نفرین نامه اونتاش ناپیریشا ، پادشاه ایلام میانه ( دکتر سعید دیناروند )
بزرگنمایی:
بررسی آجرهای کتیبه دار نیایشگاه مقدس چغازنبیل، که حاوی هزاران قطعه آجرهای حکاکی شده در رابطه با نفرین نامه اونتاش ناپیریشا هست، این نوشتار به بررسی نیایشگاه چغازنبیل و سیر تاریخی اثر این نفرین نامه، که هر کس موجب ویرانی و یا زخمی شدن این شهر مقدس،از زمان اونتاش ناپیریشا تا کنون به صورت مختصر میپردازد.
نفرین نامه اونتاش ناپیریشا ، پادشاه ایلام میانه ( دکتر سعید دیناروند )
چکیده:
بررسی آجرهای کتیبه دار نیایشگاه مقدس چغازنبیل، که حاوی هزاران قطعه آجرهای حکاکی شده در رابطه با نفرین نامه اونتاش ناپیریشا هست، این نوشتار به بررسی نیایشگاه چغازنبیل و سیر تاریخی اثر این نفرین نامه، که هر کس موجب ویرانی و یا زخمی شدن این شهر مقدس،از زمان اونتاش ناپیریشا تا کنون به صورت مختصر میپردازد.
کلید واژه:
نیایشگاه، چغازنبیل، نفرین نامه ،اونتاش ناپیریشا، مقدس
مقدمه:
زیگورات چیست؟
زیگورات معماری مذهبی ویژه شهرهای عمده بین النهرین(عراق کنونی) و ایران بوده است که بصورت برج مطبق هرمی شکل بنا میشد. ساخت زیگوراتها از 4700 تا 2500 سال پیش متداول بوده است.
زیگورات بنای خشتی تو پر فاقد فضاهای داخلی است که سطح خارجی آن دارای پوششی از آجر است. ابعاد قاعده زیگوراتها مربع و یا مستطیل و اندازه آنها بین 50 در50 یا 40 در 50 متر متغیر است.
زیگورات سیلک کاشان کهن ترین زیگورات جهان:
سازنده این زیگورات مشخص نشده است ولی در فاصله بین سالهای 4700 تا 4500 سال پیش ساخته شده است یعنی در زمانی که ابتدای استفاده از خط برای نگارش بوده است. برای ساخت این زیگورات که از سه سکو یکی بر بالای دیگری تشکیل شده است از بیش از 1250000 خشت به ابعاد 35در35در15 سانتی متر استفاده شده است. ارتفاع واقعی این زیگورات مشخص نیست ولی آنچه که از آن باقی مانده است امروزه سطح بالاترین سکوی آن 14 متر از سطح زمینهای اطراف ارتفاع دارد. راه دست رسی به بالاترین طبقه بوسیله شیبی ملایم صورت میگرفته است.
کهن ترین زیگورات بین النهرین(عراق کنونی):
کهن ترین زیگوراتی که تاکنون در بین النهرین (عراق کنونی) توسط باستان شناسان خاکبرداری و شناسایی شده است زیگوراتیست که اورنمو موسس سلسله سوم اور در سال 2100 قبل از میلاد یعنی 4100 سال پیش در شهر باستانی اور محل تولد حضرت ابراهیم نبی بنا کرده بود او این زیگورات را در کنار نیایشگاهی که برای پرستش خدایان ساخته بود بر پا داشته است. این زیگورات در اصل دارای سه طبقه بوده است که در حال حاضر تنها طبقه اول آن باقی مانده است.
راه دست رسی به بالاترین طبقه بوسیله سه رشته پلکان رشته پلکان میانی و دو رشته پلکان جانبی صورت میگرفت. زیگورات با خشت بنا شده بود و پوسته خارجی آن را از آجر ساخته بودند.
زیگورات چغازنبیل:
زیگورات (به زبان اَکَدى زقارو)هست، و چغازنبیل(که به زبان محلی یعنی تپه شبیه زنبیل وارونه )نامگذاری شده است.
