پادکست سری دوم رو ز تاسوعا صبح ملت نیو ز منتشر شد (علی اکبر ) متن برگرفته از آینه داران آفتاب، دکتر محمد رضا سنگری صدای نجمه نادکی پور
بزرگنمایی:
🔻در مدینه، از هر کس سراغ خوشخلقترین جوان شهر را میگرفتند، سر انگشت اشاره به سوی علی اکبر(ع) نشانه میرفت.
رفتار و گفتار مؤدبانهاش، طمأنینه و وقارش، همه و همه نشان از پیامبر(ص) داشت.
🚩 ۱۵ ساله بود که از پدر اجازه خواست تا خانهای در حاشیهی مدینه در اختیار او قرار گیرد و در آنجا از مسافران خستهای که دیر وقت به مدینه میرسند و ملجاء و پناهی ندارند، پذیرایی کند.غروب که میشد آتشی بر فراز تپهروشن میشد و مسافران خسته را به مهمانسرای علیاکبر حسین(ع) میکشاند. آن قدر مهربان و مهمان نواز بود، که وصف منش و رفتار مودبانهاش در تمام آن منطقه پیچیده بود.
#چهرههادرکربلا| #شهیدان بنی_هاشم
🔅دوباره پیامبر
🌹 حضرت علی اکبر(ع)
🔻در مدینه، از هر کس سراغ خوشخلقترین جوان شهر را میگرفتند، سر انگشت اشاره به سوی علی اکبر(ع) نشانه میرفت.
رفتار و گفتار مؤدبانهاش، طمأنینه و وقارش، همه و همه نشان از پیامبر(ص) داشت.
🚩 15 ساله بود که از پدر اجازه خواست تا خانهای در حاشیهی مدینه در اختیار او قرار گیرد و در آنجا از مسافران خستهای که دیر وقت به مدینه میرسند و ملجاء و پناهی ندارند، پذیرایی کند.غروب که میشد آتشی بر فراز تپهروشن میشد و مسافران خسته را به مهمانسرای علیاکبر حسین(ع) میکشاند. آن قدر مهربان و مهمان نواز بود، که وصف منش و رفتار مودبانهاش در تمام آن منطقه پیچیده بود.
بی کرانگی اقیانوس وجودش چنان بود که حتی دشمن قسم خوردهی آل رسول، معاویه را به تحسین وا می داشت؛ چنانکه گفتهاند، روزی معاویه با نزدیکترین دوستان و خویشاوندانش نشسته بود. سخن از خلافت و حکمرانی مسلمانان شد. معاویه پرسید: به نظر شما، شایستهترین و سزاوارترین چهره برای حکومت در این روزگار کیست؟
اطرافیان معاویه با چرب زبانی و چاپلوسی گفتند، برتر و شایستهتر از تو نمیشناسیم.
اما معاویه در پاسخ به آنان گفت:
این همه بیهوده نگویید. من خوبتر میدانم چه کسی شایستهتر است؛ سزاوارترین انسان برای این امر، علی اکبر فرزند حسین است که جدش رسول خداست و در او شجاعت بنیهاشم، سخاوت بنی امیه(!) و زیبایی ثقیف گرد آمده است.
آری علی اکبر حسین(ع)،آینهی تمام نمای پیامبر(ص)، مایهی آرامش خیمهها در کربلا و تسلای دل پدر بود.
▪️ در قصر بنی مقاتل وقتی امام پس از مکاشفهای غریب چشم گشود و از خواب خود گفت، از سواری بادپای که گفته بود: این گروه راه میسپارند و مرگ در پی آن ها دوان است؛
پرسید: پدر جان، خدا بد نیاورد، مگر ما بر حق نیستیم؟
و امام پاسخ گفت: به خدایی که بازگشت ناگزیر همهی بندگان به سوی اوست، ما برحقیم.
و علی اکبر گفت:
پس هیچ باک و پروایمان نیست که بر حق میمیریم و به پای حق جان می دهیم.
پاسخی زیبا و به غایت مؤدبانه، که آبشاری از آرامش به وجود امام هدیه کرد؛ چنان که دست بر شانهاش نهاد و برایش از خدا چنین خواست: خداوند تو را به نیکوترین پاداشی که از پدر به فرزند میرسد بنوازد. عزیزم علی، افتخار و مباهات بابایی و نور چشم و آرامش دل من.
🥀به میدان که میرفت، امام، بلندای قامتش را مرور کرد و با نظری مأیوسانه فرمود:
ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین؛ مثل آدم و نوح و ابراهیم، برگزیده و پاک و مصفا و زلال.
سپس رو به آسمان کرده فرمود:
اللهمَّ اشْهَدْ عَلی هؤلاءِ القَوْم، فَقَدْ بَرَزَ إِلَیهِمْ غُلامٌ أَشبَهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطِقاً بِرَسولِکَ محمد(ص)، کُنّا إذا اِشتَقنا إلی وجهِ رَسولِکَ نَظَرْنا إلی وَجهِهِ
بار الها بر این قوم گواه باش که جوانی به جانب ایشان رهسپار است که در صورت و سیرت و گفتار شبیهترین مردم به پیامبرت محمد(ص) است و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبرت بودیم به چهرهی او مینگریستیم....
📚بر اساس:
-آینه داران آفتاب، دکتر محمد رضا سنگری
-فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)
- شنبه ۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۹:۰۴:۲۶
- منبع: صبح ملت نیوز