بزرگنمایی:

امروز 15آبان ماه 98 در خدمت یک بانوی محقق شوشی هستیم ازشون میخواهم مختصری از بیوگرافی خودشان را برای مخاطبین صبح ملت نیوز توضیح بدهند؟
 به نام خدا فرح مانگری هستم در تاریخ 4آبان ماه1346در روستای ابوذر غفاری از توابع شوش دانیال(ع)در خانواده ای اصیل و مذهبی متولد شدم پدرم کارگر شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه بود و ازاین رهگذر زندگی سیزده نفر خانواده مان را اداره میکرد.تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و دوران راهنمایی و دبیرستان را در شهرستان شوش با موفقیت به پایان رساندم در سال1366در کنکور سراسری با رتبه 385در دانشگاه علامه طباطبایی تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی محض پذیرفته شدم اما به دلیل مشکلات مالی ناچار شدم به دانشگاه شهید چمران اهواز انتقالی بگیرم در نتیجه مدرک کارشناسی خود را از این دانشگاه دریافت نمودم‌. نخستین دختر از روستای ابوذر غفاری بودم که به دانشگاه راه یافتم برای تامین هزینه های تحصیل و کم کردن بار زندگی از دوش پدر، سال سوم و چهارم ، هم زمان با تحصیل ، مشغول کار شدم و در سال 1370 پس از گرفتن مدرک به شکل رسمی جذب اداره ی آموزش و پرورش شهر شوش شدم. حدود سال 1378 به دلیل علاقه به زبان و ادبیات فارسی در اوقات فراغت ، یادگیری خط میخی را آغاز کردم و چون در این زمینه کار برایم جالب بود تصمیم گرفتم لغت نامه ای جامع و کامل از زبان فارسی باستان تهیه کنم.
2)کتابی که شما نگارش کرده اید آیا مشابه آن جای دیگری چاپ شده است؟ممنون میشم در خصوص کتاب تون کامل توضیح بدین و چه مدت زمانی طول کشید تا کتاب به مرحله نهایی یعنی  چاپ برسد؟ به این شکل و سیاق خیر.کتاب"کهن واژگان میخی "یک لغت نامه ی کامل و جامع از زبان فارسی باستان به خط میخی هست همراه با موارد دستوری ، معنی لغات به فارسی امروز ، فونتیک واژه ها ، شکل مورد استفاده ی امروزی بعضی واژه ها که هنوز هم زنده هستند و در گویش لُری و دزفولی هنوز هم استفاده می شوند.و این کتاب مناسب تمامی افراد علاقه مند از دبستان تا سطح دانشگاه. است و می توانند ازاین کتاب استفاده کنند.
3)به نظر شما انسان موفق چه کسی است؟به نظر بنده انسان موفّق به انسانی گفته می شه که در زندگی هدف مثبت داشته باشد و برا ی رسیدن به هدف مثبتش برنامه ریزی داشته باشد.

4)در این راه چه کسی مشوق شما بود؟
تنها مشوّق من عشق و علاقه به زبان فارسی بود که البته مشوّق بسیارخوب و توانایی هم بود.
جا داره از برادر بزرگوارم شادروان"مهندس موسی مانگری" و خواهران عزیزم"زینب مانگری و"مهندس زهرا مانگری " که برای چاپ منو یاری دادند  وهم چنین از خانم "مهندس آزاده بیت اسماعیل"که زحمات برنامه نویسی فونت میخی رو به عهده داشتن سپاس گزاری کنم!
5)آیا جهت معرفی  و فروش کتاب در شهرستان شوش فعالیتی داشته اید؟البته.بعضی مخاطبین عزیزم ،با وجود داشتن مشغله های متعدد، کلیپ و متن آماده کردند و به شکل های مختلف در فضای مجازی اطلاع رسانی کردند که ازاین طریق از همه آنها بسیار سپاس گزارم! خودم هم با توجه به وقتی که در اختیار داشتم از طریق مراجعه به برخی مسئولین و فضای مجازی اطلاع رسانی کردم.