محوطه تاریخی چغازنبیل در جنوب غربی ایران، استان خوزستان، 35 کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش، در طول جغرافیایی 48 دقیقه و 30 ثانیه و عرض جغرافیایی 32 دقیقه قرار گرفته است. بلندترین نقطه این مجموعه که قله معبد بزرگ آن میباشد حدود 90 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
این شهر در اوایل قرن 13 قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی “اونتاش ناپیریشا” (Untash Napirisha) در نزدیکی رود دز ساخته شده و “دوراونتاش” (Dur Untash) نامیده میشده است. دوراونتاش به معنای قلعه اونتاش میباشد. در بعضی از متون میخی این شهر “ال اونتاش” (Al Untash) ذکر شده که به معنی شهر اونتاش است. در مرکز شهر نیایشگاه عظیمی بصورت مطبق بنا شده که امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد موسوم به “ذیقورات” میباشد که به دو
تن از خدایان بزرگ ایلامیان یعنی “اینشوشیناک” و “ناپیریشا” اهدا شده است. نیایشگاه چغازنبیل، بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است که تا کنون شناخته شده است.
آشنایی مختصر در رابطه با معماری چغازنبیل
به نوشته گیرشمن، در حدود 640 ق.م با لشکرکشى آشور بانیپال، پادشاه آشور، نیایشگاه چغازنبیل ویران گردید. براساس آثار بهدست آمده و طبقنظر گیرشمن، قسمت تحتانى زیگورات در عصر هخامنشیان سالم بوده، در دوره پارتیان شبانان کوچنشین آن را اشغال کرده و از دوره اسلامى نیز تنها قطعهاى سفالى و دستبندى شیشهاى در حصار بیرونى بهدست آمده است. این نیایشگاه ـ شهر بعدها به چغازنبیل (در گویش محلى به معناى تپهاى شبیه زنبیل وارونه) شهرت یافته است. محوطه چغازنبیل را ژاک دومورگان و براون( خلبان نیوزلندى). که در 1314ش/ 1935 در خوزستان بهدنبال نفت بود، شناسایى کردند. در ادامه رولان دومِکنِم، باستانشناس فرانسوى، و همکارانش از محل آثار دیدن کردند و به بررسى سطحى آن پرداختند. پس از آن، هیئتى فرانسوى به سرپرستى رومن گیرشمن از 1330 تا 1341ش/ 1951ـ1962، و چندى به سرپرستى دومِکنِم در 1332ش/ 1953، اقدام به بررسى کرد.
نیایشگاه ـ شهر چغازنبیل در 6 بهمن 1348 به ثبت آثار ملى ایران (ش895) و در 19 اردیبهشت 1358 به ثبت جهانى یونسکو (ش 113) رسید.
به نوشته گیرشمن، شهر و تمام بناهاى آن، در محوطهاى به طول تقریبى300‘ 1 متر و عرض تقریبى 1000 متر، از خاک محل و با سه نوع خشت ساخته شده است: خشتخام، آجر، و خشتى که با خشت پخته کوبیده یا شکسته مخلوط شده است. بیش از پنجهزار آجر نیایشگاه ، کتیبهدار است که متن آنها بیشتر نفرین بر ویرانکنندگان بناست . ملاط به کار رفته در سازهها، گل و قیر معدنى و گچ بوده و از سنگ براى اتصال درها به دیوارها، پاشنه درها و جا کلونى براى قفل کردن درها و گاه براى جلوگیرى از فرسایش آبى، و نیز به عنوان روکار آجرها استفاده شده است. از ساروج براى پوشش ضدرطوبت اتاقها استفاده شده است. این شهر با سه حصار خشتى تودرتو محصور شده که نیایشگاهها، کاخها و کاخ ـ آرامگاهها را در خود جاى داده است . حصار مرکزى با زیگورات و صحنهاى وسیعى با ابعاد و اشکال و ساماندهى متفاوت، حدود 520 متر طول دارد. این حصار هفت دروازه در جهات مختلف داشته است. بزرگترین این دروازهها در جهات جنوبشرقى (شاهى)، جنوبغربى (ارابهها)، شمالغربى و شمالشرقى قرار دارد. صحن شمالشرقى وسیعترین و صحن جنوبغربى کوچکترین آنهاست. صحنهاى شمالغربى و جنوبغربى مستطیلشکل