بزرگنمایی:
از سرگذشتِ یک روز و هزار قصه در دلِ از هم شکافته ی کوه هایی سر نهاده بر بالین یکدیگر...
در سفر به سرزمین کوه های افراخته، پیرمردی اسب سوار، لحظاتی ناب مهمانمان کرد به شنیدن داستانِ بودن اش...
استوار بود، همچون کوه... و از نگاهش رازهای ناگفته می تراوید...
بدرود گفت... اسبش را هِی کرد و گذشت...
با کوه ها سخن گفتیم و آبِ زیر پایمان پاسخ گفت؛ چه پاسخی... شنیدنی...
میانِ عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست...
تو خود، حجابِ خودی، حافظ از میان برخیز...!
طراحان عکس معاصر
مدرسه عکاسی پایگاه خبری صبح ملت نیوز
telegram channel: @tarrahan_aks_moaser