بزرگنمایی:

⭕ *کاش بی عدالتی کرونا می گرفت و می مرد...*


✍🏻به قلم : *ندا سعادتی نسب* 

این روزها هیچ چیز سر جای خودش نیست. همه چیز به طرز عجیبی دردناک شده است...
اتفاقات بد پشت سر هم رخ می دهد، آنقدر متوالی و وحشتناک که قبح آن می ریزد و دیگر هیچ چیز متعجبت نمی کند.
 
 گاهی اتفاق و مشکل جدید را می گذاری‌ روی بقیه اتفاقات تلخ اخیر و مصرانه می خواهی بی خیالشان شوی.

گاهی هم یک حادثه چنان تو را دچار شوک می کند و ذهنت آمادگی پذیرشش را ندارد که می خواهی انکارش کنی یا برعکس به سادگی آنرا بپذیری.
یعنی راحت ترین راه ممکن را انتخاب می کنی...  وگرنه فکرش تو را از پا می اندازد یا دیوانه ات می کند. 

حجم سنگین مشکلات پیش رو در اندک زمانی کیش و ماتت می کنند و تو می مانی و ردپای عمیق این مشکلات بر روح و روانت... 

در این سال‌ها چه بر سر مردمم آمده؟ چه برسر کشورم آمده؟ این مردم و این کشور را دیگر نمی شناسم... 
برایم غریبه شده اند .. همه چیز به رنگ سیاه و خاکستری درآمده و گویی پیش رویم باتلاقی بی انتهاست... 
فشارهای روانی از همه طرف سرازیر شده و روزانه شاهد مرگ ها و سکته های ناگهانی، خودکشی ها و تنش های غیر معمول در سطح جامعه هستیم. 
مشکلات اجتماعی و اقتصادی گریبانگیر همه اقشار جامعه شده است و همه در فکر انتهای این ماجرا هستند،که اوضاع اقتصادی ما تا کجا پیش خواهد رفت؟ 
و اینک با آمدن این ویروس منحوس، مشکلات دو چندان شده  است .نان نیست، سفره ها خالی، مشاغل در حال ورشکستگی، بیکاری و تورم بیداد می کند... ناپایداری قیمت‌ها، نوسانات ارزی و بی فکری مسئولان اوضاع را آشفته تر می سازد.کار ما از دل بستن به مسئولین و کارشناسان و دیگران گذشته فقط باید آرزو کرد کاش این روزها  کرونا لطف و کرمی نماید و فقر و نداری را ببلعد...

تلخی ماجرا این است که واژه هایی مثل امید و آینده کم کم از دایره لغات ما آدمها محو می شود
وبه جایش واژه های  تبعیض ، فاصله ی طبقاتی و دارا و ندار و غارت بیت المال جلوه گری می کند. 
*کاش تبعیض و غارت بیت المال کرونا می گرفتند و می مردند*
  
مردم امنیت شغلی ، مالی ، اجتماعی و...ندارند اما چگونه است که امنیت برای مال مردم خورها، دزدها و مفسدین اقتصادی و اختلاس گرها وجود دارد.
*کاش اختلاس ، دزدی و ناامنی کرونا می گرفتند و می مردند*

کارشناس مذهبی در تلویزیون ملی می گوید؛ یکسال صبح های جمعه غسل کنید تا خانه دار شوید... 
پس می توان نتیجه گرفت مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ما تا الان در گرو انجام ندادن غسل جمعه بوده است...

یاد آن پیرمرد افتادم که هفتاد سال است، دارد هر جمعه غسل می کند ولی الان نه تنها صاحب خانه نشده بلکه چند صباحی است در خانه سالمندان روزگار می گذراند... می گوید نه تنها من که بخاطر مشکلات و بیکاری فرزندانم داراییم را فروختم و خانه دار نشدم تا آنها صاحب خانه شوند،فرزندانم هم خانه دار نشدند...
 
*کاش خرافات کرونا می گرفت و می مرد* 

فلاکت در کشور ما به حد فاجعه رسیده... آنقدر که برای کمک به نداران نیاز نیست صدقه را در صندوق صدقات بیندازی، بینداز در همین سطل زباله اطرافت.
 اینطور مستقیم و بی واسطه به دست آن‌ها می رسد چرا که امروز هر مکان و هر زمانی که از خیابان ها گذر کنی سرهای فرو برده زیادی  می بینی که تا کمر در سطل های اشغال بدنبال تکه نانی، خم شده اند  و چاره ای جز این ندارند....

*کاش خجالت یک مرد در برابر چشمان منتظر خانواده اش، کرونا می گرفت و می مرد*

البته خوب که فکر می کنی و خوش بینانه نگاه کنی، می بینی شاید این ویروس با همه عواقب بدش، به دردی هم بخورد و بتواند  مشکلات لاینحل را حل کند... 
بزرگان که نتوانستند شاید ریزترین موجود بتواند!! 

کاش این ویروس همتی کند و باهوش تر از چیزی که هست عمل کند... 
کاش  لطفی نماید بدی‌ها را از روی زمین حذف کند و ما برای تشییع جنازه شان جمع شویم و آنها را زیر خروارها خاک مدفون کنیم تا دیگر گردشان هم به ما نرسد. 

کاش مددی کند و همه این مصیبت ها را زیر آماج تیرهای خود زهرآلود کند تا در دنیا، جنگ، ظلم، دروغ، رانت و اختلاس، تبعیض، تجاوز به حقوق و مال و آبرو، حرص و طمع و هزاران درد و بلای آشنای دیگر که صدها بار بدتر از  خود ویروس است، ریشه کن شود.

کاش بعد از آن، کرونا برود و با خود کوله باری از این بلاها ببرد.
کاش می شد همانطور که بدنبال ساخت واکسنی برای این ویروس هستیم، واکسنی هم کشف می شد که همه این معضلات بشر  را ریشه کن می کرد.

*و ای کاش بی عدالتی کرونا می گرفت و می مرد*

#ندا سعادتی نسب
پاییز ٩٩