و صحن شمالشرقى و جنوبشرقى مدور هستند. در مقابل هر دروازه نیایشگاهى احداث شده بوده که تنها چهار نیایشگاه از زیر خاک خارج شده است. حصار میانى که گیرشمن به یونانى آن را تمنوس (محله مقدّس) نامیده،محدوده کوچکترى از شهر را در برگرفته که تقریبآ مستطیلى به ابعاد 380 متر × 450متر بوده است. این حصار داراى چهار دروازه است از جمله دروازههاى شاهى و شوش در حصار میانى، آثار برجى به نام نورـ کیپرات یا نورجهان، با آجرهاى لعابدار، باقیمانده است. در محله مقدّس، نیایشگاههاى خدایان ایلامى قرار دارد. حصار خارجى، با بیش از چهارکیلومتر طول و تقریبآ مربع شکل، از خشت ساخته شده و دو دروازه اصلى در شمالشرقى و فرعى در جنوبشرقى شهر دارد در فضاى بین حصارهاى سوم و دوم، کاخهاى شاهى و نیایشگاههایى بوده است که به سبب بقایاى بهدست آمده از جمله پنج آرامگاه آجرى با طاقِ هلالى، در کفِ راهرو(سردابه)هاى آن به کاخِ مردگان شهرت یافته است. در حمامهاى این کاخها، از ملاط قیر استفاده شده است.
زیگورات در حصار مرکزى شهر ساخته شده است و مساحت هر طبقه از این بنا، از طبقه پایینى کمتر است. برخلاف زیگوراتهاى بین النهرین، که هر طبقه را روى طبقه بعدى میساختند، تمام طبقات زیگورات چغازنبیل از سطح زمین آغاز شده است. گیرشمن تخمینزده که این معبد پنج طبقه با ارتفاع 52 متر بوده که در دو مرحله مجزا ساخته شده است. ابتدا طبقه اول به ارتفاع هشت متر با 28 اتاق و پلکانى براى دسترسى به طبقات بالاتر، و سپس طبقات بعدى ساخته شده است. طبقه پایینى در یک سو 99متر و در سوى دیگر روى پى بزرگتر قرار گرفته و 105 متر است. طبقه دوم در یک سو 67 متر و در سوى دیگر روى پى 71 متر است. طبقه سوم 51 متر و طبقه چهارم 35 متر است.در طبقه پنجم (اعلى)، مانند بناهاى مشابه بابلى، معبد اینشوشیناک قرار داشته که در حفارى از بین رفته است. معبد اعلى نمایى از آجرهاى لعابدار آبى و سبز با اندکى لعاب طلایى و نقرهاى و مزین به پلاکهاى چهارگوش لعابدار آبى و سبز داشته است. امروزه فقط 2/5 طبقه از این نیایشگاه با ارتفاع حدود 25متر برجاى مانده است. بناى خشتى زیگورات نشان میدهد ایلامیها در هزاره دوم پیشازمیلاد از فشار حجمهاى خشتى بر روى یکدیگر آگاهى داشته و در محاسبات دقیق خود آن را در نظر میگرفتند، زیرا هیچ نشست و جابهجایى، حتى در یک خشت از بنا، مشاهده نشده است.هسته مرکزى زیگورات خشت خام بوده که روکارى آجرى به ضخامت دومتر، براى حفاظت بنا در مقابل باد و باران، روى آن را پوشانده است. بدنه آجرى و هسته خشتى با چوبهایى آغشته به قیر، که یک سر آن در هسته و سر دیگر در بدنه قرار داشته، به هم قفل (کلافبندى) شده است. براى استحکام دیوارها، در پایین آنها دیوار کوتاهى با یازده ردیف آجر ساخته شده که یک ردیف آن کتیبهدار بوده و اکثریت موضوع آن نفرین بر کسانی که این نیایشگاه را خراب کنند. در وسط هر یک از چهار ضلع زیگورات، پلکانى آجرى براى صعود به طبقات بالاتر وجود دارد. پلکانها از روى صحن شروع میشوند. این پلهها زائر را به درگاهى باریک و اتاقى سرپوشیده راهنمایى میکرده است. بعد از اتاق که در کف آن، راه آبى تعبیه شده، پلکان دیگرى آغاز شده است که به یک سرسرا میرسد.به نوشته گیرشمن،فقط دروازه جنوبغربى به پلکانى بازمیشده که از تمام طبقات میگذشته و به معبد اعلى میرسیده است. براى تزیین درهاى ورودى معابد، از لولههاى رنگین شیشهاى و گلمیخهاى سفالى لعابدار استفاده میشده است.
