بزرگنمایی:
✍🏻سیدمحمد شاهزاده صفوی
امروزه با تشدید مشکلات اقتصادی ، تنورِ بحثِ مذاکرات بیش از پیش گرم گشته و باید دید که نانِ کدامیک از دو طیف سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب به آن خواهد چسبید ؟!
در بحبوحهی مجادلات سیاسی و اصرار به پُر اثر و یا بی اثر دانستن مذاکرات از سوی طیفهای گوناگون سیاسی ، نگارنده این مطلب سعی بر نگاهی متفاوتتر در موضوع مذاکرات داشته است.
فرض گیریم که مذاکرات با آمریکا به ثمر نشست و از فردا صبح از آسمان ایران بجای باران، دلار بارید یا اصلا فرض کنیم صبح که در حال رفتن به محل کارمان هستیم سوار بر تاکسی آمریکایی مدل "تویوتا پریوس" گشته و صبحانه را در نمایندگی "مکدونالد" واقع در شهرمان میل کرده و سپس راهی دفتر کارمان میشویم ؛ با تمام این اوصاف آیا رئیس شرکتی که در آن مشغول به کاریم و از قضا آقازاده است و مدرک تحصیلی نامرتبط و همچنین تجربه کمتری نسبت به ما دارد ، عوض خواهد شد؟ و یا بهتر است بپرسیم آیا پدر ایشان که از مدیران دلصوز و محطرم کشورمان بشمار خواهد رفت، میگذارد که ما رنگ دلار را از نزدیک ببینیم؟
آیا مافیای موبایل ، مافیای خودرو ، مافیای کشاورزی ، مافیای مسکن و مافیای زهرمار میگذارند که خدمات بی واسطه و ارزانی به آحاد جامعه برسد؟
مافیای برخی خودرو سازان و انحصار وارداتشان مُشتی است نمونهی خروار .
هرچند که نگارنده این مطلب، بطور کلی تاثیر مذاکرات را بروی اقتصاد ایران تایید و یا رد نمیکند لکن پرواضح است که پیش از دستیابی به 《اقتصاد ایده آل》، ابتدا بایست سوراخهای جیبمان را بدوزیم و سپس بهفکر پولی باشیم که در پرتو مذاکرات و در وقت گُلِ نی قرار است در جیب پر از سوراخمان بگذارند.
ژنهای خوب، سوراخهای جیبمان اند ؛ بیائید ابتدا آنها را بدوزیم...