطلع غزل، ارتباط افقی میان دو مصرع یا شکل نگرفته و یا کمرنگ است. کاربرد افعال به شیوه کهن مانند دوبار استفاده کردن از فعل «فتادن» به جای «افتادن» در زبانی که بافت آرکائیک ندارد، انتخاب خوبی به نظر نمی رسد. در روزگار پس از نیما- و بنابر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در زبان معیار به کار می روند. یعنی با همان شیوه ای که در زبان معیار حضور دارند، نه باشیوه های کهن و نه با گویش ها و لایه های متفاوت زبانی و... سارا شجاعی نوشت: (( بعضی بیت ها زیبا، بعضی بیت ها نیازمند توجه و بعضی ها نارسا هستند))؛ سروده ششم: زنی گم کرده راهم. که گاهی شال می بافم گهی تا انتهای غم می فشارم پدال چرخ را. گاه با ملودی گندمزار به رقص درایم. گاه می پیچم لای کوفته ها عطر عشق و لبخند را هم نوا میشوم با قامت رعنای نخل سر بریده ودر کنارش مرثیه میخوانم گاهی هم پایه رقص دخترکان میشوم. گفتگوها دارم با سایه بر دیوار نشسته ات اسمان نیز باردار غم شده و از درد زایمان صاعقه میزند. و من زمزمه میکنم لالایی عاشقانه برای کودک سر به هوا و شیطان درونم ولی هنوز ولی هنوز من همان گم کرده راهم. فرزانه عضدی دکتر داودرضا کاظمی نوشت: این سروده در درجه نخست اطناب دارد. برخی از سطرها هم عادی هستند یعنی در آنها اتفاق شاعرانهای رقم نمیخورد. «گاهی شال می بافم»، «می فشارم پدال چرخ را»، «گاهی همپایه رقص دخترکان می شوم» و ... عناصر متن نزدیک به هم انتخاب شدهاند، عینی و در پیوند با موضوعند اما آنچنان که باید خیال انگیز به کار گرفته نمیشوند. در واقع متن در حوزه تخیل حرف چندانی برای گفتن ندارد. البته وصف هایی در خور توجه دارد اما این به تنهایی کافی نیست. احمد تمیمی اعتقاد داشت این متن راه زیادی تا شعر شدن دارد و از نظر سارا شجاعی نیز این متن، بیان نثرآمبز لحظات راوی است. سروده هفتم: قو: بی تواین روزهای خسته وسرد،خالی ازهرامیدمیمیرم نی بی بند می شوم اما، مثل سروی رشید می میرم دل من رابه خاک نسپاری،برمزارم گلاب نگذاری چون به دریای سینه ات یک شب،هم چوقویی سپیدمیمیرم به کدامین گناه ناکرده؟ وکدامین غمی که پیرم کرد؟ مثل احساس ابرهمراه گریه های شدیدمیمیرم دل من داشت زندگی میکرد، ذوق شعرم ترک ترک میشد پرحس کسالتم ،امروز، آخرش ناامیدمیمیرم قبله ی چشم میشی توکجاست؟به کدامین جهت نمازکنم؟ دل خوش ازاینکه باورم داری، من به شوقت شهیدمیمیرم آنقدرکودکم که گم شده ام،درخیابان بی دروپیکر سربچرخان ورهنمایم باش،چون شوی ناپدید،میمیرم عشق راباهوس نیالودم،تادم مرگ عاشقت بودم نفس آخرم به یادشماست،مرگ بی تورسید،میمیرم. صدیقه صنیعی دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: «نی بی بند می شوم»، یعنی بی صدا، ساکت، بی سود، بی فایده و حتی بی هدف و بیهویت، هنر سازه های این چنین متن را به ادبیت می رساند. بیان تصویری و خیال انگیز، پیچیده در تمهیدات بیانی و بلاغی، این قدرت القایی تشبیه و تمثیل است که می تواند اینگونه دوری از محبوب یا معشوق را خیال انگیز نشان دهد. شاعر باید در پی چنین تمهیداتی باشد و از وصف هایی چون: «غمی که پیرم کرد»، بپرهیزد زیرا عادی و تهی از تخیلند. وزن و قافیه و قالب شعر تندرست است. غزل زبانی لطیف و صمیمی دارد. حس برانگیز است. موضوعی مشخص و بافتی منسجم دارد. روز بازتاب پلاکی آویخته بر گردن خاک تکرار اسطوره های بی تکرار به وقوع پیوسته اند آیه ها بر پیشانی ات تلاوت می شوی هر روز لابلای زنجیره ها تاریخ وعده ای بود ناخوانده در کشت زار زخم و آیینه ابرها نیمه دیگر تو بودند جان سپرده بر لبخند شکوفه تفحص میکنم لبخندت را در گذرگاهی نا سروده در سطر های خالی این سرزمین جامانده در اسارتی سپید ..........از فانوس کمک می گیرم فاطمه مقدم دکتر داودرضا کاظمی اعتقاد داشت این سروده نسبت به سروده های قبلی ضعیف تر است و عبارت ها و وصف ها یکدست نیست. برخی مثل «روز/ بازتاب پلاک بر سینه خاک» زیبا و مخیل و بعضی قابل قبول مانند «به وقوع پیوستن آیه ها» و بعضی چون «اسطوره های بی تکرار» ضعیف و شعاری اند. احمد تمیمی نوشت : ((شعر با تعبیر زیبا و تاویل شروع می شود اما *تکرار اسطوره های بی تکرار* به نظرم توضیح است و قابل حذف.در ادامه به نظرم شعر به خوبی ادامه پیدا می کند و به موقع و با سطری زیبا به پایان می رسد.))؛ سارا شجاعی ضمن برشمردن سطرهای زیبای این سروده، آن را نیازمند ویرایش و موجزتر شدن دانست پایان دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۸:۵۵ ۹۵۵ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در روزگار پس از نیما- و بنا بر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در شعر حضور مییابند. نشستهای شعرخوانی و نقد آثار در انجمن نقد ادبی خوزستان در ششمین سال فعالیت این انجمن به خاطر شرایط کرونایی همچنان به صورت مجازی برگزار می گردد. سیصد و شانزدهمین نشست این انجمن عصر یکشنبه 2 آبان 1400 برگزار شد که در این نشست شاعران آثار خود را ارائه کرده و منتقدان انجمن درباره آن به بحث و بررسی پرداختند. تعداد اعضای گروه مجازی انجمن نقد ادبی خوزستان در این نشست 197 نفر بود که از میان آنها شاعران و منتقدانی چون: دکتر داودرضا کاظمی، عزت الله کیانی، احمد تمیمی، سارا شجاعی، صدیقه صنیعی، فاطمه مقدم، نیلوفر عیسی زاده، کلثوم ستاوی، عبدالرضا فاطمی، نادیا حزباوی، مجتبی مشرف و فرزانه عضدی به ارائه اثر یا نقد سروده های شاعران همگروه پرداختند. برخی سروده ها و نقدهای صورت گرفته در این نشست به شرح ذیل هستند. سروده اول: به احترام دستهایم که میفهمند فرق تار را از تار تکیه میکنم به عمودیترین مکثِ سلیقهات و تو را میرسانم به قواره به راه که برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته و محشورم کنی با شعر و شب که شاعرهها