بزرگنمایی:
به نام خالق زیبایی
یک سبد انجیرِ ادبیات "زمان" بخش 1
درس قبل
در درس قبل راوی و شخصیت را مورد بررسی قرار دادم و چالش هایی را در این خصوص مطرح کردم، در این قسمت بنا دارم از زمان در داستان یا زمانِ داستان صحبت کنم.
در زندگی ما زمان مبحثی قرار دادی است اینکه ساعت چند است یا چه روزی از ماه و چه تاریخی از سال است قرار دادهایی است که ما با اختراع ساعت و تقسیم بندی چرخش زمین به دور خورشید در قالب روز و فصل و طراحی تقویم رواج داده و بر روی آن تفاهم کرده ایم. اما در داستان ماجرا کمی متفاوت است، زمان را در داستان از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد:
اول) زمانی که از بیرون بر داستان وارد می شود
دوم) زمانی که در ساختار یا لایه های داستان وجود دارد
زمان تقویمی: منظور حرکت زمین به دور خورشید و ایجاد روز و فصل و سال است، این زمان در داستانهای معمولی که روایت زندگی هستند استفاده می شود
زمان کیهانی: زمانی بسیار طولانی است از انفجار بزرگ و ایجاد جهان تا امروز – این زمان با سرعت نور اندازه گیری می شود و بیشتر در داستانهای علمی تخیلی و فضایی مورد استفاده قرار می گیرد
توضیح اینکه زمان تقویمی و زمان کیهانی از بیرون بر داستان وارد می شوند و نویسنده برای نوشتن داستان در محدودیت و اجبار این زمانها قرار دارد.
اما زمان دیگری نیز وجود دارد که خاص شخصیتهای داستان است، برای آشنایی با این زمان، موقعیتی را در نظر بگیرید که می گویید این یک دقیقه برای من یک سال گذشت یا امروز چقدر زود گذشت این احساس از گذر زمان هنگامی که برای یکی از شخصیتهای داستان اتفاق می افتد زمان مخصوص به او را ایجاد می کند.
و در نهایت آنچه باید راجع به آن صحبت کرد، زمان روایت است.
زمان روایت خاص داستان است، زمان روایت در اختیار و تسلط نویسنده است یعنی نویسنده قبل از نوشتن داستان مشخص می کند داستانش زمان حال، گذشته یا آینده است، پس این نویسنده است که بنا بر مقتضیات داستانش زمان روایت را مشخص می کند.
حالا که با تعریف زمان و جایگاه آن در داستان آشنا شدیم بیایید نگاهی به کارایی و اثر زمان در داستان بیندازیم. در واقع بدون زمان هیچ حادثه ای در داستان بوقوع نمی پیوندد و پیرنگ یا توالی حوادث بر اساس زمان ایجاد می شود، به معنی دیگر این زمان است که داستان را بوجود می آورد.
حالا ما داستان داریم و زمان را هم می شناسیم بیایید ببینیم با استفاده از زمان چگونه می توانیم ترتیب و توالی حوادث را در داستان تغییر دهیم تا داستانمان گیرا تر و قوی تر نوشته شود.
نویسنده برای بر هم زدن توالی منطقی حوادث سه راه در اختیار دارد:
- جا به جایی صحنه ها و حوادث
- بازگشت به عقب
- جریان سیال ذهن
در جا به جایی حوادث داستان، نویسنده زمان حوادث را تغییر نمی دهد، بلکه صرفا در نوشتن داستان ترتیب آنها را رعایت نمی کند و خواننده هنگام خواندن داستان و از کنار هم قرار دادن اطلاعاتی که به دست آورده روال و ترتیب درست حوادث را پیدا کرده و آنها را به هم ربط می دهد.
در بازگشت به عقب، نویسنده در طول داستان از طریق ذهن شخصیت به زمان گذشته گذشته پل زده و حوادثی را در گذشته یادآور می شود و باز به حال بر می گردد، با این شیوه خواننده به چرایی اتفاقات زمان حال که ریشه در گذشته دارد پی می برد.
در جریان سیال ذهن، نویسنده ذهن شخصیت را آزاد می گذارد تا ضمیر ناخودآگاهش به هر جا می خواهد برود، در این نوع داستان زمان حوادث و توالی آنها در ظاهر آشفته و به هم ریخته است، هر چند واقعیت این است که نویسنده طرحی منسجم و قوی را در ذهن دارد.
بحث پیرامون زمان ادامه دارد.....
آثار خود را برای ما بفرستید
Alireza_rashnow@yahoo.com