پادکست چه فرقی با برنامهی رادیویی دارد؟ پادکست چیست ؟؟؟؟نویسنده: علی بندری
بزرگنمایی:
اصل حرف این پست دربارهی لحن و بیان پادکست است. نوشته از جای دیگری شروع میشود و کمی حاشیه میرود. به نظر نویسنده این حاشیهها لازم هستند.
نویسنده: علی بندری
اصل حرف این پست دربارهی لحن و بیان پادکست است. نوشته از جای دیگری شروع میشود و کمی حاشیه میرود. به نظر نویسنده این حاشیهها لازم هستند. پادکست چیست؟اسم پادکست اولین بار توسط بن همرزلی در مقالهی انقلاب شنیداری روزنامهی گاردین در سال 2004 از ترکیب iPod (ابزار پخش دیجیتال) و Broadcast (پخش رادیویی) مطرح شد. پادکست یک روش ارائهی محتوای صوتی -یا حتی تصویری- اینترنتی است که کاربران میتوانند آن را از اینترنت دانلود کرده و بشنوند. در واقع یکجور رادیوی اینترنتی است که میشود آن را بر روی پخشکنندههای موسیقی دیجیتال، تلفن همراه یا کامپیوتر گوش کرد.پادکست با رادیو چه فرقی میکند؟من جواب دقیقی برای این سؤال بلد نیستم و تا حالا هم برای هیچ رادیویی کار نکردهام. چیزهایی که دربارهی رادیو مینویسم برداشت من است از خواندهها و شنیدههای پراکنده.پادکست on demand استیک فرق پادکست با رادیو همان فرقی است که نتفلیکس با شبکههای تلویزیونی قدیمی دارد؛ پادکست برای زندگی امروز طراحی شده و هر وقتی که مخاطب بخواهد برایش پخش میشود. بر خلاف رادیو که شما باید برنامهی روزانهتان را تنظیم کنید تا در ساعت مقرر بتوانید یک بار برنامهی مطلوبتان را بشنوید، پادکست خودش را در احتیار شما میگذارد تا هر وقت و هر چند بار که خواستید، بشنویدش.تفاوت مهم دیگر بین پادکست و برنامهی رادیویی این است که هم در فرمت و هم در زبان چهارچوب، پادکست انعطافپذیرتر از رادیو است. شکل پادکست آزادتر از رادیو استدر رادیو اگر وقت برنامهی شما 25 دقیقه است شما باید برای 25 دقیقه برنامه درست کنید. نه یک دقیقه کمتر و نه یک دقیقه بیشتر. این محدودیت خیلی وقتها به ضرر کیفیت است. چون تولید کننده مجبور میشود در برنامه آب ببندد یا اینکه قبل از این که حق مطلب ادا شود، تمامش کند. اما در پادکست از این محدودیتها ندارید. شما تقریباً آزادید هر اپیزود را هر چقدر لازم دارید طول بدهید. یکی از پادکستهای محبوب من اپیزودهای شش ساعته دارد. نکتهی مهم اینجا البته نه طول اپیزود، بلکه آزادی تولیدکننده است.زبان پادکست از رادیو آزادتر استرادیو معمولاً یک رسانهی سنگین و سازمانمند است با دستورالعملها و آییننامههای داخلی و خارجی. فرقی نمیکند که صدای جمهوری اسلامی باشد یا رادیو فردا. حتماً مجموعهای از پروتکلها هست که برنامهساز رادیویی موظف است رعایتشان کند. اما پادکست فارغ از این ماجراست. رابطهی پادکست و رادیو بیشباهت به رابطهی وبلاگ و روزنامه نیست. این آزادی در زبان و بیان به نظر من در حال حاضر جذابترین نکتهی پادکست فارسی است.