را شهره میکند تو شکافهای حقیقت را وصله کنی و من استناد کنم به استیکرهای آبی و به لبخند کوتولهای که رویم لحاف میکشد تا من مغزِ تمامِ شعرها را دنبال سرم بگردم دوباره مزرعه بشوم و جمع کنم خاطرِ گلهای درشتت را که پابلندی به هیکلِ من زار انداخته و شعر همیشه شورِ شما را میزند. نیلوفر عیسیزاده دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشتند: تکرار اتصال فضا و معناهای گوناگون با استفاده از حروف ربط به ویژه حرف ربط «که» در فرازهایی از این سروده، زبان و به ویژه فرم شعر را تحت تاثیر قرار داده و تا حدودی آزار دهنده است (بنگرید به سطرهای دوم، دهم، چهاردهم و بیست و ششم). شیوه شکل گیری جملات مرکب و به ویژه نوع اتصال جمله های وابسته به شکلی است که فرم درونی شعر، از این حیث، تکرار و در نتیجه یکنواخت می شود. در همین راستا برخی دیگر از حرف های ربط حشو به نظر می رسند؛ چنانکه نبودنشان فرم درونی بهتری را رقم میزند. مثلا شعر را با حذف سطر شانزدهم و سطر بیستم، «و من» و «تا من»، بخوانید و ببینید چه می شود؟! اما تخیل و شاعرانگی سطرهایی چون: «عمودیترین مکثِ سلیقه»، «تو را میرسانم به قواره»، «برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته»، «شکافهای حقیقت را وصله کردن»، از جمله نقاط قوت این سروده است. جناس و واج آرایی در برخی از سطرها، موسیقی ساز واقع شده اما توجه شاعر به موسیقی درونی و معنوی در کل سروده آنچنانکه باید نیست. احمد تمیمی به عینیت و ذهنیت در این سروده پرداخت: (( شعر با تشخص بخشیدن به دست آغاز میشود و با تشخص به شعر به پایان می رسد. در بند اول *احترام دست* ترکیبی از عینیت و ذهنیت است که می تواند مخاطب را با خود همراه کند. بازی زبانی با *تار*که با جناس تام همراه است سبب زیباتر شدن این بند از شعر شده است. در ادامه شعر به سمت ذهنیت گرایش می یابد: «عمودی ترین مکث سلیقه، کلمات درز نگرفته» در ادامه عبارت «شکاف حقیقت» کمی شعارزده است. از نکات مثبت این شعر وارد شدن المان های امروزی به شعر است، البته میزان موفقیت آن محل بحث است. آنچه به نظرم رسید این است که آنجا که عینیت و ذهنیت کنارهم قرار گرفته اند امکان ارتباط گرفتن با شعر بیشتر است.))؛ سارا شجاعی نیز به عینیت و ذهنیت سروده اشاره کرد: (( شعر با ترکیبات عینی و انتزاعی همراه است؛ بعضی بندها عینیت بیشتر و بعضی انتزاعی ترند . این دو اگر در ترکیب با یکدیگر با عث خلق جریانی از تصاویر در ذهن مخاطب شوند بهتر است . واج ارایی در شعر نیز به زیبایی کار افزوده است)). سروده دوم: در دل من مانده بسی ، حرف نپرسیده کسی ای تو که از من نفسی ، برده به دیدار بیا قامت افراشته ای ، گلشن من کاشته ای بی ثمر انگاشته ای ، میوه بسیار! بیا ساده نوشتم سخنم ، تا تو بدانی که منم آنکه به جان داد و تنم ، در قدم یار بیا تو شه جانی و همه ، من نشناسم کلمه تا که نبینم صدمه ، از لب بیمار بیا عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم منتظرم منتظرم ، ای دل و دلدار بیا تقدیم به امام عصر عج 29/7/1400 نادیا حزباوی دکتر داودرضا کاظمی، دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان با اشاره به درستی وزن و قافیه در این سروده و موضوع و محتوی ارزشمند این سروده نوشت: اما عبارت ها و اشارت ها همگی برآمده از ادبیات، آشنا و بعضاً تکراری اند. آنچنانکه می توان گفت این شعر حرف تازه ای ندارد. برخی جمله ها هم که اصلاً منطق درستی ندارند. جملاتی مانند: «عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم»، عبارت هایی اینچنین را شاعر باید بازنویسی و بازسرایی کند. احمد تمیمی نیز در نقد این سروده به فقر تخیل اشاره کرد. سروده سوم: در منتهای خلوت باد گیسوان پریشان میشوند از نفیر ساچمه ها « چهار باغ » را بالا و پایین کرده اند با تیتر درشت سکوت بروی « منارجنبان » جوخه ها به صلیب کشیده اند تار موها را بنگ ، بنگ ، بنگ ، چه پنهانی ترک بر میدارد پاییز برگ ریز « سی و سه پل » ع.فاطمی دکتر داودرضا کاظمی: این سروده ذهنی آغاز می شود، «در منتهای خلوت باد»، در ادامه نیز این تنها شاعر است که می داند چه می خواسته بگوید و چه گفته است. «به صلیب کشیدن تار موها»، معنای روشنی دارد اما این معنا در کنار چهارباغ و منارجنبان و پاییز سی و سه پل به فرم نمی رسد. اشارت ها پراکنده و ارتباط ها ضعیف است. گو اینکه وصف ها نیز اغلب آشنا و بعضاً تکراری اند. احمد تمیمی با اشاره به ابهام در این شعر نوشت: (( ابهام در این سروده نتیجه عمیق تر شدن و چندلایگی معنا نیست. بلکه ناشی از مبهم بودن است. ابهامی که منجر به شاعرانگی می شود با ابهامی که در نتیجه عدم ایجاد تناظرها و تناسب های معنایی است متفاوت است و ابهام در این سروده به زعم من از نوع دوم است. هرچند باید این حرکت شاعر را که از مستقیم گویی در حال فاصله گرفتن است ستود.))؛ سارا شجاعی با اشاره به پایان مبهم شعر، اعتقاد داشت تکنیک در این سروده بر شاعرانگی تفوق دارد. سروده چهارم: به تن کن رخت "زیبا شادِ" زن های شمالی را و از روی تنم بنداز تن پوش زغالی را بیا اثبات کن در عشق،اما و اگر پوچ است بیا تغییر ده قانون "رویای محالی" را به اخبار حسودان پس زدی عشق مرا ای "عشق" چرا آموختی از دیگران بی اعتدالی را مرا پس میزنی با دست و با چشمات میخوانی ولی من دوست می دارم چنین حالی به حالی را تو هرشب باده ات را با که می نوشی که من اینجا ز آب دیده می نوشانم این گُل های قالی را کنارم می نشینی توی خوابِ خسته ام،هرشب بیا تعبیر کن در استکانم جای خالی را کلثومه ستاوی(هانے دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده با اشاره به سالم بودن فرم و خوش آهنگی سروده اضافه کرد: ترکیب غیر اضافی «زیباشاد» در مصرع اول خوش درخشیده است. در مصرع دوم