بزرگنمایی:
مرحوم حاج ملا "حیدر صوری" بانی مسجد محمدی برای من نقل می کرد در محلهی صحرا بدر مشرقی شخصی کور و نابینا داشتیم که از روی سینه و ذهن خود داستان سرایی می کرد. غالبا بچه ها گرد وی تجمع کرده به داستانهایش گوش فرا می دادند.و بسیار افراد بزرگ سال که در حوالی وی نشسته وبه گفته هایش دل می سپردند.
.
#مشاغل منسوخ شده
# داستان_سرایان
#بیمار_دماغی
مرحوم حاج ملا "حیدر صوری" بانی مسجد محمدی برای من نقل می کرد در محلهی صحرا بدر مشرقی شخصی کور و نابینا داشتیم که از روی سینه و ذهن خود داستان سرایی می کرد. غالبا بچه ها گرد وی تجمع کرده به داستانهایش گوش فرا می دادند.و بسیار افراد بزرگ سال که در حوالی وی نشسته وبه گفته هایش دل می سپردند.
عرض کردم "ملا روضه خوان" است؟
فرمودند نه، فردی است عامی، سواد هم ندارد، اماوقتی شروع به داستان سرایی می کند یک دم نقل ماجرا شرح می دهد! و قطع حکایت وحادثه در کلامش راه ندارد؛ چه بسا حکایت یک داستان وی چند روز بطول انجامد!
سوال کردم اموراتش چگونه است؟ معاش وی چطور است؟
گفتند در خانه ای کوچک بافرزندش زندگی می کند.
سال تاسالی مریض احوالی پیش وی می برند، و او به ترفند هایی چند نقل داستانی طرح می کند وبه این حیله بیمار رابه خوابی عمیق وادار می سازد! به گونه ای که خروپف وی بلند می شود!
گفتم شمابه عینه دیده اید؟
ج : مکرر
آیااز این نوع سرگذشت ها در شهر و دیار خود سراغی دارید؟ آیابه سادگی باید از کنار آن گذر کرد؟
دکتر مقدم نیا