این نکته شاید نیاز به کمی توضیح داشته باشد. منظور من از آزادی زبان و آزادی بیان اینجا آزادی بیان عقیده نیست. نگاه من بیشتر به آزادی در انتخاب نوع بیان است. در ماههای اخیر و با بالا رفتن سرعت اینترنت در ایران، تعداد برنامههای تصویری اینترنتی زیاد شده. انواع برنامهها، مخصوصاً برنامههای گفتگومحور با دکورها و سوژهها و مهمانان و مجریان متفاوت. نکتهی شگفتانگیز این است که این برنامهها، چه به دست مجریان با سابقهی تلویزیون تولید شده باشند و چه محصول جوانان جویای نامی باشند که برای اولین بار جلوی دوربین نشستهاند، در لحن و بیان بسیار شبیه هم هستند. ما فارسی زبانها همه مثل هم حرف نمیزنیم. گذشته از لهجه و گنجینهی لغاتی که استفاده میکنیم، سبک حرف زدنمان هم معمولاً با هم فرق میکند. اما اتفاق عجیبی که افتاده این است که انگار استاندارد نانوشتهای کاری کرده که به محض اینکه میکروفون روشن میشود لحن همهی ما شبیه هم میشود. کافیست شما سلام و علیک چند مصاحبهی رادیویی و پادکستی را با دقت بشنوید تا متوجه این نکته بشوید. من دنبال پیدا کردن علت این همانندی ناامیدکننده نیستم. اما دوست دارم تلاش کنم با امکاناتی که پادکست به ما داده از این قالب خارج شوم. از دیدن تلاش دیگران برای خارج شدن از این قالب هم لذت میبرم.یکی از بهترین نمونههای این تلاش پادکست فوتبالکست است.فوتبالکست، یک نمونهی درخشان در بیان صمیمی و سالمفوتبالکست یکی از دیرپاترین پادکستهای فارسی است. چند سال است که چند نفر که از چهارگوشهی دنیا به صورت مرتب و هفتگی دربارهی فوتبال اروپا حرف میزنند. همت و نظم و انگیزهی تولیدکنندههای پادکست ستایش آمیز و عشقشان به فوتبال حسرتبرانگیز است. اما موضوع این پست اینها نیست. درخشانترین ویژگی فوتبالکست و چیزی که باعث میشود من شنوندهاش باشم این است که آدمها در پادکست معمولی حرف میزنند. یعنی هم دینامیک گفتگویشان طبیعی است، دستاوردی که با توجه به اختلاف زمانی زیاد بین شرکتکنندهها واقعاً ستودنی است، و هم اینکه موقع شنیدن گفتگو نه رسمی بودن لحن خستهتان میکند و نه خودمانی بودن و کول بازی تصنعی اش شما را یاد برنامهی قدیمی نیمرخ و گزارشگرهای اخبار بیست و سی و مجریهای تلویزیونی و بدلهای اینترتیشان میاندازد. اگر فکر میکنید این دستاورد بزرگی نیست یک بار وقتی دارید با دوستتان حرف میزنید میکروفون را روشن کنید و سعی کنید یک اپیزود پادکست ضبط کنید. بعد بشنویدش و ببینید چقدر صدای این گفتگو واقعاً شبیه صدای یک مکالمهی طبیعی بین شما و دوستتان است.مغز سخن: جلوی میکروفون معمولی حرف بزنیدهر هفته چند نفر به این فکر میافتند که همین گفتگوهای دوستانهشان را پادکست کنند. راستش من خودم هم زمانی همین ایده را داشتم. فکر قشنگی است و از اینجا میآید که ما معمولاً میزان کار لازم برای تولید پادکست را دست کم و خلاقیت و بامزگی خودمان را دست بالا میگیریم. البته اینها همه مشکلات قابل حلی هستند. کار سختتر این است که یاد بگیریم چگونه جلوی میکروفون طوری حرف بزنیم که انگار میکروفون نیست. در این مرحله از تاریخ پادکست فارسی، این کار حتی از درست حرف زدن هم مهمتر است. من از خطاهای گفتاری کسی که لحن و ادای ساختگی دارد راحتتر میگذرم. آخرش این است که هیچکس کامل نیست و همه اشکالاتی دارند و همیشه امکان یادگرفتن و اصلاح هست. اما اگر کسی به لحن و بیان ادایی و ساختگی و پرکشمه عادت کند، ترک کردنش به این راحتیها نیست.لحن ادایی و ساختگی البته یک گونهی دیگر هم دارد. کسانی اینقدر در نقش فرو میروند که عملاً حرف زدن روزانهشان شبیه مجریهای تلویزیون میشود. برای حل این مشکل من هیچ پیشنهادی ندارم.
- پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۱:۲۲:۵۱
- منبع: پادکست چنل بی