فعل «بنداز» از یکدستی زبان غزل می کاهد مانند واژه «چشمات» در بیت چهارم. شاعر باید فقط به ضرورت سراغ زبان محاوره برود و جز در مواقعی که استفاده از واژگان زبان محاوره به زیبایی و رسایی میرسند، از آنها استفاده نکند. از سوی دیگر هر فعلی حرف اضافه مخصوص به خود را طلب میکند. «از روی تنم بنداز» درست نیست. از روی تنم بردار درست است. جملاتی مانند: «تو هرشب باده ات را با که می نوشی ...» نیز بی ایراد نیستند، این فضاها مربوط به غزل در سده های پیشین است و با زندگی امروزین ما تناسب چندانی ندارد. امروزه به شراب باده نمی گویند. وانگهی تصاویر و مضامین در دسترس و عینی تری را برگزینید. عزت الله کیانی نیز در نقد این سروده ضمن اشاره به نقش قافیه ها در این سروده نوشت: (( در ابتدای شعر که گفتهاند "به تن کن" منظورشان قاعدتا این بوده که به تن من کن و بیان ناقص است.از نظر ترتیب هم مضمون مصرع دوم بایستی اول بیاید و ابتدا رخت زغالی را از تن جدا کند و سپس زیباشاد بپوشد با بپوشاند، افزون بر این، وجود واژه ی "بنداز" در این بیت، عامیانه است و خدشه ای است به یک دستی غزل. چیزی نزدیک به گونه ی زیر باشد بهتر است: بیایی دور می اندازم این رخت زغالی را بپوشم رخت زیبا شادِ زن های شمالی را شاعر در سرودن توانمند است و می تواند بیشتر به ناگفته ها بپردازد و رد پای خودش را در شعر به جا بگذارد. )) سارا شجاعی نیز به مضامین تکراری و بیان متناقض در بعضی بیت ها اشاره کرد. سروده پنجم: کسی که با منِ از پا فتاده کار نداشت شکستن دلِ بیچاره افتخار نداشت نخواستم که به وقت فراق گریه کنم ولی دریغ! دلم بی تو اختیار نداشت گذشته کار ز کارم ولی بدان ای دوست دلِ شکسته ی ما ارزش شکار نداشت چنان به جانِ نحیفم هجوم آوردی که از تو بر تن من زخم ها شمار نداشت پس از گذشتن عشق از منِ فتاده ز پا برای دیدنت ای مرگ! دل قرار نداشت دلم گذشت ز من! مانده ام بدون دلم! که حال و حوصله صبر و انتظار نداشت و کوچ میکنم از شهر، پا به پای سفر که جا برای وجودِ من این دیار نداشت سراغ شعر نگیرید، آه..شعرِ دلم هرآنچه داشت، گلی خفته بر مزار نداشت... مجتبی مشرّف دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: وزن عروضی و قافیه و فرم بیرونی که قالب غزل است، در این سروده حسب حالی و عاشقانه به خوبی شکل گرفته است. شاعر ذوق خوبی دارد و در سراسر شعر وحدت موضوعی برقرار کرده است. کاش در برخی از ابیات مضامین امروزی و تازه تری به کار بسته بود. در برخی از ابیات مانند مطلع غزل، ارتباط افقی میان دو مصرع یا شکل نگرفته و یا کمرنگ است. کاربرد افعال به شیوه کهن مانند دوبار استفاده کردن از فعل «فتادن» به جای «افتادن» در زبانی که بافت آرکائیک ندارد، انتخاب خوبی به نظر نمی رسد. در روزگار پس از نیما- و بنابر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در زبان معیار به کار می روند. یعنی با همان شیوه ای که در زبان معیار حضور دارند، نه باشیوه های کهن و نه با گویش ها و لایه های متفاوت زبانی و... سارا شجاعی نوشت: (( بعضی بیت ها زیبا، بعضی بیت ها نیازمند توجه و بعضی ها نارسا هستند))؛ سروده ششم: زنی گم کرده راهم. که گاهی شال می بافم گهی تا انتهای غم می فشارم پدال چرخ را. گاه با ملودی گندمزار به رقص درایم. گاه می پیچم لای کوفته ها عطر عشق و لبخند را هم نوا میشوم با قامت رعنای نخل سر بریده ودر کنارش مرثیه میخوانم گاهی هم پایه رقص دخترکان میشوم. گفتگوها دارم با سایه بر دیوار نشسته ات اسمان نیز باردار غم شده و از درد زایمان صاعقه میزند. و من زمزمه میکنم لالایی عاشقانه برای کودک سر به هوا و شیطان درونم ولی هنوز ولی هنوز من همان گم کرده راهم. فرزانه عضدی دکتر داودرضا کاظمی نوشت: این سروده در درجه نخست اطناب دارد. برخی از سطرها هم عادی هستند یعنی در آنها اتفاق شاعرانهای رقم نمیخورد. «گاهی شال می بافم»، «می فشارم پدال چرخ را»، «گاهی همپایه رقص دخترکان می شوم» و ... عناصر متن نزدیک به هم انتخاب شدهاند، عینی و در پیوند با موضوعند اما آنچنان که باید خیال انگیز به کار گرفته نمیشوند. در واقع متن در حوزه تخیل حرف چندانی برای گفتن ندارد. البته وصف هایی در خور توجه دارد اما این به تنهایی کافی نیست. احمد تمیمی اعتقاد داشت این متن راه زیادی تا شعر شدن دارد و از نظر سارا شجاعی نیز این متن، بیان نثرآمبز لحظات راوی است. سروده هفتم: قو: بی تواین روزهای خسته وسرد،خالی ازهرامیدمیمیرم نی بی بند می شوم اما، مثل سروی رشید می میرم دل من رابه خاک نسپاری،برمزارم گلاب نگذاری چون به دریای سینه ات یک شب،هم چوقویی سپیدمیمیرم به کدامین گناه ناکرده؟ وکدامین غمی که پیرم کرد؟ مثل احساس ابرهمراه گریه های شدیدمیمیرم دل من داشت زندگی میکرد، ذوق شعرم ترک ترک میشد پرحس کسالتم ،امروز، آخرش ناامیدمیمیرم قبله ی چشم میشی توکجاست؟به کدامین جهت نمازکنم؟ دل خوش ازاینکه باورم داری، من به شوقت شهیدمیمیرم آنقدرکودکم که گم شده ام،درخیابان بی دروپیکر سربچرخان ورهنمایم باش،چون شوی ناپدید،میمیرم عشق راباهوس نیالودم،تادم مرگ عاشقت بودم نفس آخرم به یادشماست،مرگ بی تورسید،میمیرم. صدیقه صنیعی دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: «نی بی بند می شوم»، یعنی بی صدا، ساکت، بی سود، بی فایده و حتی بی هدف و بیهویت، هنر سازه های این چنین متن را به ادبیت می رساند. بیان تصویری و خیال انگیز، پیچیده در تمهیدات بیانی و بلاغی، این قدرت القایی تشبیه و تمثیل است که می تواند اینگونه دوری از محبوب یا معشوق را خیال انگیز نشان دهد. شاعر باید در پی چنین تمهیداتی باشد و از وصف هایی چون: «غمی که پیرم کرد»، بپرهیزد زیرا عادی و تهی از تخیلند. وزن و قافیه و قالب شعر تندرست است. غزل زبانی لطیف و صمیمی دارد. حس برانگیز است. موضوعی مشخص و بافتی منسجم دارد. روز بازتاب پلاکی آویخته بر گردن خاک تکرار اسطوره های بی تکرار به وقوع پیوسته اند آیه ها بر پیشانی ات تلاوت می شوی هر روز لابلای زنجیره ها تاریخ وعده ای بود ناخوانده در کشت زار زخم و آیینه ابرها نیمه دیگر تو بودند جان سپرده بر لبخند شکوفه تفحص میکنم لبخندت را در گذرگاهی نا سروده در سطر های خالی این سرزمین جامانده در اسارتی سپید ..........