بزرگنمایی:
در خانواده های قدیم دزفول زن باید به اصطلاح همه تن حریف می بو د. میزان شایستگی یک زن به میزان توانایی و سررشته داشتن او در امور مختلف خانه و خانواده بستگی داشت.
*قبل از بررسی وتوضیح پیرامون انواع شغل هایی که در ایام قدیم برخی از زنان در دزفول به آن ها اشتغال داشتند بهتر است در آغاز سخن ، بانوع دیدگاه جامعه ی آن روز دزفول در مورد زنان آشنا شویم.
در خانواده های قدیم دزفول زن بایدبه اصطلاح همه تن حریف می بود.
لذا معمولا برای زنان دو تعریف موجود بود.
الف ) زن خُونه وَن ب) زن خوُنه کَن
الف ) زن "خُونه وَن" ( زن خانه دار و خانه گزار)
به آن دسته از زنانی اطلاق می شد که تقریبا دستی در همه ی امور مربوط به خانه داری داشته ودریک کلام همه تن حریف بودند.
اموری چون آشپزی آن هم از نوع اعلی وبی عیب ونقصی که به اصطلاح بوی غذایش تاهفت محله بپیچد،به طوری که همراه با خوردن دست پخت لذیذش ، انگشتان خودرا خورده متوجه هم نشوند.
والبته که درکنار آشپزی ، مهارت در آماده کردن تنور ، عمل آوری خمیر نان ونهایتا پخت آن را نیز داشته باشند.
تازه به این جا ختم نمی شد بلکه متصف به انواع واقسام هنرهای دستی از خیاطی وبافتنی وپولک دوزی گرفته تاگیوه چینی ،لیف بافی ،ریسندگی هم باشند.والبته همه ی این ها به کنار در اموربچه داری هم وارد بوده واز عهده ی آن به خوبی برآید.
وبالاترومهم تر این که زن خانه بایدبا همه چیز مردش می ساخت وخم به ابرو نمی آورد،
وزمانی که مرد از کار سخت خود که یا بیل داری بود ویا کشاورزی وحفاری و........خسته به خانه بر می گشت باز این زن خانه بود که باید با گشاده رویی به بهترین نحواز همسرش پذیرایی کرده وسایل آسایش و راحتی اورا فراهم می کرد.
آنگاه زنی با همه ی این خصایل یک خصیصه ی ویژه ی دیگری هم باید می داشت که آن وقت از دید خانواده ودروهمسایه همه چی تمام به حساب می آمد وآن این که نه تنهاکم خرج بوده وبار مالی بر دوش مرد خانه نمی گذاشت ،بلکه با تدبیرودرایتی خاص امور خانه را بادرآمداندک همسرش چنان جفت وجور می کرد که آب از آب تکان نخورد..
واگرعلاوه بر آن درآمدزایی کرده وبه شغلی مناسب ودر شآن همسر وخانواده مشغول می بود که صدالبته نورعلی نوربود.
چنین زنی دردرجه ی اول باعث رونق وآبادانی کاروزندگی همسر خویش وسپس خانواده بوده وبا این همه توانایی وتدبیر زود مردخودرا صاحب ودارنده ی همه چیز می کرده است .
که در اصطلاح به چنین زن همه فن حریف مدیر ومدبر زن خونه ون می گفته اند.
حتی دراین رابطه ضرب المثلی درگویش مردم دزفول رایج است که:
" نه هر زونه ،خونه ونه / نه هر کَپَرِ خونه"یعنی نه هر زنی،زن زندگی میشود ونه هر چادری خانه می شود
ب ) "زن خوُنه کَن"
خصوصیات این قسم از زنان درست برعکس زنان دسته ی اول بوده است.
به طوری که نه تنها از انواع هنرها ومهارت ها بی بهره بوده اند بلکه تدبیر لازم را جهت سروسامان دادن به امور خانه باتوجه به درآمدهمسرشان نداشته وبر عکس برای شوهر خود خرج تراشی عدیده نیزداشته اند.
البته یک نوع از انواع این خرج تراشی ها ممکن بود در ارتباط مستقیم با وضعیت جسمانی زن ازلحاظ عدم سلامتی وتندرستی اوباشد. به طوری که زن دائم احتیاج به دوا ودرمان داشته ودراین راستا قسمتی از درآمد مرد خرج بیماری همسرش می شده است.
مثل داشتن دوران حاملگی سخت توام با بیماری چنان که مستلزم مراقبت ورسیدگی عدیده بوده و خرج دوا ودرمان روی دست همسرش می گذاشته است.ویا دچار امراض و بیماری هایی بوده که مستلزم طول درمان می شده است.
وامایکی دیگر ازخصوصیات این زنان که صفت خانه کنی را مناسب حال آنان می نمود چشم هم چشمی کردن در زندگی ومقایسه ی نابه جای زندگی خودشان با زندگی دیگران بود.
وحال آن که هرکس شرایط ویژه ی زندگی خودش را دارد وشرایط ومناسبات زندگی هیچ دونفری مثل هم نیست.
دراین رابطه دردزفول ضرب المثل معروفی است که می گوید:
« هَرکَ مِثلِ مَشکِدو شُلُق پُلُقِش مِ خُوشَ »
یا
« هَرکَ مِثلِ مَشکِدو پِ شِن گَش مِ خُوشَ
یعنی «مثل مشک آب که جریان بالا پایین شدن آب در درون خودش هست وبه بیرون سرایت نمی کند ، بالا پایین زندگی آدما هم بین خودشان است وکسی خبرندارد.
همواره این چشم هم چشمی ها به زندگی ها ضربه زده وبنیان خانواده هارا به تزلزل کشانده است.
و زن ِبی تدبیر با این مقایسه کردن ها وچشم هم چمشی ها ازتوجه به زندگی خود باز مانده ودچار عدم رضایت از وضعیت زندگیش شده وروبه شکایت وگله گزاری می نماید،که همین مساله باعث ضرروزیان به توانایی ها و درآمد مرد خانواده می شود.
واما درگویش دزفولی به چشم هم چشمی "هموالی کردن " "هَم وال کَم" یا " اموالکه " هم گفته می شود. که از نوعی اعتراض ازطرف زن به وضعیت مالی همسر حکایت دارد.
در فرض مثال یعنی باز این مال ودرآمد کم تو است که برای فلان کار از عهده بر نمی آیی!!!
در چنین حالتی چون زن احساس می کند مال همسرش دربرابر مال و اموال دیگران کم است ، در مقابل دیگران کم می آورد وتصورش چنین است که دیگران به او پُز داده وفخر می فروشند.
به طبع زن نیز دوست دارد همچون سایرین قادرباشد مال واموال همسرش را به رخ دیگران بکشد.ومثل دیگران ویا حتی بهتر از آنان زندگی کند..
همه ی این موارد بیانگر ناتوانی وناکارآمدی یک زن بوده که مانع رونق وپیشرفت مرد وبه طبع خانواده شده و به ضرر بنیان خانه وخانواده تمام می شده است .
ا(لبته قصداین سخن تبرئه کردن مردان در انجام مسئولیت ها ووظایف شان نیست.)
لذادر اصطلاح به چنین زنی زن خونه کن می گفته اند.
ادامه دارد .......
مولفان : مریم مفتوح / احمد افشاریان زاده