زندگی را دوست دارم،پس ناامید نمی شوم
اجتماعی - شعر وادبیات
بزرگنمایی:
زندگی را دوست دارم، پس ناامید نمی شوم.
می دانم زندگی گاه بدجور سخت می شود. می دانم گاه ساز دلش بدجور ناکوک می شود.
می دانم نت های آن، گاه بدجور بالا و پایین می شود. گاه آرام و دلنواز، گاه سخت و خشن، گاهی شاد و رقص آور و گاهی پراز غم می شود.
گاهی عجیب ملال آور می شود. گاه کوه روی کوه، پراز بدبیاری می شود. گاه دلش از سنگ و گاهی دلگیر می شود.
اما این را می دانم آنجایی سخت تر می شود که آدمی، ناامید می شود.
خودش را رها کند و بال و پرش را ببندد.
🌹
می دانم آدمی چیزی شبیه بوی خوش باران است.
می دانم زیباترین باران ها از سیاه ترین ابرها می بارد.
می دانم زندگی رقصنده می خواهد... پس باید رقصید و زیباترین رقصت را در برابر سمفونی مشکلات به نمایش بگذاری.
می دانم که نباید فراموش کنم دنیا به کام من است نه من چرخنده ای در چرخ و فلک آن.
🌹
می دانم خیلی چیزها را باید تغییر دهم، خستگی هایم را دور کنم، دور بریزم هرچیزی را که باعث غم و غصه و دلتنگی است.
می دانم که کافی است خودم بخواهم، بخودم بیایم، دستم را دراز کنم، پنجره را باز کنم و بخواهم که منظره قشنگی ببینم. روشن وزیبا نه تاریک و زشت.
🌹
می دانم که باید زیرباران بروم، شسته شوم از هر فکر نخراشیده ای که به دلم زخم می زند.
می دانم باید به صدای آب گوش فرا دهم و همراهش جاری شوم. نگذارم افکارم یکجا بمانند تا گندیده شوند.
می دانم گاهی باید دل به دریا بزنم، زیرباران بروم. سوار چرخ و فلک شوم، تاب بخورم، کودکی کنم و دل به آب بسپارم.
می دانم روزگار هیچ وقت بر یک قرار نمی ماند. شب و روز دارد، تاریکی و روشنی دارد، کم و بیش دارد.
🌹می دانم گاهی باید بروم سراغ شعری، کتابی، آهنگی، تا حالم خوب شود.
می دانم گاهی بجای منتظر ماندن برای دستی، خودم باید به داد خودم برسم.
می دانم گاهی باید پیچکی شد و از درخت آرزو بالا رفت
علف های هرز روزمرگی را هرس کرد
جوانه های فردا را کاشت، به دوردستها نگاه کرد به روزهای خوب آینده
به شکوفه های بهارنارنج درخت صبور فرداها
فرداهایی که با خود آفتاب و روشنی بهار را به همراه دارد.
🌹
می دانم باید این روزهای سخت و پردرد خاطره شوند برای زمانهای دور
برای روزهای کسل کننده ظهر تابستان که برای فرار از کلافگی آفتاب تند تیر ماه روی تختی چوبی زیر تک درخت سیب خانه دراز کشیده ایم.
برای لحظه های بی حوصلگی مان که بگوییم چقدر همه چیز آرام است...
برای دقیقه های پراز آسودگی خیال که آرامشش را فقط صدای دوره گرد پیر محله بر هم می زند.
این خاطرات بماند برای خاطره بازی با نوه هایمان
🌹
این را خوب می دانم که زیبایی زندگی را فقط می توان در بدترین لحظات دید و درک کرد.
اینکه می فهمی چقدر زندگی را دوست داری. چقدر عاشقی و دوست داری عاشقی کنی، مهر بورزی. دوست بداری.
گل، پرنده، آسمان ، آب حتی جیرجیرک چه زیباست.
اینکه می فهمی شکوه هایت از زمانه، چه بی معنی و بیهوده بوده است.
اینکه می فهمی هزاران دلیل داری برای زندگی کردن، دلایلی که تا دیروز حتی یکی از آنها را نمی دانستی.
اینکه می فهمی می خواهی باشی تا عشق بورزی،لبخند بزنی. پس امید را در ذهنت حک کنی.
اینکه نباید تسلیم شوی و در این وانفسای ناامیدی، دست و پا بزنی. اینکه خود را باور کنی و دست دراز کنی تا به بلندترین شاخه درخت زندگی برسی و گل امید و آرزو را بچینی.
بخندی از ته دل، سلام کنی از ته دل و زندگی کنی از ته دل.
🌹🌹🌹🌹
ندا سعادتی نسب
جمعه 98/12/16
پایگاه خبری صبح ملت نیوز
sobhemellatnews.ir
dezfulnews.org
@sobhemelat
@dezfuln
@sobhemellat_news
https://chat.whatsapp.com/FgYKD9wi9iv2dJrVo7Fx9A
- جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۸:۴۶
- منبع: صبح ملت نیوز