بزرگنمایی:
به نقل از صبح ملت: کتاب مدیریت نرم، ریاست آسان نوشته علیرضا رشنو کتابی است مختص مدیران پایه در ادارات ایران. این کتابِ تالیفی، نتیجه 12 سال ریاست نویسنده در یکی از ادارات کشور می باشد، کتاب مذکور در پنج فصل شکل گیری شخصیت رئیس اداره و بهترین نکات برای ریاست درست و آسان در یک اداره را در قالب عناوین عینی و ذکر داستان واقعی و نتیجه گیری بیان می کند. آنچه در ادامه آورده می شود یکی از عناوین این کتاب است:
رازداری
یکی از بهترین خصلتهای هر کس رازداری او است. رازداری جزء خصلتهای پسندیده ی انسانی است که وقتی با کار و اداره در هم میآمیزد رنگ اداری به خود میگیرد و از اسلوب و قوانین نوشتهشدهای پیروی میکند. رئیس اداره در چارچوب قوانین و مقررات اداری وظیفه دارد رازدار باشد. رئیس اداره بهواسطهی موقعیت شغلی خود به اطلاعات مهمی دسترسی دارد. او در جلسات زیادی شرکت میکند، در این جلسات روی عظیمترین تا جزئیترین برنامههای اداری دولت بحث و گفتگو میشود. هرچند ساختار اکثر جلسات ساده است اما مقامات مهمی مثل فرماندار، نمایندهی شهر، روسای ستادی استانداری، استاندار، نمایندهی استان در مجلس خبرگان رهبری و بسیاری دیگر بهتناوب در این جلسات حضور دارند که گاهی بنا بر ضرورت اطلاعات و ارقامی را بیان میکنند که آگاهی از آنها حالت محرمانه دارد و در اختیار عموم قرار گرفتن این اطلاعات میتواند مشکلاتی را ایجاد کند، یا نسبت به بعضی از پروژهها تولید بدبینی نماید. رئیس اداره موظف است این اطلاعات را با خود حفظ نماید و از آنها در سخنرانیها و مراکز عمومی استفاده ننماید. گاهی رئیس اداره بهواسطهی سمت خود یا شرکت در جلسات اطلاعاتی به دست میآورد که افشای آنها میتواند از سوی جاسوسان مورد بهرهبرداری قرار گیرد یا روزنامهها با بزرگنمایی و وارونه جلو دادن مسئله تولید اغتشاش نمایند. دستهبندی این اطلاعات و عدم افشای آنها یعنی رازداری رئیس اداره. طبق قانون هرکس مسئول حرفهایی است که میزند پس در حرفهایی که میزنیم باید دقت کنیم. رئیس دانا حرفهایی را که در جلسات مختلف میشنود بر اساس حساسیت یا جایگاه جلسات، طبقهبندی مینماید، از اطلاعات عمومی به دست آورده در سخنرانیها و پیش برد کار خود استفاده مطلوب کرده و ضمن استفاده از اطلاعات محرمانه در رسیدگی بهتر به امور اداره از افشای این اطلاعات خودداری میکند. اما رازداری یک جنبهی مسئله است جنبهی دیگر مسئله که به بحث ما نزدیک است، چگونه سخن گفتن است. اما چگونه سخن گفتن چه ارتباطی با رازداری دارد؟ اگر دقت کنید میبینید ارتباط ظریفی بین چگونه سخن گفتن و رازداری هست اینطور نیست؟ دقت کنید گاهی در یک سخنرانی یا مصاحبه منظور رئیس اداره به نفع جریانی خاص است اما به صورتی اطلاعات خود را چینش میکند که شنونده بهغلط مفهوم ضد آن جریان را از آن برداشت میکند پس امکان زیادی وجود دارد که در اینجا نیز توسط مدیر ارشد به او برچسب عدم رازداری بخورد، یعنی سوء برداشت یا سوء تفاهمی که به خاطر نوع صحبت کردن پیش میآید ممکن است به برچسب عدم رازداری منجر شود؛ پس علاوه بر رازداری در سخن گفتن نیز باید جانب احتیاط را حفظ کرده و از ارائهی اطلاعات مشکلزا به شنونده دوری کرد.
داستان اول:
دوستم که رئیس اداره هواشناسی در شهرستان بود میگفت: هوای شهر اهواز در اثر بارش آلودهشده و باعث تنگی نفس تعدادی از همشهریان اهوازی گشته بود، من اطلاعاتی را که در خصوص آلودگی هوا بود و به تخصصم برمیگشت در وبسایتم انتشار دادم، ضمن اینکه این اطلاعات را برای یکی از وبسایتهای خبری فرستادم تا از آنها استفاده نماید. این وبسایت اطلاعات من را در کنار مصاحبه با چند مقام دولتی و اطلاعاتی از چند روزنامه در هم آمیخت و مطلبی نوشت که بسیار سروصدا کرد، بهگونهای که حراست اداره کل با من تماس گرفت و بیان کرد که استانداری در پی رسیدگی به صحبتهای شما در خصوص افشای بعضی مسائل محرمانه برآمده است. من بیان کردم که هیچ اطلاعات محرمانهای افشا نشده است، من اطلاعات معمول کار خود را بیان کردهام اما چینش مطلب به صورتی است که القاء میکند افشاگری صورت گرفته است. بررسی موضوع نیز حرف مرا تأیید کرد و موضوع مختومه شد.
نتیجه:
حساسیت کار آنقدر بالاست که هرگونه صحبت و انتقال اطلاعات توسط رئیس اداره میتواند به متهم شدن او به عدم رازداری منجر شود. پس رئیس اداره باید اشراف خوبی بر بیان خود و استفاده از اطلاعات سِمت خود در گفتگوهایش داشته باشد.
داستان دوم:
دوستم رئیس اداره ی محیطزیست بود، روزی با او دیدار کردم بسیار خوشحال بود، روزنامهای رانشانم داد و گفت: در خصوص پلم کردن کارگاههایی که محیطزیست را آلوده میکنند مصاحبه کردهام، بازده کاری اداره خوب بوده است و از این لحاظ عملکرد ما قابلتقدیر است. دو روز بعد به او زنگ زدم آشفته بود، موضوع را از او پرسیدم گفت: من در مصاحبهام گفتهام که با 20 کارگاه آلودهساز برخورد شده است، بعضی روزنامهها عدد 20 را گرفتهاند و تیتر زدهاند با این حجم آلودگی بالا و عدم رسیدگی نهادهای زی ربط، محیطزیست در حال نابودی است، او میگفت: مصاحبه ی من در حفظ محیطزیست بود، اما حالا مفهوم عدم حفظ محیطزیست مطرحشده است و مدیر ارشد به خاطر افشای اطلاعات شغلی و عدم رازداری به من فشار میآورد.
نتیجه:
همانطور که متوجه شدید در این داستان رئیس اداره در مصاحبه ی خود اطلاعاتی در خصوص حفظ محیطزیست بیان میکند، اما با برداشت کاملاً مخالف آن از سوی روزنامهها مواجه میشود و در این میان راحتترین کار از سوی مدیر ارشد او برای دوری از خطر، انداختن توپ به زمین رئیس اداره و برخورد با اوست. پس باید در چگونگی سخن گفتن بسیار دقت کنیم.
خبرنگار -نویسنده علیرضا رشنو