از فانوس کمک می گیرم فاطمه مقدم دکتر داودرضا کاظمی اعتقاد داشت این سروده نسبت به سروده های قبلی ضعیف تر است و عبارت ها و وصف ها یکدست نیست. برخی مثل «روز/ بازتاب پلاک بر سینه خاک» زیبا و مخیل و بعضی قابل قبول مانند «به وقوع پیوستن آیه ها» و بعضی چون «اسطوره های بی تکرار» ضعیف و شعاری اند. احمد تمیمی نوشت : ((شعر با تعبیر زیبا و تاویل شروع می شود اما *تکرار اسطوره های بی تکرار* به نظرم توضیح است و قابل حذف.در ادامه به نظرم شعر به خوبی ادامه پیدا می کند و به موقع و با سطری زیبا به پایان می رسد.))؛ سارا شجاعی ضمن برشمردن سطرهای زیبای این سروده، آن را نیازمند ویرایش و موجزتر شدن دانست پایان دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۸:۵۵ ۹۵۵ بازدید
نشست انجمن شعر و ادب خوزستان دکتر داودرضا کاظمی دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان: در روزگار پس از نیما- و بنا بر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در شعر حضور مییابند. نشستهای شعرخوانی و نقد آثار در انجمن نقد ادبی خوزستان در ششمین سال فعالیت این انجمن به خاطر شرایط کرونایی همچنان به صورت مجازی برگزار می گردد. سیصد و شانزدهمین نشست این انجمن عصر یکشنبه 2 آبان 1400 برگزار شد که در این نشست شاعران آثار خود را ارائه کرده و منتقدان انجمن درباره آن به بحث و بررسی پرداختند. تعداد اعضای گروه مجازی انجمن نقد ادبی خوزستان در این نشست 197 نفر بود که از میان آنها شاعران و منتقدانی چون: دکتر داودرضا کاظمی، عزت الله کیانی، احمد تمیمی، سارا شجاعی، صدیقه صنیعی، فاطمه مقدم، نیلوفر عیسی زاده، کلثوم ستاوی، عبدالرضا فاطمی، نادیا حزباوی، مجتبی مشرف و فرزانه عضدی به ارائه اثر یا نقد سروده های شاعران همگروه پرداختند. برخی سروده ها و نقدهای صورت گرفته در این نشست به شرح ذیل هستند. سروده اول: به احترام دستهایم که میفهمند فرق تار را از تار تکیه میکنم به عمودیترین مکثِ سلیقهات و تو را میرسانم به قواره به راه که برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته و محشورم کنی با شعر و شب که شاعرهها را شهره میکند تو شکافهای حقیقت را وصله کنی و من استناد کنم به استیکرهای آبی و به لبخند کوتولهای که رویم لحاف میکشد تا من مغزِ تمامِ شعرها را دنبال سرم بگردم دوباره مزرعه بشوم و جمع کنم خاطرِ گلهای درشتت را که پابلندی به هیکلِ من زار انداخته و شعر همیشه شورِ شما را میزند. نیلوفر عیسیزاده دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشتند: تکرار اتصال فضا و معناهای گوناگون با استفاده از حروف ربط به ویژه حرف ربط «که» در فرازهایی از این سروده، زبان و به ویژه فرم شعر را تحت تاثیر قرار داده و تا حدودی آزار دهنده است (بنگرید به سطرهای دوم، دهم، چهاردهم و بیست و ششم). شیوه شکل گیری جملات مرکب و به ویژه نوع اتصال جمله های وابسته به شکلی است که فرم درونی شعر، از این حیث، تکرار و در نتیجه یکنواخت می شود. در همین راستا برخی دیگر از حرف های ربط حشو به نظر می رسند؛ چنانکه نبودنشان فرم درونی بهتری را رقم میزند. مثلا شعر را با حذف سطر شانزدهم و سطر بیستم، «و من» و «تا من»، بخوانید و ببینید چه می شود؟! اما تخیل و شاعرانگی سطرهایی چون: «عمودیترین مکثِ سلیقه»، «تو را میرسانم به قواره»، «برسی سرِ کلماتِ درز نگرفته»، «شکافهای حقیقت را وصله کردن»، از جمله نقاط قوت این سروده است. جناس و واج آرایی در برخی از سطرها، موسیقی ساز واقع شده اما توجه شاعر به موسیقی درونی و معنوی در کل سروده آنچنانکه باید نیست. احمد تمیمی به عینیت و ذهنیت در این سروده پرداخت: (( شعر با تشخص بخشیدن به دست آغاز میشود و با تشخص به شعر به پایان می رسد. در بند اول *احترام دست* ترکیبی از عینیت و ذهنیت است که می تواند مخاطب را با خود همراه کند. بازی زبانی با *تار*که با جناس تام همراه است سبب زیباتر شدن این بند از شعر شده است. در ادامه شعر به سمت ذهنیت گرایش می یابد: «عمودی ترین مکث سلیقه، کلمات درز نگرفته» در ادامه عبارت «شکاف حقیقت» کمی شعارزده است. از نکات مثبت این شعر وارد شدن المان های امروزی به شعر است، البته میزان موفقیت آن محل بحث است. آنچه به نظرم رسید این است که آنجا که عینیت و ذهنیت کنارهم قرار گرفته اند امکان ارتباط گرفتن با شعر بیشتر است.))؛ سارا شجاعی نیز به عینیت و ذهنیت سروده اشاره کرد: (( شعر با ترکیبات عینی و انتزاعی همراه است؛ بعضی بندها عینیت بیشتر و بعضی انتزاعی ترند . این دو اگر در ترکیب با یکدیگر با عث خلق جریانی از تصاویر در ذهن مخاطب شوند بهتر است . واج ارایی در شعر نیز به زیبایی کار افزوده است)). سروده دوم: در دل من مانده بسی ، حرف نپرسیده کسی ای تو که از من نفسی ، برده به دیدار بیا قامت افراشته ای ، گلشن من کاشته ای بی ثمر انگاشته ای ، میوه بسیار! بیا ساده نوشتم سخنم ، تا تو بدانی که منم آنکه به جان داد و تنم ، در قدم یار بیا تو شه جانی و همه ، من نشناسم کلمه تا که نبینم صدمه ، از لب بیمار بیا عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم منتظرم منتظرم ، ای دل و دلدار بیا تقدیم به امام عصر عج 29/7/1400 نادیا حزباوی دکتر داودرضا کاظمی، دبیر انجمن نقد ادبی خوزستان با اشاره به درستی وزن و قافیه در این سروده و موضوع و محتوی ارزشمند این سروده نوشت: اما عبارت ها و اشارت ها همگی برآمده از ادبیات، آشنا و بعضاً تکراری اند. آنچنانکه می توان گفت این شعر حرف تازه ای ندارد. برخی جمله ها هم که اصلاً منطق درستی ندارند. جملاتی مانند: «عشقی و من با تو شهم ،عقلی و من با تو رهم»، عبارت هایی اینچنین را شاعر باید بازنویسی و بازسرایی کند. احمد تمیمی نیز در نقد این سروده به فقر تخیل اشاره کرد. سروده سوم: در منتهای خلوت باد گیسوان پریشان میشوند از نفیر ساچمه ها « چهار باغ » را بالا و پایین کرده اند با تیتر درشت سکوت بروی « منارجنبان » جوخه ها به صلیب کشیده اند تار موها را بنگ ، بنگ ، بنگ ، چه پنهانی ترک بر میدارد پاییز برگ ریز « سی و سه پل » ع.