بزرگنمایی:
💠مرگ تدریجی زبان فارسی /بیست و پنجم اردیبهشت،روز زبان فارسی
در سالهای اخیر با گسترشِ نفوذ فضای مجازی و دسترسی به آن، تلقی خودآگاه یا ناخودآگاهِ حقارتِ زبان فارسی در برابر زبانهای فرنگی با شتابِ بیشتری در ذهن و تصوّرِ گروهی از اقشارِ و بخصوص جوان جامعه درحال ریشه دواندن است.
بیست و پنجم اردیبهشت ماه را تقویمها به نام روز پاسداشتِ زبان فارسی و بزرگداشتِ حکیم ابوالقاسم فردوسی ثبت کردهاند؛ همان شاعرِ بزرگی که همه ثروت، جوانی، عمر و سلامتی خویش را در راه حفظ زبان فارسی و فرهنگ و تاریخ ایران زمین در طبق اخلاص نهاد و تقدیم به ایران و ایرانیان کرد. پیش از فردوسی و از پسِ او نیز همواره بودهاند عاشقانی که نسبت به حراست و مراقبت از زبانِ شیرین و غرورآفرین فارسی خود را مسئول میدانستهاند.
این زبانِ فارسی یا به قول حافظ عزیز «این قند پارسی»، نسلها سینه به سینه از عهدی به عهدی دیگر سفر کرده و خوشیها و غمها دیده و شنیده و روایت کرده تا امروز در اختیار ما قرار گرفته است. زبانی که پس از مسلمان شدنِ ایرانیان، در خدمت اسلام قرار گرفت، اما توانست هویت مستقل خود را در برابر زبانِ اداری و دیوانی حاکمانِ تعیین شده از سوی خلفای بنیامیه و بنیعباس، حفظ کند؛ زبانی که در برابر ترکانِ غزنوی و ترکمانانِ سلجوقی همچنان قد برافراشت و آنان را نیز شیفته خود کرد؛ و زبانی که از سیل ویرانگر هجوم مغول و تاتار نیز به سلامت گذشت. زبانی که در عهد مشروطه نیز گرچه گروهی فرنگرفته یا فرنگیمآب، خواسته و ناخواسته با واژگان و اصطلاحات بیگانه تیغ و دشنه بر پیکرِ آن میزدند، اما همچنان سرِپا ماند تا خود را به ما امروزیان برساند، تا ما از پسِ هزار سال بتوانیم بینیاز از هر واسطه تفسیری و هر فرهنگ لغتی، بهمَثَل این بیت رودکی، پدر شعر فارسی، را بخوانیم و بفهمیم و از خواندن و فهمیدنش لذت ببریم:
«هر که ناموخت از گذشتِ روزگار /// نیز ناموزد ز هیچ آموزگار»
شماری از ما مردمِ فارسیزبان، گویی دچار نوعی حالتِ خاص شدهایم که کمترین عِرق و تعصب و یا دلبستگی به زبانِ تاریخیِ سرزمینمان نداریم. انگار کمترین اهمیتی برایمان ندارد که فارسی حرف بزنیم یا انگلیسی یا فرانسه و... .
گروهی دیگر نیز هستند که استفاده از واژهها و اصطلاحات فرنگی را نشانه خاص بودن یا بهروز بودن یا به قول معروف «باکلاس بودن» میدانند و بهعمد اصرار دارند که واژهها و اصطلاحهای بیگانه بیشتر و متنوعتری را در کلام خویش به کار برند تا در امروزی بودنشان خللی رخ ندهد و از «کلاسشان» سَرِ سوزنی کم نشود. البته این نگرش، خاصِ امروز نیست و از اواسط عهد قاجاری به این سو که مطبوعات گسترش یافت و روابط با اروپا و بعدها با آمریکا بیشتر شد، این طرز نگرش به زبانِ فارسی دربرابر زبانهای غربی نیز رفته رفته در میان برخی از فارسیزبانان رواج گرفت. اما در سالهای اخیر با گسترشِ نفوذ فضای مجازی و دسترسی به آن، تلقی خودآگاه یا ناخودآگاهِ حقارتِ زبان فارسی در برابر زبانهای فرنگی با شتابِ بیشتری در ذهن و تصوّرِ گروهی از اقشارِ اغلب جوان جامعه درحال ریشه دواندن است.