تأسیسات فاضلاب و آبرسانى. آب باران در زیگورات چغازنبیل با راهآبهاى آجرى افقى و عمودى به خارج هدایت میشده است. این راهآبها در عمق 85 سانتیمترى به صورت عمودى پایین میآمد و در پایین تبدیل به آبراهه افقى سرپوشیده، با طاق هلالى به عرض 23 سانتیمتر و ارتفاع 18 سانتیمتر، میشد و سپس به یک آبراهه روباز روى سطح طبقه پایین میپیوست. براى جلوگیرى از سقوط عمودى آب و فرسایش آجرها و پلکانهاى آجرى، در محل تغییر زاویه، آبراهه ساختهاند. روى هر یک از چهار وجه طبقه اول زیگورات پنج ناودان وجود دارد که چهار ناودان آبهاى طبقات و ناودان پنجم آب پلکان را جمعآورى میکرده است.
ناودانها از دو بخش تشکیل شدهاند : بخش اول لولههاى سفالى بهطول 35 تا 40 سانتیمتر و قطر دهانه 15 سانتیمتر که درون همدیگر قرار گرفتهاند و درزهاى آن با قیر طبیعى پر شده و لوله عمودى واحدى در بدنه حصار تشکیل شده است. بخش دوم شامل دو آجر به صورت راسته و موازى یکدیگر است که آجر سومى روى آنها گذاشته شده است و با قیر به هم متصل شدهاند. این ناودانها در انتها به آبراهى آجرى ختم شدهاند.
اونتاشگال در کتیبهاى راجع به آبراهه حفر شده در این شهر، سخن گفته است. در جبهه غربى چغازنبیل مخزن بزرگ آبى بهنام تصفیهخانه تعبیه شده است. مهندسان ایلامى که نتوانسته بودند آب رود دز را، که از فاصله حدود 1/5 کیلومترى شهر و از شمال غربى به شمالشرقى آن میگذشت و حدود شصت متر پایینتر از شهر بود، هدایت کنند، آبراههاى روباز از رود کرخه به مسافت پنجاه کیلومتر تا مخزن بزرگ شمالغربى چغازنبیل، در خارج حصار سوم شهر، حفر کردند.( به نظر می رسد که این نظریه اشتباه باشد،و از آب رود دز استفاده می کردند) تصفیهخانه آب با گنجایش 350 متر مکعب آب، از آجر و ساروج و آهک ساخته شده است. در قسمت تحتانى آن نُه روزنه مستطیل شکل به ابعاد 15 در 80 سانتیمتر و به فاصله هشتاد سانتیمتر از یکدیگر، از دو لایه آجر و یک لایه سنگ و همه درزهاى آن نیز از کف تا لایه سنگى از ساروج ساخته شده است.در اطراف روزنهها حوضچهاى، با گنجایش 4/30 متر مکعب آب، ساخته شده بود که روزنههاى مخزن بزرگ به درون این حوضچه راه داشت. هنگامى که مخزن بزرگ تا لبه دیوار انتهایى پر از آب میشد، پس از ته نشست گل، آب تصفیه میگردید و از روزنههاى مذکور به حوضچه داخل حصار میریخت.