فاطمی دکتر داودرضا کاظمی: این سروده ذهنی آغاز می شود، «در منتهای خلوت باد»، در ادامه نیز این تنها شاعر است که می داند چه می خواسته بگوید و چه گفته است. «به صلیب کشیدن تار موها»، معنای روشنی دارد اما این معنا در کنار چهارباغ و منارجنبان و پاییز سی و سه پل به فرم نمی رسد. اشارت ها پراکنده و ارتباط ها ضعیف است. گو اینکه وصف ها نیز اغلب آشنا و بعضاً تکراری اند. احمد تمیمی با اشاره به ابهام در این شعر نوشت: (( ابهام در این سروده نتیجه عمیق تر شدن و چندلایگی معنا نیست. بلکه ناشی از مبهم بودن است. ابهامی که منجر به شاعرانگی می شود با ابهامی که در نتیجه عدم ایجاد تناظرها و تناسب های معنایی است متفاوت است و ابهام در این سروده به زعم من از نوع دوم است. هرچند باید این حرکت شاعر را که از مستقیم گویی در حال فاصله گرفتن است ستود.))؛ سارا شجاعی با اشاره به پایان مبهم شعر، اعتقاد داشت تکنیک در این سروده بر شاعرانگی تفوق دارد. سروده چهارم: به تن کن رخت "زیبا شادِ" زن های شمالی را و از روی تنم بنداز تن پوش زغالی را بیا اثبات کن در عشق،اما و اگر پوچ است بیا تغییر ده قانون "رویای محالی" را به اخبار حسودان پس زدی عشق مرا ای "عشق" چرا آموختی از دیگران بی اعتدالی را مرا پس میزنی با دست و با چشمات میخوانی ولی من دوست می دارم چنین حالی به حالی را تو هرشب باده ات را با که می نوشی که من اینجا ز آب دیده می نوشانم این گُل های قالی را کنارم می نشینی توی خوابِ خسته ام،هرشب بیا تعبیر کن در استکانم جای خالی را کلثومه ستاوی(هانے دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده با اشاره به سالم بودن فرم و خوش آهنگی سروده اضافه کرد: ترکیب غیر اضافی «زیباشاد» در مصرع اول خوش درخشیده است. در مصرع دوم فعل «بنداز» از یکدستی زبان غزل می کاهد مانند واژه «چشمات» در بیت چهارم. شاعر باید فقط به ضرورت سراغ زبان محاوره برود و جز در مواقعی که استفاده از واژگان زبان محاوره به زیبایی و رسایی میرسند، از آنها استفاده نکند. از سوی دیگر هر فعلی حرف اضافه مخصوص به خود را طلب میکند. «از روی تنم بنداز» درست نیست. از روی تنم بردار درست است. جملاتی مانند: «تو هرشب باده ات را با که می نوشی ...» نیز بی ایراد نیستند، این فضاها مربوط به غزل در سده های پیشین است و با زندگی امروزین ما تناسب چندانی ندارد. امروزه به شراب باده نمی گویند. وانگهی تصاویر و مضامین در دسترس و عینی تری را برگزینید. عزت الله کیانی نیز در نقد این سروده ضمن اشاره به نقش قافیه ها در این سروده نوشت: (( در ابتدای شعر که گفتهاند "به تن کن" منظورشان قاعدتا این بوده که به تن من کن و بیان ناقص است.از نظر ترتیب هم مضمون مصرع دوم بایستی اول بیاید و ابتدا رخت زغالی را از تن جدا کند و سپس زیباشاد بپوشد با بپوشاند، افزون بر این، وجود واژه ی "بنداز" در این بیت، عامیانه است و خدشه ای است به یک دستی غزل. چیزی نزدیک به گونه ی زیر باشد بهتر است: بیایی دور می اندازم این رخت زغالی را بپوشم رخت زیبا شادِ زن های شمالی را شاعر در سرودن توانمند است و می تواند بیشتر به ناگفته ها بپردازد و رد پای خودش را در شعر به جا بگذارد. )) سارا شجاعی نیز به مضامین تکراری و بیان متناقض در بعضی بیت ها اشاره کرد. سروده پنجم: کسی که با منِ از پا فتاده کار نداشت شکستن دلِ بیچاره افتخار نداشت نخواستم که به وقت فراق گریه کنم ولی دریغ! دلم بی تو اختیار نداشت گذشته کار ز کارم ولی بدان ای دوست دلِ شکسته ی ما ارزش شکار نداشت چنان به جانِ نحیفم هجوم آوردی که از تو بر تن من زخم ها شمار نداشت پس از گذشتن عشق از منِ فتاده ز پا برای دیدنت ای مرگ! دل قرار نداشت دلم گذشت ز من! مانده ام بدون دلم! که حال و حوصله صبر و انتظار نداشت و کوچ میکنم از شهر، پا به پای سفر که جا برای وجودِ من این دیار نداشت سراغ شعر نگیرید، آه..شعرِ دلم هرآنچه داشت، گلی خفته بر مزار نداشت... مجتبی مشرّف دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: وزن عروضی و قافیه و فرم بیرونی که قالب غزل است، در این سروده حسب حالی و عاشقانه به خوبی شکل گرفته است. شاعر ذوق خوبی دارد و در سراسر شعر وحدت موضوعی برقرار کرده است. کاش در برخی از ابیات مضامین امروزی و تازه تری به کار بسته بود. در برخی از ابیات مانند مطلع غزل، ارتباط افقی میان دو مصرع یا شکل نگرفته و یا کمرنگ است. کاربرد افعال به شیوه کهن مانند دوبار استفاده کردن از فعل «فتادن» به جای «افتادن» در زبانی که بافت آرکائیک ندارد، انتخاب خوبی به نظر نمی رسد. در روزگار پس از نیما- و بنابر پیشنهاد او- واژه ها و عبارت ها با دکلماسیون طبیعی خود در زبان معیار به کار می روند. یعنی با همان شیوه ای که در زبان معیار حضور دارند، نه باشیوه های کهن و نه با گویش ها و لایه های متفاوت زبانی و... سارا شجاعی نوشت: (( بعضی بیت ها زیبا، بعضی بیت ها نیازمند توجه و بعضی ها نارسا هستند))؛ سروده ششم: زنی گم کرده راهم. که گاهی شال می بافم گهی تا انتهای غم می فشارم پدال چرخ را. گاه با ملودی گندمزار به رقص