بزرگنمایی:
اگر یک روزی پدر اینان از این که هست زمین گیر تر شود چه بلایی بر سر بچه ها خواهد آمد؟ چه کسی حاضر است از چهار معلول ذهنی و حرکتی نگهداری کند ؟ چه کسی می تواند برای آنها مهر و محبت پدر و مادر را داشته باشد؟
وعده ی خانه دار شدن خانواده های چند معلولی چه شد
داستان فقر وبیچارگی....داستان معلولیت وفراموشی....داستان رنج ودل شکستگی....داستان مرگ تدریجی ....داستان مکرر دور وبر ماست. گزارشی خواندم، با اندک تطابقی دیدم دوروبرم نمونه های زیادی داره... معلولینی که مراجعین روزانه کلینیکم اند....فقر و معلولیت همراهانِ امراضِ عفونی اند...
- خیرالله !!! سلام بابا بد نباشه!! چه حال چه خبر؟
- آسید؛موسی غلامت دوباره تو کورده ...( تب کرده )
- پدر نگران نباش گوش دردِ مزمنش عود کرده... در کشوی میزم چند قرص گران قیمت تاوانکس از اشانتیون های ویزیتور دارویی، دارم بهش میدهم...
دستان زمختش را دراز می کند.... دستان پینه بسته اش حکایت از تلاش بیش از یک نیم قرن است.... حکایت از روزهای سختی که با کمر خمیده اش در زمین های کشاورزی مردم کار می کند حکایت از روزهایی دارد که با دیسک کمرش و جسم نحیفش کارگری می کند که بتواند دردی از دردهای همسر پیرش را درمان کند و برای چهار بچه ی معلولش تکیه گاهی باشد.
بچه ها باید در این سن و سال تکیه گاه والدین باشند اما این فراموش شدگان خود محتاج تکیه به قامت خمیده ، لرزان و درب و داغون پدرند.
دیدن زندگی ساده و چوب های رنگ و رو رفته خانه این خانواده دردناک است چوب هایی که در اثر چکیدن در زمستان و آب رفتن آن-قدر کهنه شده اند که ممکن است روزی همچون این پیر مرد کمر خم کنند و یک اتفاق ناگوار رخ دهد.... خبری که زینت بخش روزنامه ای شود ویا مستمسک فحش و ناسزایی در فضای مجازی برای دلسوزان مجازی!!!
وقتی از او می پرسم چرا خانه ات را تعمیر نمی کنی ؟
در جواب می گوید: نِی تَرُم!!! (توانم نمی رسد) باید پول داشته باشم که ندارم ....
وقتی به او می گویم : چرا به اداره بهزیستی نمی روی؟
می گوید : رَه تُم ..... نَهَردِن......(رفتم ولی هیج کاذی نکردند) گفتند باید زمین داشته باشی تا ما بتوانیم برایت خانه بسازیم اما اگر زمین داشتم خودم خانه می ساختم نیازی به کمک آنها نبود.....
می پرسم آن دو دخترت چه ؟
- مِیرِه دوُتَرِ گَپ مُفَنگِیُه!!! ( شوهر دختر بزرگم معتاده ) درخواست طلاق داده...
تِی مُونَه (با ما زندگی می کند)
دُوتَر دُویُمَم سیاه بخته تِی خُومَه!!! ( دختردومم نیز طلاق گرفته وبا ما زندگی می کند.)
با این دیسک کمرم کار می کنم تا شب نانی برای خوردن داشته باشیم البته اگر کاری پیدا شود.
این خانواده در دهنوی لوداب با کارگری و کار کردن بر سر زمین های کشاورزی بقیه زندگی می گذارنند .بهزیستی استان نیز سه بچه معلول این خانواده را تحت پوشش قرار داده اما چهارمی را نه و می گویند باید یک نفر خارج شود تا بتوانیم او را تحت پوشش قرار دهیم اما سوال اینجاست بعد از گذشت چند سال هنوز هیچکس از بهزیستی خارج نشده که این دختر معلول ذهنی تحت پوشش قرار گیرد؟!
بچه های معلول این خانواده 44،35،25 سن دارند دو پسر دو قلو و دو دختر .
اگر یک روزی پدر اینان از این که هست زمین گیر تر شود چه بلایی بر سر بچه ها خواهد آمد؟ چه کسی حاضر است از چهار معلول ذهنی و حرکتی نگهداری کند ؟ چه کسی می تواند برای آنها مهر و محبت پدر و مادر را داشته باشد؟
نگهداری از چهار فرزند معلول ذهنی یا همان عقب مانده ذهنی کمی سخت است اما اگر این چهار نفر جگر گوشه هایت باشن حاضری همه ی سختی ها را تحمل کنی تا مشکلی برایشان پیش نیاید . هر چند با این مشکلات زندگی کمی سخت می شود اما هر چه باشد از گوشت و خون شماست و نمی توانید نسبت به انها بی تفاوت باشید.
پیرمرد شرح داده بود که روی زمینی کار می کند... زمینی کشت می کند ... شاید بارانی ببارد چیزی گیرمان بیاید و شاید باران نبارد و چیزی گیرمان نیاید....روزی ما دست آکریم است...قربان حکمتش برم...که او احکم الحاکمین است...کاش ما هم گوشه ای از بهترین حکمش بودیم...بعد زبونش را گاز می گیره ومی گه استغفرالله کفر گفتم.....
قربان توکل و دل پاک و بی غل و غشت برم پدر پیرم.
خدایا باران رحمتت را از این خانواده دریغ نکن هر چند می خواهی برخی بیشتر قدردان نعمتت باشند اما این خانواده چشم به رحمتت دارند کمر خمیده این پدر دیگر توان کار ندارد چشمان نگران مادر دیگر رمقی ندارد.
وعده صاحب خانه شدن خانواده های چند معلولی کجا رفت؟!
بارها از رسانه ها شنیده ایم که خانواده های دارای دو معلول به بالا در استان صاحب خانه می شوند. اما چرا این خبر به این خانواده نرسیده است چرا این پدر و مادر پیر با چهار معلول باید در خانه ای خرابه زندگی کنند؟
دردل می گویم کاش زلزله ای می آمد و دیوارها فرو می ریخت تا شاید مسئولین و مردم ِموبایل به دستِ سلفیِ بگیر میومدند و قول و وعده و بودجه بازسازی می دادند.....
دکتر سید محمد.علوی / دستکاری یک گزارش....
ویرایش و تنظیم : مفتوح