اندرز خسرو انوشیروان بر نگین انگشترش:《به مه نه مه به》 ((سعید دیناروند))
اندرز خسرو انوشیروان بر نگین انگشترش:《به مه نه مه به》 ((سعید دیناروند))
فرهنگی - اجتماعی - بخش ویژه صبح ملت نیوز - تاریخ
بزرگنمایی:
امام محمد غزالی در کتاب نصایح الملوک، داستان های زیادی از پادشاهان نقل می کند و حکایتی در زمان مامون خلیفه عباسی، در مورد،عدل و داد خسرو انوشیروان که بر نگین انگشترش، به زبان پهلوی ساسانی نوشته شده،《به مه نه مه به》به واکاوی این جمله و دیگر داستان های مرتبط می پردازیم.
اندرز خسرو انوشیروان بر نگین انگشترش:
《به مه نه مه به》
چکیده:
امام محمد غزالی در کتاب نصایح الملوک، داستان های زیادی از پادشاهان نقل می کند و حکایتی در زمان مامون خلیفه عباسی، در مورد،عدل و داد خسرو انوشیروان که بر نگین انگشترش، به زبان پهلوی ساسانی نوشته شده،《به مه نه مه به》به واکاوی این جمله و دیگر داستان های مرتبط می پردازیم.
مقدمه:
در دربار مامون عباسی همیشه،مجالسی وجود داشت که در آن به بحث و تبادل نظر می پرداختند خصوصاً با پیروان اهل کتاب...
به عنوان نمونه، مناظره اباله که شخصی زرتشتی که تازه مسلمان شده بود،با موبد زرتشتی آذر فرنبغ، اقدام به مناظره و مجادله نمود، که در این مناظره، اباله شکست خورد، و مامون وی را به خاطر این شکست از دربار اخراج نمود.(ابراهیم میرزای ناظر،45:1375).
روزی مامون خلیفه عباسی،چهار نفر را استاندارنمود:
1- استاندار خوزستان، که سه هزار دینار خلعت داد.
2- استاندار مصر، که سه هزار دینار خلعت داد.
3-استاندار خراسان،که سه هزار دینار خلعت داد.
4-استاندار ارمنستان،که سه هزار دینار خلعت داد.
پس موبدان زرتشتی را خبر کرد(احتمالا آذر فرنبغ )و گفت آیا پادشاهان عجم اینچنین استانداران را خلعت می داد؟
موبدان پاسخ دادند که: پادشاهان عجم سه خصلت داشتند که در شما نیست.
1-از مردمان چیز به اندازه ستدندی و به اندازه دادندی.
2- از آنجا بستدندی که شایسته و بدان جای دادی که بایستی.
3- جز از گناه کار را کس بیم نبودی.
مامون گفت راست گفتی و دیگر پاسخ نداد. آن هم به خاطر آن بود که دخمه کسرا نوشیروان باز جست وباز کرد و چهره او را بدید هم چنان تازه و جامه بر وی تازه،و انگشتری در انگشت وی از یاقوت سرخ بود که هرگز چشم مامون، چنان ندیده بود و بر نگینش نبشته بود که:
به مه نه مه به.( شایسته بزرگ است نه بزرگ شایسته) مامون خلیفه عباسی دستور داد تا جامه زربفت بر وی پوشیدند و خادمی از خدام،مامون انگشتر انوشیروان را از دست او بیرون آورد و آن را پنهان نمود،مامون متوجه شد و آن خادم را کشت و انگشتر دزدیده شده را در انگشت انوشیروان گذاشت و گفت این خادم ما را رسوا کرده بود و تا قیامت بگفتندی که مامون از انوشیروان انگشتری را باز کرد.(غزالی،72:1317).
نتیجه:
به نقل از امام محمد غزالی در رابطه با جمله ای که به زبان پهلوی ساسانی بر نگین انگشتر خسرو انوشیروان نوشته شده بود:
《به مه نه مه به》 شایسته بزرگ است، نه بزرگ شایسته.
(شایستگی بزرگی میآورد نه بزرگی شایستگی).
به عبارت ساده تر:
انسانی که دارای گفتار و کردار و پندار نیک باشد لیاقت بزرگی را دارد نه کسی که وصل باشد به فلان قوم یا شیخ و خان...
سعید دیناروند (( میراث فرهنگی شوش ))
یاری نامه
ا-غزالی،امام محمد.(1317).نصیحه الملوک،با مقدمه،تصحیح،حاشیه،جلال-همائی،چاپخانه مجلس تهران
2-فرخ زادان،آذر فرنبغ.(1375).ماتیکان گجستیک ابالیش،برگردان ابراهیم میرزای ناظر، تهران: انتشارات هیرمند