گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز از نمایش «بهشت حکیم الله» در چهلمین جشنواره تئاتر فجر
بزرگنمایی:
این نمایش روایتگر زندگی آیینه دختر جوان افغانستانی که به اصرار نامزدش حکیم الله، از مزارشریف به قرچک ایران مهاجرت میکنند، اما در قرچک با شرایط رضایت بخشی روبهرو نمیشوند. حکیمالله این بار آیینه را از قرچک ایران به سمت ترکیه میبرد، آیینه در میانه راه متوجه میشود که آنها عازم سوریه هستند. در ادامه متوجه میشویم که حکیمالله خود نیز مدافع حرم و از لشکر فاطمیون است که در دل داعشیان نفوذ پیدا کرده است.
گزارش خبرنگار صبح ملت نیوز از نمایش «بهشت حکیم الله» در چهلمین جشنواره تئاتر فجر
در هشتمین روز از چهلمین جشنواره تاتر فجر در تالار سایه تاتر شهر به تماشای نمایش بهشت حکیم الله نشستیم.
این نمایش روایتگر زندگی آیینه دختر جوان افغانستانی که به اصرار نامزدش حکیم الله، از مزارشریف به قرچک ایران مهاجرت میکنند، اما در قرچک با شرایط رضایت بخشی روبهرو نمیشوند. حکیمالله این بار آیینه را از قرچک ایران به سمت ترکیه میبرد، آیینه در میانه راه متوجه میشود که آنها عازم سوریه هستند. در ادامه متوجه میشویم که حکیمالله خود نیز مدافع حرم و از لشکر فاطمیون است که در دل داعشیان نفوذ پیدا کرده است.
بهشت حکیمالله هر چند از یک جغرافیایی مشخص به نام افغانستان صحبت میکند اما در لایههای زیرین خود همه جهان اسلام و شاید حتی بتوان گفت همه جغرافیایی انسانی و ایمانی را مد نظر قرار دارد و در مقابل شاهدیم که آیینه از قربانی شدن خود به عنوان زن به دست داعش حرف میزند اما در حقیقت در مونولوگ طولانی خود از جغرافیایی ارعاب و خشونت و کشتار حرف میزند. «بهشت حکیمالله» با آنکه داعیهای ندارد و شعارهای ژورنالیستی سر نمیدهد حقیقت پنهان و آشکار داعشیان را به بهترین شکل ممکن در معرض قضاوت مخاطب قرار میدهد. در بهشت حکیمالله هر چند از مدافعان حرم، لشکر فاطمیون و اتحاد رزمندگان ایرانی و افغانستانی صحبت میکند اما این حقیقت کمتر پرداخته شده را نیز میگوید که قصد داعشیان تکفیری فقط از میان بردن اماکن مقدس شیعیان و اهل سنت نیست بلکه هدف آنها این است که هر صدای مخالف با خود را در سینه بمیرانند. داعشی که در «بهشت حکیمالله» نشان داده میشود در واقع نماینده اسلام صهیونیستی است. برای داعشیان، شیعه و سنی و ایزدی و سایر مذاهب یک تعریف دارد و آن اینکه همه آنها را دشمن خود قلمداد میکنند و باید از سر راه برداشته شوند.
لازم به ذکر است که این نمایش نامه سال گذشته به کارگردانی و بازیگری ویدا موسوی از اصفهان اجرای بسیار موفقی را پشت سر گذاشته بود و بازخوردهای بسیار خوبی از مخاطبین گرفت، به گونه ای که در جشنواره هفدهم تاتر مقاومت در بخشهای طراحی لباس ، طراحی نور ، طراحی گریم، بازیگری نقش اول زن، نمایشنامه نویسی و کارگردانی برگزیده شد و به عبارتی بخش عمده جوایز را درو کرد، پس از آن در جشنواره سی و نهم تاتر فجر نیز به روی صحنه رفت و مجدداً در دو بخش طراحی صحنه و بازیگری زن جایزه دریافت کرد . همچنین برای اجرای عمومی در تماشاخانه سرو در اولویت حمایت قرار گرفت که تا کنون این امر محقق نشده است.
امسال نیز بار دیگر این نمایشنامه به کارگردانی و بازیگری خانم مرجان قاسمی از ایلام اجرا شد . اثری که علیرغم تلاش بسیار زیاد بازیگر چه در بیان دیالوگهای سخت و طولانی و چه در زمینه اکتهای فیزیکی ، در نهایت با اجرای متوسطی روبرو شدیم چرا که آن گونه که باید ، بازی در نیامده بود. گویی تمرکز بازیگر بیشتر بر بیان صحیح و بدون فراموشی دیالوگها متمرکز بود و از انتقال درست حس به مخاطب قدری بازمانده بود و حتی در جاهایی گویش افغانستانی بیرون می زد و در مجموع به عقیده نگارنده کار هنوز جای تمرین و پردازش بیشتری داشت. البته این نقد به هیچ عنوان به معنای انکار ارزش کار و تلاش گروه نیست ، چرا که اجرای مونولوگ یک ساعته با متنی دشوار و دارای گویش برای هر بازیگری کاری به غایت دشوار است و معتقدم ورود کردن به اینگونه متن ها، خود نشان از شهامت و جسارت کارگردان و بازیگر کار دارد که قابل تحسین است.
خبرنگار- آسیه میرفخرایی