بزرگنمایی:
خاندان انصاری در جهان اسلام زینتبخش مذهب تشیع و در علم و دانش افتخار تکتک شیعیان. هستند. کوتاه سخن زعیم عالیقدر، شیخ اعظم، حضرت آیتالله حاج شیخ مرتضی انصاری دزفولی خاتمالفقها و المجتهدین نگینی پرفروغ و پرچم فخر و مباهات سرزمین دزفول بوده است. حضور علمای این خاندان از دیرهنگام ضامن راستی، درستی و پایبند بودن مردم این دیار بر باورهای شیعی است. در فصل پیشرو تنها به معرفی سه چهره از ممتازترین این خانواده اشاره میکنیم که با موضوع عبیدشناسی ارتباط دارند:
خاندان انصاری دزفولی
خاندان انصاری در جهان اسلام زینتبخش مذهب تشیع و در علم و دانش افتخار تکتک شیعیان. هستند. کوتاه سخن زعیم عالیقدر، شیخ اعظم، حضرت آیتالله حاج شیخ مرتضی انصاری دزفولی خاتمالفقها و المجتهدین نگینی پرفروغ و پرچم فخر و مباهات سرزمین دزفول بوده است. حضور علمای این خاندان از دیرهنگام ضامن راستی، درستی و پایبند بودن مردم این دیار بر باورهای شیعی است. در فصل پیشرو تنها به معرفی سه چهره از ممتازترین این خانواده اشاره میکنیم که با موضوع عبیدشناسی ارتباط دارند:
1. حضرت آیتالله حاج شیخ منصور سبطالشیخ انصاری دزفولی؛
2. حضرت آیتالله حاج شیخ علی آقا سبطالشیخ انصاری دزفولی؛
3. حضرت آیتالله حاج شیخ احمد آقا سبطالشیخ انصاری دزفولی.
نسبنامه آل انصاری
نسبنامه آل انصاری منسوب به فقیه نامی شیخ مرتضی انصاری است. نسبت شیخ منصور به مرحوم شیخ مرتضی انصاری چنین است: «شیخ منصوربن شیخ محمّدبن حسنبن شیخ منصوربن شیخ محمّدامینبن شیخ مرتضی انصاری دزفولی». شایان توجه است که مرحوم شیخ مرتضی انصاری فرزند پسر نداشته و لذا شیخ محمّدامین، سبطالشیخ است. شهرت این خاندان به انصاری، بهخاطر نسبتشان به جد بزرگوارشان، جابربنعبدالله انصاری است.
حضرت آیتالله حاج شیخ منصور انصاری دزفولی رحمهالله علیه[1]
فقیه پرهیزکار و روحانی وارسته مرحوم شیخ منصور انصاری دزفولی فرزند علامه شیخ محمّد انصاری دزفولی در ماه جمادیالثانی سال 1307ق. در دزفول دیده به جهان گشود. شیخ منصور دوران کودکی را تحت تربیت پدر و جد بزرگوارش سپری نمود و از همان سنین کودکی و نوجوانی به تحصیل علوم مقدماتی و دینی پرداخت. وی تا هنگام ارتحال جد بزرگوارش در خدمت ایشان تلمذ نمود و دروس سطح را در محضر پدر و جدش به پایان رساند. پس از اتمام سطوح عالی، درس خارج را از محضر شیخ محمّدمهدی بیگدلی و شیخ محمّدرضا معزی دزفولی استفاده نمود و به مقام عالی اجتهاد دست یافت. شیخ منصور در نجف اشرف نیز از محضر حضرات میرزاحسین نائینی و سید محمّدکاظم طباطبایی یزدی بهرههای فراوانی برد. شیخ منصور انصاری انسانی وارسته بود و اخلاقی متعالی، روحیهای بس بزرگ و الهی داشت و نماز شب را مایه برکت و رحمت در زندگی مادی و اتصال به حق تعالی میدانست.
در سال 1361ق. با اصرار جمعی از مردم العماره عراق که دائماً از ایشان درخواست سکونت در آن شهر را میکردند به آن شهر رفت و مشغول تبلیغ و نیز تدریس به طلاب شدند، اما به علت ناسازگاری مزاج ایشان با آب و هوای آنجا پس از چند سال توقف، ناگزیر به بازگشت به دزفول شدند و تا آخر عمر در موطن خود دزفول به تدریس و تربیت طلاب و انجام وظایف شرعیه ادامه داد.
جایگاه علمی حضرت آیتالله حاج شیخ منصور انصاری دزفولی رحمهالله علیه
وی در 24 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد و بهعنوان یکی از ذخایر علمی عصر خویش به شمار میرفت. فضلا و چهرههای علمی بسیاری در محضرش شاگردی کردند و ایشان در تدریس و تربیت طلاب اهتمام ویژه داشت. نویسنده تاریخ علما و روحانیت دزفول نوشته است: «آقا شیخ منصور به گفته همعصرانش در دوران تحصیل از همه پیشی گرفت. وی جانشین جدش شیخ محمّدحسن بوده، همیشه یک دوره فقه استدلالی در ذهنش حاضر بود. در علم اصول استادی زبردست و در فقه بهعنوان کتابی متحرک بود.» از مرحوم آیتالله حاج احمدآقا سبطالشیخ فرزندش نقل شده است: «ایشان چنان بر مطالب علوم و نقض و ابرام و اشکالات آنها مسلط بود که به محض اینکه طرف مقابلش، شروع به سخن میکرد، ایشان اصل اشکال را متوجه شده و جواب آن را میگفت» [2]
تألیفات حضرت آیتالله حاج شیخ منصور انصاری دزفولی رحمهالله علیه
1. الوجیزه العمل المقلدین؛
2. ذخیره الآخره (رساله عملیه)؛
3. حاشیه بر مناسک حج؛
4. حاشیه بر ذخیره العباد از سید ابوالحسن اصفهانی.
وفات این فقیه وارسته پس از عمری مجاهدت و خدمت به اسلام و مکتب اهلبیت علیهمالسلام در 24 ربیعالثانی 1392ق مطابق 17 خرداد 1351ش. در تهران به دیدار معبود شتافت. پیکر آن مرحوم برای خاکسپاری به قم انتقال و پس از تشییع در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام مدفون گردید.
تدوین: دکتر عبدالامیر مقدم نیا
ویراستار: فریده آرامیده
[1] علی علیزاده ثانی، مهر ماندگار؛ سایت علمای حوزه خوزستان با مدیریت مهندس حسام الدین نبوی، دکتر حجتالاسلام طالعی
[2] علی راجی، تاریخ علما و روحانیت دزفول، ج1، چ1، قم: انتشارات زائر،ص217 تا 224.