بزرگنمایی:
برای خرید به مغازه ای در خیابان طالقانی رفتم داخل مغازه مرد جوانی که ماسک به صورت داشت برای مرد مسنی که بی ماسک به مغازه آمده بود از لزوم ماسک زدن حرف می زد، مرد مسن آشفته بود و با کلمات زشت پاسخ می داد، مرد جوان آرام بود و از مرد مسن می خواست که توهین نکند اما مرد مسن زشت و بی پروا حرف می زد و مرتب توهین می کرد، هر چه کردم نتوانستم بحث بین آنها را خاتمه دهم
برای خرید به مغازه ای در خیابان طالقانی رفتم داخل مغازه مرد جوانی که ماسک به صورت داشت برای مرد مسنی که بی ماسک به مغازه آمده بود از لزوم ماسک زدن حرف می زد، مرد مسن آشفته بود و با کلمات زشت پاسخ می داد، مرد جوان آرام بود و از مرد مسن می خواست که توهین نکند اما مرد مسن زشت و بی پروا حرف می زد و مرتب توهین می کرد، هر چه کردم نتوانستم بحث بین آنها را خاتمه دهم در حالیکه از مغازه خارج می شدم به این می اندیشیدم که ماسک نزدن و توهین به دیگران چیزی جز فقر اجتماعی نیست. حرفهایی را که این چند روز از دیگران شنیده بودم پیش خودم تکرار کردم:
- عمو حالش چطوره؟
- بد نیست، سرفه می کرد، صبح رفت مغازه!!!!
- حراست اداره دو هفته نبودش؟
- آره کرونا گرفته، دو هفته مرخصی گرفته بود، امروز اومده
- دروه درمان کرونا که بیشتر از یک ماهه تازه بعدش هم تا دو هفته باید قرنطینه باشه، دم در دیدمش ماسک و دستکش هم نداشت!
- می خوام برم خونه عمه
- نری کرونا گرفته
- من نمی دونستم
- اجازه ندادن کسی بفهمه، به من هم دوستم که توی بیمارستان هست گفت
- ولی پسر عمه همیشه خونه ی ماست خونه خودشون هم زیاد می ره
پلیس خسته شده است از اعمال قانون ماشین هایی که کنار فضای سبز و رودخانه پارک هستند، شهرداری خسته شده است از هجوم مردم به پارکها و آرامستانها، فرمانداری خسته شده است از برگزاری مراسم جشن و عزا به صورت مخفیانه، میراث فرهنگی خسته شد از پلمپ باغ ویلاهای متخلف، مردم خسته شدند از دیدن ماشین های پلاک اروندی پارک شده کنار رودخانه و ...
اینها جز فقر اجتماعی چه دلیل دیگری می تواند داشته باشد؟
ما سالهاست روابط اجتماعی در کشورمان، در سراشیب نزول است، ما سالهاست به بچه هایمان که حالا مردانی میان سال شده اند چگونه زندگی کردن را یاد نداده ایم، ما سالهاست در آموزش و پرورش مان، تنها خواندن و نوشتن را آموزش داده ایم، ما سالهاست که در اجتماعی زیستن، هر سال از سال قبل فقیر تر می شویم....
و بواسطه ی همین فقر اجتماعی است که شربت کرونا را اینگونه بی پروا یک نفس، سر کشیده ایم و در مستی خود عربده می کشیم.
#علیرضا رشنو