یادادشت محمد جنادله درباره هنر زیست محیطیو کنش گرایی اجتماعی
بزرگنمایی:
شهر من .......
همه بیگانگی وعدالت است...
هنگامی که دستان مهربانش رابه دست می گیرم ....
تنهایی غم انگیزش را در می یابم ....
♨شهر من.... ♨
شهر من .......
همه بیگانگی وعدالت است...
هنگامی که دستان مهربانش رابه دست می گیرم ....
تنهایی غم انگیزش را در می یابم ....
اندوهش غروبی دلگیر است....
درغربت تنهایی همچنان که شادی اش طلوع آفتاب هاست وصبحانه ونان گرم وپنجره ای که صبحگاهان به هاوی پاک گشوده می شود......
🔺واکنش اعتراضی و دی اکسید کربن وشعر وهوای پاک ....
شاید فکر کنید که شرایطی که با آن طرفیم این روزها وحساب هیچ چیز دیگر از هیچ چیز جدا نیست ،عجب ملغمه ای است واگر چه که تحلیل شعر فوق که شعری است از احمد شاملو ،امری تخصصی است ونمی توان به سادگی ادعا کرد که هدفی کنشگرانه برای تمام آثار واشعارش قائل شده است یا خیر .
اما مارا به هوای پاکی می برد که قرار بود با گشودن پنجره های خانه مان در شهری که دوستش داریم وبه آن احساس تعلق میکنیم،در ریه های ما جاری دارد .
🔺<<هنر زیست محیطی >>
مفهمی است که این روزها در مباحث فرهنگی واجتماعی وحتی مربوط به کنشگری زیست محیطی ومباحث هوای پاک ومبارزه با آلودگی محیط زیست ممکن است به آن برخورده باشیم.
▪هنر زیست محیطی دریک تعریف ساده یعنی فرایندی هنری که در آن هنرمند یا اثر هنری در گفتگوی مستقیم می تواند بستری سیاسی،اجتماعی ،تاریخی داشته باشد،یکی از همیت بستر هایی که در پیش زمینه هنر زیست محیطی قرار می گیرد،کنشگری اجتماعی است .
▪بله ،این هنر کنشگرانه ،نه تنها در ادبیات وهنر ،بلکه در آموزش های اجتماعی وهنری نیز به چشم می خورد .
گروهای مختلف هنرجو ،ازکودکان نو آموز گرفته تا بزرگسالانی که گرد یکدیگر جمع شده اند تا از دوره های هنری فعلانه لذت ببرند ،یک نمونه از این نوع ،کنشگری اجتماعی است.
▪هنگامی که گروهی از این افراد به طبیعت می روند تا از جنبه های مراقبت از طبیعت به عنوان محیط زیست ،نقاشی یا عکاسی کنند.
یاهنگامی که کودکان را از لابلای هنر و طبیعت،آموزش آن ها برای مثال در یک نقاشی از موجودات زنده محیط زیست مان ،آماده ارتباط گیری با طبیعت میکنیم ،در واقع آغاز به ایجاد پیوندی پایدار با طبیعت کرده ایم .
▪طبیعتی که تنها ازآن ما انسان ها وصنایع آلوده کننده مان نیست وکنشگری هنری به ما قصد آموزش همین را دارد که ما محیط زیست پیرامون مان را نه تنها به عنوان خانه خود،بلکه به عنوان خانه ای که با دیگران به اشتراک گذاشته ایم،به رسمیت شناخته وبه آن احترام بگذاریم .
▪هنر همواره تلاش کرده تا جنبه هایی از زیست انسان را که ممکن است در زمان حال وهم زمان نتوانیم حواسمان رابه آن ها جلب کنیم ،به ما یادآوری کند در ماهیت چنین موجودیتی،تلاش برای عدم فراموشی نیز گویی نهفته است .آن چه کسی اساس هنر کنشگرانه را می تواند برای مثال در رابطه با محیط زیست رقم بزند،اگرچه ممکن است یک اثر ادبی ویک قطعه شعر،سخنی تخصصی برای گفتن درباره یکی از معضلات مهم زندگی مدرن امروز انسان نداشته باشد،اما اثر هنری می کوشد تا جلب توجه ما به پیرامونمان که می توانست زیباتر باشد مارا از یاد <<هوای پاک >> که در شهری که دوستش داریم واز آن ماست غافل نکند .