بزرگنمایی:
آیا باید چنین باور کنیم که زن بودن سخت است؟ ودر برخی شهرها سخت تر
آیا براستی برخی بر این اندیشه که زن فقط متعلق به خانه و آشپزخانه است صحه می گذارند؟
آیا در برخی از تربیون ها و محافل ، انواع و اقسام استدلال ها برای تلقین این ایده و اندیشه حرف اول را می زند؟
جای خالی بانوان دزفول در تصمیم گیری ها ی مدیریتی
"قسمت دوم وپایانی"
آیا باید چنین باور کنیم که زن بودن سخت است؟ ودر برخی شهرها سخت تر
آیا براستی برخی بر این اندیشه که زن فقط متعلق به خانه و آشپزخانه است صحه می گذارند؟
آیا در برخی از تربیون ها و محافل ، انواع و اقسام استدلال ها برای تلقین این ایده و اندیشه حرف اول را می زند؟
آیا آنچنان که در برخی صحنه های فرهنگی و هنری قابل مشاهده است، مراتبی از این اندیشه در قالب برخی سریال ها ، فیلم ها و.. به نمایش درنمی آید ؟.
صحنه هایی که اگر هم نمایشی از زنانی مهربان و خانواده دار و خانواده دوست بوده ، مانور فکر و تدبیر و استدلال های آنان از حد اتاق پذیرایی و آشپزخانه تجاوز نکرده است .
و یا صحنه هایی که معرف زنانی ساده لوح و زود باور ، عصبی و پرخاشگر ، بی توجه و بی تدبیر و یا لاابالی و بی بندو بار بوده اند به ذهن ها قالب شده است . .
البته گاه در چنین برنامه ها و صحنه هایی با زنانی نیز برخورد کرده ایم که ردای مدیریت های اداری ، صنعتی و یا ...را بر دوش داشته اند اما اکثرا در قالب مدیرانی ناتوان معرفی شده اند، مدیرانی که مسایل و مشکلات زندگیشان، و یا برخوردهای احساسی آنان کارشان را تحت شعاع خود قرار داده و یا تدبیر و مدیریت لازم را نداشته اند.
اگر چه در سال های قبل ،کم و بیش شاهد حضور بانوان در برخی ادارات و سازمان ها در قالب کمیته ی بانوان به طور نمونه در اداره آموزش و پرورش ویا امور بانوان فرمانداری که از هر اداره یک بانو درآن حضور داشت بوده ایم ، اما این روند نه تنها رو به رشد نبوده بلکه به نظر می رسد که رفته رفته کم رنگ تر شده ویا اگر به قوت خود باقی بوده ، انعکاس کم رنگی داشته است . اگر چه آن حضورهم خود بسیار کمتر از توانایی ها و ظرفیت خانم ها بوده است.
در گذشته ای که ازآن یاد شد و درزمانی که فضای مجازی چنین در دسترس نبود گاه از طریق اطلاعیه های رادیویی ، جلسات حضوری ، نشریات شهری و منطقه ای جلسات و تصمیم گیری ها به شکلی در سطح جامعه و یا محافل فرهنگی انتقال می یافت.
اما سال هاست که علی رغم حضور فعال وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها و کانال های مجازیِ شهری که اتفاقا در انتشار اخبار شهر پرتلاش ظاهر شده اند کمتراخباری از حضور آن تعداد اندک از بانوانی که به نوعی در تصمیم گیری ها نقش داشته اند بوده ایم.
در حال حاضر بیشترین بارِ حضور زنان توانمند ومدَّبِّر در جامعه ی شهری دزفول درانجمن های مردم نهاد و فعالیت های فرهنگی ، هنری و اقتصادی در فضای مجازی و فعالیت های داوطلبانه است .
در این سال ها تلاش بی چمشداشت این عزیزان در صحنه های متعدد اجتماعی در قالب کانون ها و انجمن ها وگروه های متعدد نتایج خوب و مثبتی را در برخی زمینه ها بر جا گذاشته است .
تقریبا روزی نیست که برنامه های متنوع فرهنگی ،هنری، اجتماعی ، ورزشی ، گردشگری ، و... فرهنگ سازی در زمینه های متعدد فرهنگی چون آموزش اصول شهروندی ، حفظ محیط زیست ، مصرف بهینه ی انرژی ، عدم استفاده از مواد پلاستیکی و خیلی دیگر از فعالیت هایی سازنده از بانوان درگوشه وکنار این شهر به اجرا در نیاید.
زنان ، خود جوش، بازارهای غذاهای سنتی با اهداف خیر خواهانه و یا فرهنگ سازی راه می اندازند ، در پارک خانواده مسابقات ورزشی و ورزش های همگانی اجرا می کنند ، محافل شعر و ادب در جهت اشاعه ی فرهنگ حفظ زبان مادری و استفاده ی صحیح در بکارگیری زبان فارسی برگزار می کنند و ده ها برنامه از این دست تا معرف قابلیت های آنان در برنامه ریزی های متعدد و تصمیم گیری های به جا و تصمیم سازی های اصولی باشد.