درایم. گاه می پیچم لای کوفته ها عطر عشق و لبخند را هم نوا میشوم با قامت رعنای نخل سر بریده ودر کنارش مرثیه میخوانم گاهی هم پایه رقص دخترکان میشوم. گفتگوها دارم با سایه بر دیوار نشسته ات اسمان نیز باردار غم شده و از درد زایمان صاعقه میزند. و من زمزمه میکنم لالایی عاشقانه برای کودک سر به هوا و شیطان درونم ولی هنوز ولی هنوز من همان گم کرده راهم. فرزانه عضدی دکتر داودرضا کاظمی نوشت: این سروده در درجه نخست اطناب دارد. برخی از سطرها هم عادی هستند یعنی در آنها اتفاق شاعرانهای رقم نمیخورد. «گاهی شال می بافم»، «می فشارم پدال چرخ را»، «گاهی همپایه رقص دخترکان می شوم» و ... عناصر متن نزدیک به هم انتخاب شدهاند، عینی و در پیوند با موضوعند اما آنچنان که باید خیال انگیز به کار گرفته نمیشوند. در واقع متن در حوزه تخیل حرف چندانی برای گفتن ندارد. البته وصف هایی در خور توجه دارد اما این به تنهایی کافی نیست. احمد تمیمی اعتقاد داشت این متن راه زیادی تا شعر شدن دارد و از نظر سارا شجاعی نیز این متن، بیان نثرآمبز لحظات راوی است. سروده هفتم: قو: بی تواین روزهای خسته وسرد،خالی ازهرامیدمیمیرم نی بی بند می شوم اما، مثل سروی رشید می میرم دل من رابه خاک نسپاری،برمزارم گلاب نگذاری چون به دریای سینه ات یک شب،هم چوقویی سپیدمیمیرم به کدامین گناه ناکرده؟ وکدامین غمی که پیرم کرد؟ مثل احساس ابرهمراه گریه های شدیدمیمیرم دل من داشت زندگی میکرد، ذوق شعرم ترک ترک میشد پرحس کسالتم ،امروز، آخرش ناامیدمیمیرم قبله ی چشم میشی توکجاست؟به کدامین جهت نمازکنم؟ دل خوش ازاینکه باورم داری، من به شوقت شهیدمیمیرم آنقدرکودکم که گم شده ام،درخیابان بی دروپیکر سربچرخان ورهنمایم باش،چون شوی ناپدید،میمیرم عشق راباهوس نیالودم،تادم مرگ عاشقت بودم نفس آخرم به یادشماست،مرگ بی تورسید،میمیرم. صدیقه صنیعی دکتر داودرضا کاظمی در نقد این سروده نوشت: «نی بی بند می شوم»، یعنی بی صدا، ساکت، بی سود، بی فایده و حتی بی هدف و بیهویت، هنر سازه های این چنین متن را به ادبیت می رساند. بیان تصویری و خیال انگیز، پیچیده در تمهیدات بیانی و بلاغی، این قدرت القایی تشبیه و تمثیل است که می تواند اینگونه دوری از محبوب یا معشوق را خیال انگیز نشان دهد. شاعر باید در پی چنین تمهیداتی باشد و از وصف هایی چون: «غمی که پیرم کرد»، بپرهیزد زیرا عادی و تهی از تخیلند. وزن و قافیه و قالب شعر تندرست است. غزل زبانی لطیف و صمیمی دارد. حس برانگیز است. موضوعی مشخص و بافتی منسجم دارد. روز بازتاب پلاکی آویخته بر گردن خاک تکرار اسطوره های بی تکرار به وقوع پیوسته اند آیه ها بر پیشانی ات تلاوت می شوی هر روز لابلای زنجیره ها تاریخ وعده ای بود ناخوانده در کشت زار زخم و آیینه ابرها نیمه دیگر تو بودند جان سپرده بر لبخند شکوفه تفحص میکنم لبخندت را در گذرگاهی نا سروده در سطر های خالی این سرزمین جامانده در اسارتی سپید ..........از فانوس کمک می گیرم فاطمه مقدم دکتر داودرضا کاظمی اعتقاد داشت این سروده نسبت به سروده های قبلی ضعیف تر است و عبارت ها و وصف ها یکدست نیست. برخی مثل «روز/ بازتاب پلاک بر سینه خاک» زیبا و مخیل و بعضی قابل قبول مانند «به وقوع پیوستن آیه ها» و بعضی چون «اسطوره های بی تکرار» ضعیف و شعاری اند. احمد تمیمی نوشت : ((شعر با تعبیر زیبا و تاویل شروع می شود اما *تکرار اسطوره های بی تکرار* به نظرم توضیح است و قابل حذف.در ادامه به نظرم شعر به خوبی ادامه پیدا می کند و به موقع و با سطری زیبا به پایان می رسد.))؛ سارا شجاعی ضمن برشمردن سطرهای زیبای این سروده، آن را نیازمند ویرایش و موجزتر شدن دانست پایان دوشنبه ۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۸:۵۵ ۹۵۵ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
پادکست ادبی صبح ملت ویژه روز بزرگداشت حافظ باصدای بانو نجمه نادکی پور منتشرشد در تقویم رسمی ایران،بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است. «گروه رسانه ای صبح ملت»این روز را به شما دوستداران شعر و ادب پارسی،تبریک می گوید. دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۷:۰۹ ۸۴۴ بازدید
تقدیر از سید مرتضی سبزقبا چهرهی برتر سینمای خوزستان در هفتهی هنر انقلاب اسلامی آئین اختتامیهی هفتهی هنر انقلاب اسلامی جمعه 27 فروردینماه 1400 هجریخورشیدی به همت حوزهی هنری خوزستان در بستر فضای مجازی برگزار و گزیدهای از آن از صداوسیمای مرکز خوزستان پخش شد و طی آن از هنرمندان برگزیده و شاخص عرصههای مختلف سینما، نمایش، موسیقی، شعر و ادبیات تقدیر به عمل آمد. در بخش هنر سینما از سید مرتضی سبزقبا «سینماگر اهل دزفول» که در سال 1399 هجریخورشیدی جوایز مختلفی در عرصههای ملی و بینالمللی از جشنوارههای سینمایی دریافت کرده است و نیز از فیلمساز دیگر عرصهی سینمای خوزستان محمدعلی باشهآهنگر با اهدای جایزه و لوح تقدیر هفتهی هنر انقلاب اسلامی حوزهی هنری خوزستان تجلیل شد. شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۷:۲۵:۳۸ ۹۰۹ بازدید
تقدیر از سید مرتضی سبزقبا چهرهی برتر سینمای خوزستان در هفتهی هنر انقلاب اسلامی آئین اختتامیهی هفتهی هنر انقلاب اسلامی جمعه 27 فروردینماه 1400 هجریخورشیدی به همت حوزهی هنری خوزستان در بستر فضای مجازی برگزار و گزیدهای از آن از صداوسیمای مرکز خوزستان پخش شد و طی آن از هنرمندان برگزیده و شاخص عرصههای مختلف سینما، نمایش، موسیقی، شعر و ادبیات تقدیر به عمل آمد. در بخش هنر سینما از سید مرتضی سبزقبا «سینماگر اهل دزفول» که در سال 1399 هجریخورشیدی جوایز مختلفی در عرصههای ملی و بینالمللی از جشنوارههای سینمایی دریافت کرده است و نیز از فیلمساز دیگر عرصهی سینمای خوزستان محمدعلی باشهآهنگر با اهدای جایزه و لوح تقدیر هفتهی هنر انقلاب اسلامی حوزهی هنری خوزستان تجلیل شد. شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۷:۲۵:۳۸ ۹۰۹ بازدید