مطالعه آثار این نیایشگاه ـ شهر نشان میدهد مراسم گستردهاى همراه با آواز و موسیقى در چغازنبیل انجاممیگرفته و اونتاش ناپیریشا با اعتقاد به ایزدان فلات ایران، شوش را ایلامى کرده و از تأثیر بینالنهرین کاسته است.
نفرین نامه اونتاش ناپیریشا،پادشاه ایلام میانه، سازنده نیایشگاه چغازنبیل که بر روی هزاران هزار خشت،نپشته شده:
بر کتیبه ورودی چغازنبیل جملاتی با عنوان «نفرین نامه اونتاش ناپیریشا، پادشاه تمدن ایلام باستان» حک شده است: «من اونتاش ناپیریشا با آجرهای طلایی رنگ، نقره ای رنگ، سنگ های عقیق و سنگ های سفید این معبد مطبق را ساختم و به خدایان ناپیریشا و اینشوشیناک از محله مقدس هدیه کردم. کسی که آن را ویران کند و کسی که آجرهای آن را منهدم کند، کسی که طلاو نقره اش را، سنگ های عقیق سیاه، سنگ های سفید و آجرهایش را بردارد و به محل دیگری ببرد، باشد که نفرین خدایان محل مقدس ناپیریشا، اینشوشیناک و کریریشا بر سرش نازل شود و باشد که نسل او زیر خورشید برچیده شود.»
اونتاش ناپیرشاه،پادشاه قدرتمند و صاحب سبک و معماری و هنرمند تمدن ایلام میانه،حدود3270 سال پیش(1250 ق.م )
به کسانی که موجب ویرانی این شهر مقدس گردند،نفرین نموده و به نظرم نفرینش گیراست.
شاید فکر کنید که این جملات خرافات هست...
اما من یقین دارم که نفرین اونتاش ناپیریشا
دامن غارتگران این شهر مقدس ایلامی را می گیرد.
از حدود3270 سال پیش تا حدود 2660سال(640 ق.م) به مدت 2630 سال،چغازنبیل به حیات خود در دوره های ایلام میانه و ایلام جدید ادامه داد.
گرچه در سال های آخر حیات این محوطه مقدس دیگر آن شکوه اولیه را نداشت.
اما همچنان مقدس بود،و جایگاه تمامی خدایگان،ایالات ایلام باستان.
اما 2660 سال پیش(640 ق.م) آشور بنی پال،پادشاه خونریز آشور(عراق کنونی) به این شهر حمله کرد و آنرا با خاک یکسان نمود. نیایشگاه بزرگ این شهر را تبدیل به تلی از خاک نمود.
اما پادشاه سفاک آشور،هرگز نمی دانست،که این محوطه مقدس ایلامی نفرین شده است.و دیری نگذشت که این نفرین گریبان دولت آشور را گرفت. نینوا پایتخت دولت آشور،که توسط آشور بنی پال،بسیار آباد گشته بود، به طوریکه بزرگترین کتابخانه دنیا در نینوا پایتخت آشور گردآوری شده بود،و شهر ثروتمند دنیای اون روز لقب گرفته شده بود،اما کمتر از 38 سال(612 ق.م) پس از ویرانی چغازنبیل،انگار روح اونتاش ناپیریشا در جسم هوخشتره مادی حلول کرده بود،و با حمله مادهای ایرانی به آشور با کمک پادشاه بابل،به حیات تمدن آشور برای همیشه پایان داده شد، نینوا پایتخت آشور چنان محو نابود گشت،که دیگر سر از تاریخ در نیاورد. و دقیقا مثل چغازنبیل برای همیشه خاموش شد. وبه جز یاد و خاطره ایی ،هرگز مجد و عظمت خود را باز نیافت.
آری این است نفرین انتوش ناپیریشا...
بنا به نظر گریشمن
در دوره هخامنشی قسمت تحتانی زیگورات چغازنبیل استفاده می شد.
ودر دوره اشکانی محل سکونت عشایر بود،این عشایر از این دوره(اشکانی) تاکنون هم در این محوطه باستانی محل چرای دام انان و گرمسیر انان هست،و با آغاز بهار به کوهستان های خود بر می گردند.