بارها گزارش هایی از فعالیت زنان این شهر و موفقیت های متعدد آنان در سنگر های فرهنگی ،ورزشی، اجتماعی، آموزشی و دانشگاهی به گوش می رسد، اماکمتر شاهد عکس العمل شایسته ی مسئولین شهری در برخورد با موفقیتهای این عزیزان بوده ایم. ویا به گزارشی ، عکسیِ تبلیغاتی و در حد یک تقدیری ختم به خیر شده است .یعنی مسئولین از تقدیر و حمایت از پیروزی که دست های خودشان برایشان به ارمغان آورده است نیز نه تنها دریغ دارند بلکه درگزارش های رنگ به رنگ دولتی تلاش آنان به پای مسئولین ثبت و ضبط می شود.
به وضوح آشکار است که شهرستان دزفول در زمینه ی تصمیم گیری و تصمیم سازی از پتانسیل عظیم زنان توانمند این شهر محروم است واین جای تاسف دارد .
نقش زنان در برخی ادارات درحد منشی و یا کارمند است. حتی استقرارشان در سِمَت مسئول روابط عمومی و یا معاون یک اداره ویا سازمان خالی است چه برسد درجایگاه مدیریت آن اداره و یا سازمان.
در این حال مسئولینِ تصمیم گیرنده در این شهر به مانند خیلی از دیگر شهرها همه از مردان هستند که به وضوح برای زنان و مسائل مربوط به آنان تصمیم می گیرند واین چنین است که با قوانین و تصمیماتی روبرو می شویم که کمتر می تواند زنان را در دستیابی موثر به اهداف و جایگاهشان رهنمود سازد، ویا در حل معضلات نیمی از جامعه کارگشا باشد.
برای توسعه و پیشرفت در ابعاد گوناگون مورد نیاز جامعه به ویژه تربیتی و اجتماعی و.. به حضور حداکثری زنان نیازی مبرم است به طوری که می طلبد معاونت های فرهنگی در اختیار بانوان باشند.
در صورت خالی ماندن سنگرهای تصمیم گیری از وجود بانوان به جرئت می توان گفت که بیش از آن که بانوان متضرر باشند این شهرستان است که از مدیریت صبورانه و متواضعانه ، تدبیر و راهکارهای مردم محور و کارگشا متضرر می شود.
این که فضای عمومی شهر ها از جمله شهر دزفول کم و پیش جوی خشن و سنگین را تجربه می کند ، و نارضایتی عمومی از برخی برخوردهای عصبی در برخی ادارات و روابط عمومی ها در تماس با مردم در خبرگزاری های منطقه ای و در محافل و اجتماعات مطرح می شود آیا نمی تواند دلیل همین به حاشیه راندن بانوان از حضور پر رنگ تر در ادارات و ساز مان ها باشد ؟
در برخی از سازمان ها زنان تحصیل کرده ، توانمند و کار بلد یا به طور کلی از این حضور دور مانده اند و یا حضوری خیلی کمتر از ظرفیتشان دارند که آن هم به واسطه ی پاره ای ملاحظه کاری های احیانا جناحی ، قومی ، تعصبی و... وجودشان ناکار آمد بوده است . .این مسئله باعث گردیده که بانوان و به نوعی شهر از وجود مدیریت موثر و کار آمد آنان محروم بماند.
اگر از ابتدا و با تمهیداتی منطقی و اصولی فقط انگشت اشارات شرعی و قانونی بر روی جلوه های زیبایی و ظاهری زنان نشانه نمی رفت ، بلکه در جامعه به اندیشه و توانایی های گوناگون زنان تکیه می گردید و با باور توانمندی های فردی آنان، به قشر زنان به طور کلی اعتماد و اطمینان می شد و فرصت خودنمایی در این عرصه برای آنان فراهم می گردید . بانوان این مجال را می یافتند تا با بصیرتی مضاعف به جای نمایش ظاهر خود جلوه های زیبایی از توانمندی ، الهام بخشی ، خلاقیت ، انرژی سرشار و عواطف لطیف خود را به نمایش بگذارند .
آن گاه مصداق این سخن شهید مطهری بودند که آن که زیبایی اندیشه دارد هیچ گاه ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد.
در باور عمومی است که تکیه گاه هر مردِ موفقی زنی محکم و با تدبیر وجود داشته است . و نیز این حقیقت انکار ناپذیر که بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی( ره) نیز بر آن صحه گذاردند،که از " دامان زن است که ،مرد به معراج می رود "
چه شگفت است با این که این باورهای ملی و ارزشی در جامعه ی ایران امتحان خود را پس داده اند اما سال های سال است که در حد شعار باقی مانده و زینت بخش اطلاعیه ها و سر برگ های اداری مناسبتی جا خوش کرده اند ، وکمتر در باور و اعتماد مسئولین رده های بالای مدیریتی کشور برای سپرده امور اجرایی و مدیریتی به دست بانوان بوده است .
مریم مفتوح / پایگاه خبری صبح ملت نیوز