6)در طول نگارش این کتاب آیا هیچوقت ناامید شده بودید ؟چگونه دوباره به نگارش کتاب روی آوردید؟ آیا با وجود 2فرزند کوچک روند نگارش کتاب به مشکل برنخورد؟از مشکلات و موانع بگویید.
یکی از مشکلات من وجود دو فرزند کم و سن وسال بود(هرچند معتقدم وجود ایشان مشکل نبوده بلکه فرود رحمت الهی بر زندگی من بوده).دومین مشکل ،این بود که درمدت نگارش کتاب شاغل بودم و نصف وقت روزانه ی من صرف مدرسه و دانش آموزانم می شد. سومین مشکل این بود : زمانی که من کار رو شروع کردم ، رایانه و این ابزار و وسایل امروزی وجود نداشت و من به ناچار کارم رو دست نویس آغاز نمودم وچهارمین مشکل این بود : زمانی که رایانه به بازار اومد و من تهیه کردم به خط میخی نیاز داشتم که در رایانه نصب کنم تا کارم رو راحت تر انجام بِدَم که این کار هم مستلزم صرف هزینه بود.
زمان پیش می رفت و هر از گاهی افرادی که از انجام تصمیم من اطلاع داشتند از چگونگی پیشرفت کار سؤال می پرسیدند.پاسخ می دادم.هنوز کار تموم نشده. خیلی هابا ناامیدی بهم می گفتن:آخه این چند ساله داری روی این مسأله کار می کنی؟ آیا پول و پله ای برایت دارد؟به چه دردی می خورد این قدر وقتت رو تلف می کنی؟ از طرز فکرشون ناراحت می شدم اما ناامید نمی شدم.در شرایط بسیارسخت روحی و مالی دست از کار نکشیدم و همون طور که گفتم مشوّق واستاد من ،عشق به زبان فارسی بود.اون به من امید می داد.دل گرمی می داد.صبر و حوصله می داد.و خدایی که باتمام وجود احساسش می کردم و یقین داشتم که همراهی اونه که هرچه زمان می گذره کار من مدوّن تر و منسجم تر می شه.این بود که حرف ها و حالات دل سرد کننده برام اهمیت نداشت.حتی زمانی که قرارداد چاپ اول بسته شد ودر حال اصلاح اشکالات ناشی از فایل موجود بودیم خیلی اذیت شدیم. درک می کردم خانم محمدزاده ،منشی انتشارات که پیگیر ی اصلاحات رو برعهده داشت چقدر داره برا این کار زحمت می کشه و خدا می دونه اگر تلاش ایشون برای برطرف کردن اصلاحات نبود،زحمات چندین و چند ساله و همه ی هزینه ها هدر می رفت.اونقدر در کار اصلاحات اذیت شدیم که من به ایشون گفتم: باید از چاپ کتاب صرف نظر کنیم.امابا صبر و بردباری و پشتکار این دوست عزیز،همه ی تلاش ها به ثمر نشست.
7)کتاب شما به مسئولین معرفی شده است؟آیا حمایتی در یافت کرده اید؟
بله.دکتر محمد جوروند رییس اداره ی کل فرهنگ و ارشاداسلامی ، دکتر جوکار رییس دانشکده ی زبان و ادبیات فارسی شهید چمران ، دکتر شهرام جلیلیان مسئول دانشگاه مرکزی که همگی کار رو تحسین کرده اند و دکتر جوروند که قول داده اند 150 جلد این کتاب رو خریداری کنند و به مراکز تمام استان های کشور  بفرستند و عزیزان نام برده ی دیگر که قول داده اند در معرفی کتاب ، تلاش خواهند کرد.     
9)از تلخ ترین خاطرات در طول چاپ کتاب تعریف کنید
من برای چاپ کتاب به حمایت مالی نیاز داشتم به برخی ادارات مرتبط در شوش مراجعه کردم هیچ گونه همکاری نشد.ناچار به فکر گرفتن وام افتادم و چندین ماه پیگیری کردم تا سر انجام یک وام با 18%سود گرفتم.به اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان جهت معرفی یک انتشارات معتبر و مطمئن مراجعه کردم.دکتر جوروند و خانم بحرایی،انتشارات پژوهندگان رو پیشنهاد دادندخلاصه پیگیر چاپ شدم.قرارداد بسته شد.با توجه به این که رایانه ی من نیاز به تعمیر و تعویض قطعات داشت،کار اصلاح به طول انجامید.به هر شکل،چاپ اول انجام شد.مقداری از کتاب ها از طریق اطلاع رسانی هایی که گفته شد فروخته شد. چون دکتر جوروند کتاب را پسندیدند  قول دادند 150 جلد برای اداره کل خریداری کند و به مراکز تمام استان های کشور می فرستد قبل از چاپ دوم با مسئول فرهنگی اداره کل ارشاد تماس گرفتم.با دکتر جوروند هماهنگ کردندپس از چاپ کتاب و تحویل دادن به اداره کل،فردای همان روز طی  تماسی از اداره کل ارشاد اسلامی گفتند که:بیا کتاباتو ببرمانه جا برا نگه داری داریم و نه چنین هزینه ی هنگفتی رو می توانیم پرداخت کنیم.تصورش رو داشته باشید پس از 20 سال زحمت و مقابله با تمام مشکلات و قولی که مسئول فرهنگی یه اداره کل داده،حالا چنین جوابی گرفتم.به یکی از دانشگاه های  شوش مراجعه کردم و خواستم کتاب رو به مسئول دانشگاه نشان بِدَهم.ایشان گفت:نه.نه. کتاب رو نمی خوام ببینم.از پلاستیک بیرونش نیارین ما نیازی نداریم.به اداره میراث فرهنگی دزفول مراجعه کردم.پس از صحبت با آقای آریایی مسئول میراث فرهنگی دزفول،ایشون خیلی استقبال کردو یک جلد از کتاب رو خرید از من خواستند نامه ای برای اطلاع رسانی به آژانس های دزفول بنویسم.پس از مدتی آقایی از دزفول با من تماس گرفت و درباره ی کتاب سؤالاتی پرسید و گفت:ما یه گروه تئاتر هستیم و داریم روی یه تئاتر کار می کنیم.با دوستانم میایم شوش هم برا خرید کتاب و هم راهنمایی هایی در خصوص تئاترمان. عده ای از خانم ها ی خانه دار و دانشجویان بیکار و حتی آقایان شاغل تماس گرفتند و درخواست برگزاری کلاس آموزش خط میخی رو داشتن که من به دلیل کمبود فضای مورد نیاز ،کلاسی برگزار نکردم.              
    10)ازمردم شهر شوش چه انتظاری دارید باتوجه به اینکه شما ساکن شوش بزرگ شده شوش و ازجامعه فرهنگیان شوش هستید؟دوست دارم در هر خانه ی شوش یه جلد ازاین کتاب باشد هرچند این کتاب برای تمام علاقه مندان تاریخ در سراسر کشور قابل استفاده است.
و سخن آخر : کتاب دیگری نوشته ام به اسم"نام های اصیل فارسی " به خط میخی.شامل نام های دخترانه و پسرانه که واقعاً ایرانی هستن که در مرحله چاپ است امیدوارم مورد استقبال قرار گیرد
برای سراسر ایران و تمامی ایرانیان عاقبتی خوش آرزو دارم که "همه جای ایران سرای من است".


خبرنگار:الهه منگری