از نتایجِ ظاهریِ نهادینه شدنِ چنین نگرشی به زبانِ ملّی، این است که میبینیم در همه شهرهای کوچک و بزرگمان بر سردر بسیاری از مغازهها و فروشگاهها نامهایی غیرفارسی و غیرایرانی و به خط لاتین خودنمایی میکند. در تبلیغات کالاهای تجاری، کم نمیبینیم محصولاتِ تولید ایران را که با نشانه و نامِ تجاری غربی عرضه میشوند تا بهتر به فروش برسند. افرادی حتی در معرفیِ خویش در صفحه مجازیشان هم استفاده از زبانِ فارسی را نوعی سرشکستگی میپندارند و در کنار اینان، کم نیستند فارسیزبانانی که حتی امضایشان نیز به زبان انگلیسی و خط لاتین است!
البته دربرابر چنین نگرشهای همراه با بیتفاوتی و یا وادادگی نسبت به زبان فارسی، بودهاند دلسوزان و دلبستگانِ راستینِ زبان فارسی که همواره کوشیدهاند با آگاهیبخشی به جامعه و دستاندرکارانِ امور، اهمیتِ حفظ زبانِ ملّی را یادآور شوند و در راستای حفظ آن بکوشند. برای نمونه، در ادامه بخشهایی از آنچه دو تن از دلسوزانِ زبان و ادب فارسی در دو دوره مختلف، برای حفظ این زبان گوشزد کردهاند، آمده است.
طبیعت زبان فارسی چه از نظر ساختمان، چه از نظر پختگی زبان و دیرینگی آن و فراوانی مفردات الفاظ، قابلیت بسزایی برای تعبیر از این مفهومها دارد. چرا ما برای برطرف کردنِ نیازمندی خود چنان کاری نکنیم؟ چرا مترجمان و گویندگان و نویسندگان ما از اندک صرف وقتی برای مراجعه به فرهنگها خودداری میکنند؟ چرا برای آسانیِ کار و یا تظاهر به فرنگیمآبی میکوشند واژههای فرنگی را به کار برند، تا اندکاندک برای خود در زبان ما جا باز کنند؟ پیدا است که ساختنِ واژههای علمی کارِ مترجم و نویسنده نیست، اما بهراستی زبانِ ما آن اندازه بینوا است که برای کلمههایی مانند «جک»، «انکدت»، شو، فرانشیز، پرتره، پلان، توریست رسپشن، ماکت و امثال آن هم معادل ندارد؟».
اگر ما جزو آن دسته از فارسیزبانانی باشیم که حفظ زبانِ ملّی هنوز جزو دغدغههایمان درنیامده، شاید با جدّیتر گرفتنِ مطالعه میراثِ ادبی سرزمین عزیزمان، کمکم نسبت به حفظ زبان شیرین، تمدّنساز و البته مظلوم فارسی توجه و التفات بیشتری پیدا کنیم.
تنظیم :ندا سعادتی نسب
امیرحسین دولتشاهی
ارجاعها:
1. «تاریخ سیستان»؛ مؤلف ناشناس؛ تصحیح ملکالشعرای بهار؛ تهران: اساطیر؛ 1389؛ ص 209 و 210.
2. «دیوان رودکی سمرقندی»؛ ابوعبدالله جعفر بن محمد؛ تصحیح قادر رستم؛ تهران: مؤسسه فرهنگی اکو؛ 1391؛ ص 72.
3. «غزلهای سعدی»؛ مصلح بن عبدالله؛ تصحیح غلامحسین یوسفی؛ تهران: سخن؛ 1385؛ ص 204.
- پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۱:۴۲:۵۰
- منبع: صبح ملت نیوز