بزرگنمایی:
عدالت اجتماعی کلمه ای خوش تراش و معنایی دهن پر کن برای استفاده در شعارها و تبلیغات سیاسی و اجتماعی است، اما پشت این ظاهر زیبا واقعیتی زهردار نهفته است. در واقع کلیت مردم و بیشتر مسئولین معنای واقعی عدالت اجتماعی را نمی دانند و فقط به این خاطر آنرا تکرار می کنند که هیچگاه نه تمایل اجرایش را دارند نه امید اجرایی شدن آن را توسط دیگران در سینه می پرورند. اما عدالت اجتماعی چیست؟
برای ساده تر شدن بحث بهتر است چند مثال بیاوریم:
فرض کنید من بعنوان یک فرد معمولی با ماشین از چراغ قرمز رد می شوم و فرض کنید یک پلیس راهنمایی با ماشین از چراغ قرمز رد می شود، حالا چه اتفاقی می افتد؟ من بعنوان یک راننده متخلف برای رد شدن از چراغ قرمز در شهر باید 180 هزار تومان جریمه شوم اما پلیس راهنمایی چه؟ فرض کنیم قانون در کشور ما به درستی اجرا می شود و آن پلیس هم 180 هزار تومان جریمه می شود آیا این یعنی اجرای قانون؟ خیلی ها می گویند: بله، اما در واقع این نقض صریح عدالت اجتماعی است، عدالت اجتماعی می گوید قانون گفته است عبور از چراغ قرمز در شهر شامل 180 هزار تومان جریمه نقدی می شود، اجرای این قانون و الگوی پیاده کردن آن در جامعه پلیس راهنمایی است و اگر خود پلیس این قانون را نقض کند یعنی فساد، رانت و سوء استفاده از قدرت و دیگر جریمه نقدی 180 هزار تومانی کفایت نمی کند، پس توبیخ، زندان و حتی معلق شدن از کار باید جایگزین جریمه نقدی برای پلیس خاطی گردد.
مثالی دیگر:
یک کارمند اداره آب یک میلیارد تومان رشوه می گیرد، یک قاضی هم یک میلیارد تومان رشوه می گیرد، حکم چیست؟ قانون می گوید میزان رشوه برابر است و در نهایت حکم هردو نزدیک به هم خواهد بود، اما عدالت اجتماعی می گوید کارمند خاطی اداره آب نهایتا رشوه را برای کنتور آب غیر مجاز یک ویلا گرفته است اما قاضی با گرفتن رشوه مسیر یک دادرسی عمومی را تغییر داده است شاید متهمی را آزاد کرده است یا حتی بی گناهی را به زندان انداخته است حالا خودتان قضاوت کنید آیا احکام هردو باید مثل هم باشد یا باید کارمند اداره آب را اخراج کرد اما پوست قاضی را کند روی بدنش نمک ریخت و از دروازه شهر آویزانش کرد!
مثالی دیگر:
در شهری دو نفر هستند، اولی آدمی فاسق و شراب خوار است اما چنان مردم را فریب داده است یا رای آنها را خریده که همه او را انسانی مومن و با خدا می دانند، دومی آدمی بی هنر است که با فریب مردم و خرید رای به عنوان نماینده شهر به مجلس رفته است، طبق قانون حکم چیست؟ در واقع در این مثال چون جرمی واقع نشده و شاکی خصوصی نیز وجود ندارد قانون ورود نمی کند، اما عدالت اجتماعی می گوید نفر اول با وجود ارتکاب گناه شخصی، با نشان دادن الگوی خوب از خود در جامعه باید پاداش گیرد اما نفر دوم چون با فریب مردم به مجلس راه یافته است مطمئنا آنجا نیز با فریب دیگر نمایندگان باعث تصویب قوانینی به نفع خود یا نزدیکانش خواهد شد پس باید مورد اشد مجازات قرار گیرد.
اما عدالت اجتماعی گاهی به ظاهر برای ما چنان تلخ می شود که مردم عادی نیز تمایلی به اجرای آن ندارند و حتی در مقابلش جبهه می گیرند، فرض کنید دو کارمند در یک اداره پشت یک میز کار می کنند قانون می گوید باید حقوق هر دوی آنها برابر باشد اما عدالت اجتماعی چه می گوید؟ عدالت اجتماعی به دو کارمند نگاه می کند اولی یک فرزند دارد و خانه و ماشین شخصی، دومی ده فرزند دارد و اجاره نشین است عدالت اجتماعی می گوید حقوق نفر دوم باید دو تا سه برابر نفر اول باشد تا خانواده اش بتواند مثل خانواده نفر اول از امکانات و رفاهیات جامعه استفاده کند اینجاست که حتی مردم عادی جامعه پیش تر و بیش تر از مسئولین رده بالا از عدالت اجتماعی گریزان می شوند.
کلام آخر: در جامعه ای که مسئولینش همواره در کلام خود می گویند همه در برابر قانون یکسانند هیچگاه عدالت اجتماعی برقرار نخواهد شد. عدالت اجتماعی با صدایی خفه فریاد می زند: جرم بانکداری که یک ریال از بیت المال را تلف می کند بسیار بیشتر از دزدی است که با اسلحه هزاران میلیارد را می دزدد، جرم مسئولی که با رانت حقی را از صاحبش می گیرد بسیار بیشتر از باند قاچاقچیان مواد مخدر است. عدالت اجتماعی حرفش این است که میزان جرم مهم است اما جایگاه مجرم مهم تر است، حقوق مردم مهم است اما هیچگاه حقوق مردم برابر نیست. همه در برابر قانون پاسخگو هستند اما مسئولین بیشتر از دیگران.
#علیرضا رشنو