بزرگنمایی:
علی استوان
متولد 1369 محله قلعه دزفول.
کارشناس فناوری اطلاعات و کارشناس ارشد تکنولوژی از دانشگاه تهران.
کارمند اتحادیه باغداران دزفول.
نمایشنامه نویسی، بازیگری تئاتر و نواختن گیتار نیز جزء دغدغه های ایشان است.
آقای استوان در سال 1396 نخستین مجموعه شعرشان را به نام آرزوی محال توسط نشر نزدیکتر تهران به چاپ رسانده است. شعرهایی که در ادامه می خوانید از این کتاب گلچین شده است.
1
کاشف جاده ی تازه ای میشوم
هنگامی ک ب هدف عقربه انداختن ساعت در کنارت بودن راه برگشت ب خانه ات را ب عمد گم میکنم!
تازمان بیشتری در هوایت باشم
می دانی؟
تصمیم گرفته ام تا تمام خیابان های شهر را ب منزلگاه تو ختم کنم...
2
تو شاه بیت آخرین غزل عاشقانه ام بودی!
بعد از تو فقط سپید میسرایم!!
برگرد!!!
شاید در رگ خشکیده غزل هایم خون تازه ای جریان یابد..
3
آموزگار دوست داشتنی
وقتی اینگونه میتوانی دوست بداری و دوست داشته شوی
خالق ترجیع بند بلندی از احساسات ناب شاعری پارسی زبان
کاش رشته ی دوست داشتن ب آکادمی های آموزش دنیا اضافه می شد
بدون شک مولف تمام دروس گرایشات آن بودی.
4
از دوزندگی الفبایش را هم نمیدانم
اما
شبانه روز تمام تلاشم را میکنم
تا با چرخش نگاهت انواع شعرها را بدوزم......