در دوره اسلامی،و حمله مغول تا دوران معاصر،این سرزمین مقدس ماند.
تا شهریور ماه سال 1359،که صدام بعثی به ایران حمله کرد و خود را جانشین پادشاهان گذشته بین النهرین( عراق کنونی ) می دانست.خصوصا بخت النصر و سردار قادسیه و...
که تا رود کرخه در حوالی شوش آمده بود،و مدافعان ایرانی در شوش و چغازنبیل سنگر گرفتند،هنوز هم یاد و خاطره لشکر 25 مازندران در آنجا وجود دارد.
نفرین اونتاش ناپیرشا،گریبانگیر صدام شد. و گویی اتحاد مادی ها(ایران)و بابلیان(عراق) را به ویرمان آورد و تاریخ باز هم تکرار شد.باعث شد که صدام از داخل گودالی با یک وضعیت فجیع خارج کنند و سرانجام نیروهای شیعه عراقی با کمک برادران ایرانی شیعه خود، صدام را اعدام نمودند.و پرونده این متجاوزگر به تاریخ پیوست.
نتیجه:
تاریخ درس عبرت هست،و اینجانب بعنوان کارشناس کوچکی از تاریخ، به شرکت ها و موسسات و...توصیه می کنم،که به چغازنبیل و حرایم آن نزدیک نشوید.
این محوطه ثبت جهانی(یونسکو) هست،و علاوه بر آثار باستانی،ثروت ملی و محیط زیست انواع گونه های چرندگان و پرندگان و دیگر حیوانات وحشی و نادر منطقه هست.در این دشت تاریخی که یادگار چندین هزار ساله ایرانیان هست،بومیان محلی روستاهای اطراف این دشت و عشایر کوچ رو،بهترین حافظان آن هستند.
و چقدر زیباست عبور گاومیشان این روستاهای بومی حاشیه چغازنبیل،آنگاه که به کنار رودخانه باستانی دز می روند...
آرامش این محوطه تاریخی،و طبیعت بکر و زیبای آنرا خدشه دار نکنید.
و با ایجاد کارخانه ها و مواد آلاینده و ساخت وسازهای غیر مجاز، روح و روان اونتاش ناپیریشا را آذرده نکنید.
که عنقریب گرفتار نفرین این پادشاه ایلامی می شوید.
من به نفرین انتوش ناپیریشا ایمان دارم.
شادزی
سعید دیناروند میراث فرهنگی شوش
یارینامه:
1. پیر آمیه، «شهرنشینى ایلامى در شوش»، ترجمه افسانه خلعتبرى، در نظرى اجمالى به شهرنشینى و شهرسازى در ایران، بهکوشش محمدیوسف کیانى، تهران 1365ش؛
2. عیسى بهنام، «چگونه معبد چغازنبیل کشف شد»، هنر و مردم، دوره جدید، ش 65 (اسفند 1346)؛
3. تقى بینش، «موسیقى در فرهنگ ایلام»، در یادنامه گردهمائى باستانشناسى شوش، ج 1، تهران: سازمان میراث فرهنگى کشور، 1376ش؛
4. پژوهشهاى باستانشناسى فرانسه در ایران: 28 مهرماه تا 30 آبان ماه 1380، تهران: موزه ملى ایران، 1380ش؛
5. کامیار عبدى، «صدوسى سال حفارى در شوش»، میراث فرهنگى، ش 12 (بهار و تابستان 1373)؛
6. عزتاللّه نگهبان، مرورى بر پنجاه سال باستانشناسى ایران، تهران 1376ش؛
(11) والتر هینتس، دنیاى گمشده عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران 1371ش؛
7.سخنرانی دکتر بهزاد مفیدی درباره معماری شهرسازی درایلام و چغازنبیل،به دعوت رئیس وقت اداره میراث فرهنگی شوش سال 95 در سالن امور تربیتی شوش (راقم سطور)
8. دنیل تی.پاتس،باستان شناسی ایلام، ترجمه زهرا باستی،تهران 1385 ش،