اگر بمن پاس بدهید به راحتی آب خوردن برای تان گل می زنم
بزرگنمایی:
در نوجوانی با رفقای محل، یک تیم فوتبال تشکیل داده بودیم. من چیزی از فوتبال نمی دانستم و آنچه برایم مهم بود، فقط اسم تیم بود.
مدتها فکر کردم و اسم "برجیس" را برای تیم پیشنهاد دادم که خوشبختانه مورد موافقت هم تیمی هایم قرار گرفت ، آخه در کتاب علوم خوانده بودم که برجیس نام دیگر "مشتری"، بزرگترین سیاره منظومه شمسی است.
هنگام مسابقات، بازیکنان دو تیم مرتبا با هم درگیر بوده و تلاش می کردند که هر کدام دروازه حریف را هرچه زودتر و در دفعات بیشتر باز کرده و گل بزنند ، ولی گلی زده نمی شد.
من در تمام این بازی ها، بدون هیچ زحمتی، فقط می رفتم جلو و در دو قدمی دروازه بان تیم حریف می ایستادم و انتظار داشتم که بمن پاس بدهند تا خیلی راحت برایشان گل بزنم.
یادداشت/خاطره نویسی
امیر کرامت نیا
در نوجوانی با رفقای محل، یک تیم فوتبال تشکیل داده بودیم. من چیزی از فوتبال نمی دانستم و آنچه برایم مهم بود، فقط اسم تیم بود.
مدتها فکر کردم و اسم "برجیس" را برای تیم پیشنهاد دادم که خوشبختانه مورد موافقت هم تیمی هایم قرار گرفت ، آخه در کتاب علوم خوانده بودم که برجیس نام دیگر "مشتری"، بزرگترین سیاره منظومه شمسی است.
هنگام مسابقات، بازیکنان دو تیم مرتبا با هم درگیر بوده و تلاش می کردند که هر کدام دروازه حریف را هرچه زودتر و در دفعات بیشتر باز کرده و گل بزنند ، ولی گلی زده نمی شد.
من در تمام این بازی ها، بدون هیچ زحمتی، فقط می رفتم جلو و در دو قدمی دروازه بان تیم حریف می ایستادم و انتظار داشتم که بمن پاس بدهند تا خیلی راحت برایشان گل بزنم.
اما نمی دانم چرا هیچکس بمن پاس نمی داد ، به نظر خودم که فکر خوب و قابل اجرایی بود .
این مسئله باعث شده بود که در طول بازی، به یاران تیمم توهین کرده و بد وبیراه بگویم که شما دیگه کی هستید که هیچ چیز از فوتبال سرتان نمی شود.
بلد نیستید که اگر بلد بودید می دانستید که بجای این همه دریبل و پاس کاری و زحمت بی نتیجه، به من که تک به تک با دروازه بان ایستاده ام، پاس می دادید تا به راحتی آب خوردن برایتان گل بزنم.
عجیب بود که هیچکس نیز پاسخی بمن نمی داد.... و حرص فحش هایی را که به انها می دادم سرم در نمی آورد ......
حدود سی سال گذشت تا فهمیدم انچه را که باید می فهمیدم .
" افساید "
بله حدودا سی سال گذشت تا
معنی "آفساید" را در فوتبال فهمیدم.
همکارم که اهل فوتبال بود و دریبل زنِ ماهری بود، بمن تفهیم کرد که اگر قانون آفساید در فوتبال نباشد، در هر بازی حداقل 50 گل رد و بدل می شود.... همه زیبایی و هنر و سختی فوتبال همین تکنیک رد شدن از آفساید است.....
این روزها، وقتی به شعارهای بعضی از کاندیداها در تبلیغات ریاست جمهوری نگاه می کنم، تصور می کنم همه در آفساید ایستاده اند و از سر جهل داد و هوار راه انداخته اند که:
"اگر بمن پاس بدهید، به راحتی آب خوردن برایتان گل می زنم"!
ویرایش و تنظیم : مریم مفتوح
- پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۱:۴۶
- منبع: پایگاه خبری صبح ملت