تقدیر از سید مرتضی سبزقبا چهرهی برتر سینمای خوزستان در هفتهی هنر انقلاب اسلامی آئین اختتامیهی هفتهی هنر انقلاب اسلامی جمعه 27 فروردینماه 1400 هجریخورشیدی به همت حوزهی هنری خوزستان در بستر فضای مجازی برگزار و گزیدهای از آن از صداوسیمای مرکز خوزستان پخش شد و طی آن از هنرمندان برگزیده و شاخص عرصههای مختلف سینما، نمایش، موسیقی، شعر و ادبیات تقدیر به عمل آمد. در بخش هنر سینما از سید مرتضی سبزقبا «سینماگر اهل دزفول» که در سال 1399 هجریخورشیدی جوایز مختلفی در عرصههای ملی و بینالمللی از جشنوارههای سینمایی دریافت کرده است و نیز از فیلمساز دیگر عرصهی سینمای خوزستان محمدعلی باشهآهنگر با اهدای جایزه و لوح تقدیر هفتهی هنر انقلاب اسلامی حوزهی هنری خوزستان تجلیل شد. شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۷:۲۵:۳۸ ۹۱۰ بازدید
همراه با شعر و موسیقی بهاری در چهارباغ رادیو فرهنگ به گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز ، «چهار باغ» برنامه ای برای دوستداران شعر و موسیقی است که شب های بهاری با موضوع اشعار و ترانه های بهار از رادیو فرهنگ پخش می شود. برنامه «چهار باغ» برای ترویج شعر در میان علاقه مندان به شعر و ادب طراحی شده است. در این برنامه هر شب دوستداران شعر و شاعران مردمی اشعار خود یا شاعران معاصر و برجسته ایران را برای همدیگر به اشتراک می گذارند و آهنگ ها و نغمه های مناسب شعرها در فواصل برنامه پخش می شود و در نوروز محور اصلی این اشعار بهار و وصف طبیعت است سه شنبه ۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲:۴۶ ۷۲۲ بازدید
همراه با شعر و موسیقی بهاری در چهارباغ رادیو فرهنگ به گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز ، «چهار باغ» برنامه ای برای دوستداران شعر و موسیقی است که شب های بهاری با موضوع اشعار و ترانه های بهار از رادیو فرهنگ پخش می شود. برنامه «چهار باغ» برای ترویج شعر در میان علاقه مندان به شعر و ادب طراحی شده است. در این برنامه هر شب دوستداران شعر و شاعران مردمی اشعار خود یا شاعران معاصر و برجسته ایران را برای همدیگر به اشتراک می گذارند و آهنگ ها و نغمه های مناسب شعرها در فواصل برنامه پخش می شود و در نوروز محور اصلی این اشعار بهار و وصف طبیعت است سه شنبه ۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲:۴۶ ۷۲۲ بازدید
همراه با شعر و موسیقی بهاری در چهارباغ رادیو فرهنگ به گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز ، «چهار باغ» برنامه ای برای دوستداران شعر و موسیقی است که شب های بهاری با موضوع اشعار و ترانه های بهار از رادیو فرهنگ پخش می شود. برنامه «چهار باغ» برای ترویج شعر در میان علاقه مندان به شعر و ادب طراحی شده است. در این برنامه هر شب دوستداران شعر و شاعران مردمی اشعار خود یا شاعران معاصر و برجسته ایران را برای همدیگر به اشتراک می گذارند و آهنگ ها و نغمه های مناسب شعرها در فواصل برنامه پخش می شود و در نوروز محور اصلی این اشعار بهار و وصف طبیعت است سه شنبه ۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲:۴۶ ۷۲۲ بازدید
همراه با شعر و موسیقی بهاری در چهارباغ رادیو فرهنگ به گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز ، «چهار باغ» برنامه ای برای دوستداران شعر و موسیقی است که شب های بهاری با موضوع اشعار و ترانه های بهار از رادیو فرهنگ پخش می شود. برنامه «چهار باغ» برای ترویج شعر در میان علاقه مندان به شعر و ادب طراحی شده است. در این برنامه هر شب دوستداران شعر و شاعران مردمی اشعار خود یا شاعران معاصر و برجسته ایران را برای همدیگر به اشتراک می گذارند و آهنگ ها و نغمه های مناسب شعرها در فواصل برنامه پخش می شود و در نوروز محور اصلی این اشعار بهار و وصف طبیعت است سه شنبه ۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲:۴۶ ۷۲۲ بازدید
پادکست صبح ملت نیوز ویژه روزملی حافظ ،برنامه اول با صدای نجمه نادکی پور 🔴گرامی میداریم بیستم مهرماه بزرگداشت حافظ،استاد غزل و یگانه ی شعر و ادب فارسی را. به همین مناسبت غزلی زیبا از ایشان را تقدیم شما همراهان جان،میکنیم. يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۴:۱۷ ۱۰۸۲ بازدید
پادکست صبح ملت نیوز ویژه روزملی حافظ ،برنامه اول با صدای نجمه نادکی پور 🔴گرامی میداریم بیستم مهرماه بزرگداشت حافظ،استاد غزل و یگانه ی شعر و ادب فارسی را. به همین مناسبت غزلی زیبا از ایشان را تقدیم شما همراهان جان،میکنیم. يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۴:۱۷ ۱۰۸۲ بازدید
پادکست صبح ملت نیوز ویژه روزملی حافظ ،برنامه اول با صدای نجمه نادکی پور 🔴گرامی میداریم بیستم مهرماه بزرگداشت حافظ،استاد غزل و یگانه ی شعر و ادب فارسی را. به همین مناسبت غزلی زیبا از ایشان را تقدیم شما همراهان جان،میکنیم. يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۴:۱۷ ۱۰۸۲ بازدید
پادکست صبح ملت نیوز ویژه روزملی حافظ ،برنامه اول با صدای نجمه نادکی پور 🔴گرامی میداریم بیستم مهرماه بزرگداشت حافظ،استاد غزل و یگانه ی شعر و ادب فارسی را. به همین مناسبت غزلی زیبا از ایشان را تقدیم شما همراهان جان،میکنیم. يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۴:۱۷ ۱۰۸۲ بازدید
پادکست صبح ملت نیوز ویژه روزملی حافظ ،برنامه اول با صدای نجمه نادکی پور 🔴گرامی میداریم بیستم مهرماه بزرگداشت حافظ،استاد غزل و یگانه ی شعر و ادب فارسی را. به همین مناسبت غزلی زیبا از ایشان را تقدیم شما همراهان جان،میکنیم. يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۴:۱۷ ۱۰۸۲ بازدید
