بزرگنمایی:
سالهای پیش در ایران ما
جنگ سختی شد بلای جان ما
🌷 *هر وجب خاکی که خاک میهن است*
*حاصل صدها دل و جان و تن است*
سالهای پیش در ایران ما
جنگ سختی شد بلای جان ما
دشمنی بی رحم بر ما حمله کرد
روزگار ما پر از اندوه و درد
شهر ما از شادمانی دور شد
کوچه های شهر سوت و کور شد
غرش موشک در آن شب های تار
ناله های کودکان بیقرار
رود دز هم با صدایی غم زده
همنوا با مردمی ماتم زده
ناله ها سر داده از سوز درون
از فراق لاله های غرق خون
آن جوانان دلیر و با شرف
راه جبهه می سپرده جان به کف
اسم رمز و سنگر و سوز دعا
زندگی با مردم بی ادعا
خاکریز و پاتکی بر دشمنان
یادگار خاطرات آن زمان
شهر ما ویرانه شد زان جنگ سخت
سهم ما شد یک زمین بی درخت
روزگار سخت و تاری داشتیم
غصه های بی شماری داشتیم
حفظ میهن شد همه آمال ما
دفع دشمن هم دعای سال ما
رستم و اسطوره های قهرمان
بار دیگر زنده شد در شهرمان
بس جوانان رشید این دیار
نامشان جاوید شد روی مزار
یک حماسه شد همه ایران ما
عشق میهن همچنان در جان ما
آن شوادون ها همه سنگر شدند
سنگری تاریک و بی اختر شدند
ترکش خمپاره ها را خورده ایم
سالها خون جگرها خورده ایم
موشک و آوارها را دیده ایم
بذر غم از باغ حسرت چیده ایم
آن رشادت ها و آن ایثارها
رمز پیروزی ما شد بارها
ماه و خورشید تابشی دیگر گرفت
رود دز هم جنبشش از سر گرفت
فتح خونین شهر پر آوازه شد
نخل هایش بار دیگر تازه شد
همت این مردمان بار دگر
متحد شد تا کند کار دگر
شهر ها و خانه ها آباد شد
جبهه ی غرب و جنوب آزاد شد
نام های قهرمانان بزرگ
شد همه اسطوره هایی بس سترگ
این که گفتم قصه و افسانه نیست
درد و رنج مردمی بیگانه نیست
این که گفتم سرگذشت میهن است
داستان جنگ با اهریمن است
مادران گویند این تاریخ را
تا که داند کودک این عصر ما
هر وجب خاکی که خاک میهن است
حاصل صدها دل و جان و تن است
.........................................................
اشرفی زاده