قصه عصر جمعه
بزرگنمایی:
باز نویسی قصه های عامیانه و قدیمی دزفولی
قصه عصر جمعه / با امیر کرامت نیا
《 باز نویسی قصه های عامیانه و قدیمی دزفولی 》
**دگه**
حاج عبده وقتی همسایه اش، مش غلامرضا را توی کوچه دید ، قدمهایش را تندتر کرد و خودش را به او رساند.بعد از سلام و علیک و احوال پرسی های معمول ،با لبخند گفت :مش غلامرضا برارم ، مَخُم ازت اجازه گرم اخر هفته اییم سر جاتون ، دخترت را برای پسرم خواستگاری کنیم .
مش غلامرضا با شنیدن این حرف کمی این پا و ان پا کرد ، پشت گردنش را خاراند و بعد چند لحظه مکث گفت : "دگه"
حاج عبده که انتظار چنین جوابی را نداشت ،خنده روی لبهایش ماسید وخیره به مش غلامرضا نگاه کرد و با تعجب پرسید:یعنی چه ؟!
مش غلامرضا دوباره گفت :" دگه" *
حاج عبده که از این جواب کمی سر در گم شده بود ، سرش را تکانی داد و گفت: مرد حسابی من دارم دخترت را خواستگاری می کنم ، تو می گی "دگه " یعنی چه؟ یعنی موافق ؟ مخالفی؟ مش غلامرضا با ارامش وخونسردی گفت :مخالفم !!
وبعد از مکث کوتاهی گفت: دگه!!
حاج عبده که معلوم بود کمی عصبانی شده است و سعی می کرد خود را ارام نشان دهد ، گفت: برادر من ، یک چیزی بگو که من بفهمم حرفی ، دلیلی ، چیزی !! این دگه ! دگه ! چیه که تکرارمیکنی؟!
مش غلامرضا گفت: حاجی جان ، شما خواستگاری کردید و من هم جواب رد دادم، دگه هم یعنی ماجرا تمام شده است .حالا شما می پرسید چرا؟ من هم جواب می دهم چون پسرت بیکار است!
می گویی ، جوان است ، انشاالله کارپیدا می کند!!
می گویم ،دخترم کوچک است!
می گویی ،فعلا عقد می کنیم و صبر می کنیم تا چند سال بعد!!
می گویم ،پسرت با دوستان ناباب می گردد !
می گویی، زن بگیرد درست می شود!!
می گویم ، دخترم می خواهد درسش را تمام کند!
می گویی، وقتی بچه ای بغل داشت درس را فراموش می کند!!
می گویم ،دختر به پسرت نمی دهم !
می گویی ، چرا؟ خب هر حرفی یک جواب دارد و این سوال و جواب تا قیامت طول می کشد.
می گویم، "دگه" یک کلام ، ختم کلام
من از همان اول دگه را گفتم که کار به این همه سوال و جواب نکشه!!
#امیر کرامت نیا
✍🏻معنی لغات دزفولی به فارسی :
دگه = دیگر ، همین که هست، دلم می خواهد ، اصطلاح محلی برای پایان دادن به حرف وبحثی بدون اوردن دلیل .
- جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۰:۳۳
- منبع: صبح ملت نیوز