پادکست صبح ملت نیوز ویژه روزملی حافظ ،برنامه اول با صدای نجمه نادکی پور 🔴گرامی میداریم بیستم مهرماه بزرگداشت حافظ،استاد غزل و یگانه ی شعر و ادب فارسی را. به همین مناسبت غزلی زیبا از ایشان را تقدیم شما همراهان جان،میکنیم. يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۴:۱۷ ۱۰۸۲ بازدید
پادکست صبح ملت نیوز ویژه روزملی حافظ ،برنامه اول با صدای نجمه نادکی پور 🔴گرامی میداریم بیستم مهرماه بزرگداشت حافظ،استاد غزل و یگانه ی شعر و ادب فارسی را. به همین مناسبت غزلی زیبا از ایشان را تقدیم شما همراهان جان،میکنیم. يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۴۴:۱۷ ۱۰۸۳ بازدید
رادیو شوش منتشر شد سلام و عرض ادب ما را از رادیو صبح ملت ویژه ی شهرستان شوش،پذیرا باشید. روز شعر و ادب پارسی و گرامی داشت استاد شهریار،پدر غزل معاصر را به دوست داران شعر و ادب شادباش عرض می کنم. این هفته نیز با مرور اخبار شهرستان،همراه باشید. جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰:۰۰ ۱۱۸۳ بازدید
رادیو شوش منتشر شد سلام و عرض ادب ما را از رادیو صبح ملت ویژه ی شهرستان شوش،پذیرا باشید. روز شعر و ادب پارسی و گرامی داشت استاد شهریار،پدر غزل معاصر را به دوست داران شعر و ادب شادباش عرض می کنم. این هفته نیز با مرور اخبار شهرستان،همراه باشید. جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰:۰۰ ۱۱۸۳ بازدید
رادیو شوش منتشر شد سلام و عرض ادب ما را از رادیو صبح ملت ویژه ی شهرستان شوش،پذیرا باشید. روز شعر و ادب پارسی و گرامی داشت استاد شهریار،پدر غزل معاصر را به دوست داران شعر و ادب شادباش عرض می کنم. این هفته نیز با مرور اخبار شهرستان،همراه باشید. جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰:۰۰ ۱۱۸۳ بازدید
رادیو شوش منتشر شد سلام و عرض ادب ما را از رادیو صبح ملت ویژه ی شهرستان شوش،پذیرا باشید. روز شعر و ادب پارسی و گرامی داشت استاد شهریار،پدر غزل معاصر را به دوست داران شعر و ادب شادباش عرض می کنم. این هفته نیز با مرور اخبار شهرستان،همراه باشید. جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰:۰۰ ۱۱۸۳ بازدید
رادیو شوش منتشر شد سلام و عرض ادب ما را از رادیو صبح ملت ویژه ی شهرستان شوش،پذیرا باشید. روز شعر و ادب پارسی و گرامی داشت استاد شهریار،پدر غزل معاصر را به دوست داران شعر و ادب شادباش عرض می کنم. این هفته نیز با مرور اخبار شهرستان،همراه باشید. جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰:۰۰ ۱۱۸۳ بازدید
رادیو شوش منتشر شد سلام و عرض ادب ما را از رادیو صبح ملت ویژه ی شهرستان شوش،پذیرا باشید. روز شعر و ادب پارسی و گرامی داشت استاد شهریار،پدر غزل معاصر را به دوست داران شعر و ادب شادباش عرض می کنم. این هفته نیز با مرور اخبار شهرستان،همراه باشید. جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۰:۰۰ ۱۱۸۳ بازدید
٢٧ شهریور؛ روز ملی شعر و ادب پارسی روز بیست و هفتم شهریور ماه، مطابق با سالروز درگذشت شهریار، شاعر ایرانی، روز ملی شعر و ادب پارسی نام گذاری شده است. پنجشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۰:۰۹ ۸۰۱ بازدید
٢٧ شهریور؛ روز ملی شعر و ادب پارسی روز بیست و هفتم شهریور ماه، مطابق با سالروز درگذشت شهریار، شاعر ایرانی، روز ملی شعر و ادب پارسی نام گذاری شده است. پنجشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۰:۰۹ ۸۰۱ بازدید
فراخوان وِیژه نویسندگان و شعرا پایگاه خبری صبح ملت نیوز در نظر دارد آثار شاعران و نویسندگان توانا را به همراه رزومه آنها در صفحه اصلی وبسایت خود با نام آدینه های شعر و ادبیات در معرض دید ایران و جهان قرار دهد. چهارشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۵:۲۸ ۱۵۸۸ بازدید
فراخوان وِیژه نویسندگان و شعرا پایگاه خبری صبح ملت نیوز در نظر دارد آثار شاعران و نویسندگان توانا را به همراه رزومه آنها در صفحه اصلی وبسایت خود با نام آدینه های شعر و ادبیات در معرض دید ایران و جهان قرار دهد. چهارشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۵:۲۸ ۱۵۸۸ بازدید
فراخوان وِیژه نویسندگان و شعرا پایگاه خبری صبح ملت نیوز در نظر دارد آثار شاعران و نویسندگان توانا را به همراه رزومه آنها در صفحه اصلی وبسایت خود با نام آدینه های شعر و ادبیات در معرض دید ایران و جهان قرار دهد. چهارشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۵:۲۸ ۱۵۸۸ بازدید
فراخوان وِیژه نویسندگان و شعرا پایگاه خبری صبح ملت نیوز در نظر دارد آثار شاعران و نویسندگان توانا را به همراه رزومه آنها در صفحه اصلی وبسایت خود با نام آدینه های شعر و ادبیات در معرض دید ایران و جهان قرار دهد. چهارشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۵:۲۸ ۱۵۸۸ بازدید
فراخوان وِیژه نویسندگان و شعرا پایگاه خبری صبح ملت نیوز در نظر دارد آثار شاعران و نویسندگان توانا را به همراه رزومه آنها در صفحه اصلی وبسایت خود با نام آدینه های شعر و ادبیات در معرض دید ایران و جهان قرار دهد. چهارشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۵:۲۸ ۱۵۸۸ بازدید
ضیافت افطار جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی در حضور رهبر انقلاب ضیافت افطار جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی در حضور رهبر انقلاب جمعه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۶:۳۹ ۱۲۲۹ بازدید
ضیافت افطار جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی در حضور رهبر انقلاب ضیافت افطار جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی در حضور رهبر انقلاب جمعه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۶:۳۹ ۱۲۲۹ بازدید