بزرگنمایی:
وقتی مردی را با لباس روحانیت دیدم که کبریت کشید وکتاب " هاریسون " مرجعِ نامیِ طب ِداخلی ( کتاب مرجع رشته پزشکی ) که از قدیمی ترین منابع پزشکی در حوزه طب داخلی است و دانشجویان پزشکی در سراسر دنیا از این کتاب به عنوان مرجع بهره می برند ، را سوزاند قلبم آتش گرفت.....
لباسی که معرف علم و عالمان است..لباسی که معروف به لباس پیامبر است...همان پیامبری که بشارت داده است به طلب علم حتی رفتن به دورترین نقطه زمین به چین ....
اطلبوالعلم ولوبالصین...
کتابسوزان !!! فاجعه ای انسانی و علمی
وقتی مردی را با لباس روحانیت دیدم که کبریت کشید وکتاب " هاریسون " مرجعِ نامیِ طب ِداخلی ( کتاب مرجع رشته پزشکی ) که از قدیمی ترین منابع پزشکی در حوزه طب داخلی است و دانشجویان پزشکی در سراسر دنیا از این کتاب به عنوان مرجع بهره می برند ، را سوزاند قلبم آتش گرفت.....
لباسی که معرف علم و عالمان است..لباسی که معروف به لباس پیامبر است...همان پیامبری که بشارت داده است به طلب علم حتی رفتن به دورترین نقطه زمین به چین ....
اطلبوالعلم ولوبالصین...
قلبم آتش گرفت از وهنی که این جاهلان به اسلام این آئین آگاهی ودانایی وارد می کنند....کتابسوزی را شنیده بودم ولی باور نکرده بودم..کتابسوزی را شنیده بودم ولی ندیده بودم...اما امروز دیدم ولرزیدم از این سکوت وبی تفاوتی به این جنایت...
در کسوت روحانی است و تبریزیان می نامندش . ساکن قم است ، ومتولد 1343، در18 سالگی از نجف به ایران برگشته است .او در همایش طب اسلامی که در سال 1394درشهر یزد بر گزار گردید ، درخواست اکید داشت که دعا درمانی احیا شود و بیان کرد اگر فرد بیماری با سوره ی حمد درمان نشود هرگز درمان نخواهد شد .
او مدعی است که روزی 150 بیماررا که مبتلا به بیماری های صعب العلاج هستند با استفاده از طب اسلامی درمان می کند .
ویدئوی کتابسوزانی که راه انداخت به سرعت در فضای مجازی انتشار یافت و باعث تاسف گردید او کتاب هاریسون را درون منقلی گذاشت و با فندک آتش زد آن گاه مردمی که گرد او بودند صلوات فرستادند و آرزوی فرج امام زمان ( عج ) را کردند.
در بیانیه ی رییس پزشکی آقای ظفرمندی آمده است " تصور انعکاس چنین صحنه ای در داخل و خارج از کشور و در بین مردم و جوانان و عالمان ، مقارن تصور جهل مقدس و خانما سوز داعشیان و کتابسوزی جاهلانی است که در دنیای توهم و خرافات خویش غرق شده اند ."
البته چندین ماه پیش نیز کتابسوزانی راه افتاده بود . که اگر در مقابل آن می ایستادند شاید رسم کتابسوزی باب نمی شد .
اری یازده ماه از آن حادثه می گذرد . فاجعه ای جاهلانه متعصبانه که در هاله ای از ابهام ماند.
فاجعه ای که هیچکس مسئولیت مباشرت و شرکت در این غارت را به گردن نگرفت.....
هیچکس از سوزاندن کتاب نگفت.. خبر کوتاه اما در عصر حاضر دهشتناک بود. دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول مورد حمله گروهی جرار قرار گرفت وتخریب شد .آزمایشگاه ، وسائل و کتابهایش سوخت... و بنا به اخبار تائید نشده کارمندی از ابواب جمعی آن کشته شد....
خبر به قدری ناگوار بود که تصوری برآن متصور نیست دردناک تر این که صدایی بر نخاست.... صدایی از حلقوم کسانی که فریادشان از کتاب سوزان عرب و ازبین بردن مراکز علمی توسط لشکر عمر وآتش زدن اماکن علمی و فرهنگی ایران توسط سپاهیان خلیفه مسلمین به آسمان بلند است... علت سکوت چیست؟
چرا دربرخورد با مسائل ومشکلات، گزینشی عمل میشود؟
پشت این دوگانگی در برخورد با حوادث چیست؟ا گر عملیات تروریستی محکوم است که هست،
همه عملیات تروریستی محکوم است. از نیوزیلند تا خیابان پاسداران تا پاریس... نه فقط پاریس...
اگر کتاب سوزان بد است، کتاب سوزان کسروی و آتش زدن کتابخانه و دانشگاه صنعتی
جندی شاپور دزفول هم محکوم است.....قرآن سوزان آن کشیش گمراه و نادان نیز محکوم است...کتابسوزی محکوم است توسط هرکس و هر نگاه و نه فقط کتاب سوزان عمر ....
دکتر سید محمد علوی / اهواز
تنظم و ویرایش : مفتوح