خوزستان، شوش و ایلام
بزرگنمایی:
شگفتی این است که قدمت واژه ی خوزستان از واژه هتمتی/ایلام جدیدتر نیست، زیرا صورت اولیه ی واژه خوزستان/هوجستان در کتیبه های سارگون اکدی در کنار واژگان شوش و ایلام آمده است، بنابراین خوزستان نامی نیست که توسط حکومت پهلوی یا حکومت جمهوری اسلامی ایران ابداء شده باشد. از آنجا که قدمت کتیبه های مذکور را به حدود سده بیست و پنجم پیش از میلاد تاریخگذاری نموده اند، حتی می توان قدمت واژه خوزستان را بیش از اینها دانست زیرا ناحیه موسوم به خوزستان متعلق به زمان پیش از سارگون اکدی است. این سخن را می توان به واژگان شوش و ایلام نیز تعمیم داد، زیرا ..................
در زمان یکی از سوکل مخهای هتمتیایی (ایلامی) سیوِ-پَلَر-هوپَک (1750-1792 پ.م) در زبان هتمتیایی (ایلامی) برای سرزمینی که دبیران سومری elam و دبیران اکدی elamtu می نامیدند، نام hal Hatamti یا Hatamti به کار میرفته است. همچنین در زمان شیلهاک اینشوشیناک اول فرزند شوتروک-نهونته اول و یکی از شاهان هتمتی (ایلام) میانه که در سال 1165 پ.م به پادشاهی هتمتی رسیده است نیز نام سرزمینی haltamti/hatamti برای ایلام به کار رفته است. به نظر والتر هینتس این واژه از hal «سرزمین» + tamt «خدای بخشنده» تشکیل شده است. از هتمتی یا ایلام که بگذریم، شگفتی این است که قدمت واژه ی خوزستان از واژه هتمتی/ایلام جدیدتر نیست، زیرا صورت اولیه ی واژه خوزستان/هوجستان در کتیبه های سارگون اکدی در کنار واژگان شوش و ایلام آمده است، بنابراین خوزستان نامی نیست که توسط حکومت پهلوی یا حکومت جمهوری اسلامی ایران ابداء شده باشد. از آنجا که قدمت کتیبه های مذکور را به حدود سده بیست و پنجم پیش از میلاد تاریخگذاری نموده اند، حتی می توان قدمت واژه خوزستان را بیش از اینها دانست زیرا ناحیه موسوم به خوزستان متعلق به زمان پیش از سارگون اکدی است. این سخن را می توان به واژگان شوش و ایلام نیز تعمیم داد، زیرا از سویی نام شوش در قالب نام اینشوشیناک ایزد نگاهبان شوش در کتیبه ای سومری آمده است که متعلق به زمانی پیش از سارگون اکدی است یعنی حدود سده بیست و ششم پ.م و از سوی دیگر فرایند تبدیل واژه هلتمتی به هلم halam در سومری و انتقال آن بصورت الام elam به اکدی، نیازمند زمانی است که پیش از سارگون اکدی گذشته است. در مجموع کتیبه های سارگون نام سیزده شهر یا منطقهٔ شرقی را ارائه می دهند که او به آنها لشکر کشیده است : ایلام، برهشوم، اروکسا، سالی امو۔کردد، هنی، بون بن، هوزی-خ، گانی له، سپوم، اوان، شوش و شیریهوم. این کتیبه ها ضمن تاریخگذاری واژه های خوزی و خوزستان به حدود 5000 سال پیش، بطور آشکار بین ایلام (هتمتی)، شوش و هوزی-خ (هوزیه/خوزستان) تمایز قائل می شوند و این سه را یکی نمی دانند. به عبارت دیگر، مردمان جهان باستان ایلام، شوش و هوزیخ را سه مکان و احتمالا سه قوم مختلف در جنوب غرب ایران قلمداد می کرده اند. از زبان مردم اولیه ی شوش که در دوره های شوش یک، دو و سه در شوش می زیسته اند بی خبریم چون کتیبه های آنها به خطی تصویری نوشته شده است که قابل آوانویسی نیستند، بنابراین پی بردن به زبان آنها محال بنظر می رسد، با اینهمه از ابزار و هنر سازندگان آغازین شوش به سادگی می توان دریافت که این مردم میانرودانی نبوده اند، اما از مواد فرهنگی لایه های بالاتر می شود فهمید که میانرودانیها همواره به شوشیهای آغازین یورش آورده اند. از زبان مردم هتمتی که بعدها بر شوش مسلط شدند باخبریم و می دانیم که این زبان یک زبان منفرد پیوندی است که با زبانهای سامی و ایرانی ارتباطی ندارد، زیرا شمار بسیاری آجرنوشته و کتیبه از دوره های مختلف این زبان بجای مانده است که خوانش شده اند و از همینرو، ما با مختصات این زبان مرده آشناییم. داوری درباره ی زبان خوزیها یا هوزیها بسیار سخت است. زبان ناشناخته خوزیها در زمان سارگون اگر خود ایلامی و آریایی آغازین نبوده باشد، بعدها جای خود را به زبانهای ایلامی و آریایی داده است. نشانه های بسیاری مبنی بر ایلامی شدن خوزستان و فلات ایران و سپس آریایی شدن آنها وجود دارد. اما انحصاراً درباره شهر اهواز یا همان سوق الاهواز که ترجمه عبارت فارسی میانه ی هوزیان وازار است و البته شهر شوش نیز نشانه هایی وجود دارد دال بر آریایی زبان بودن دست کم بخشی از اجتماعات باستانی متعلق به ناحیه شوش و اهواز. گذشته از روایت شاهنامه درباره ی ایرانی بودن خوزیان و قوم خوزی، داریوش یکم در کتیبه بیستون می نویسد : پس از کشتن گوئه ماتا (در 29 سپتامبر 522 پ.م) و به پادشاهی رسیدن، با گروهی از شورشیان در سرتاسر سرزمینهایی رویاروی شد که در آغاز به کورش وفادار بودند. نام 9 تن شورشی به ترتیبی که به شورش برخاستند در کتیبه بیستون آمده است. نخستین منطقهٔ آشوبگر در واقع هوجیه/خوزیه/خوزستان به مرکزیت شهر شوش بود. نامهای سرکرده های دو شورش مجزا از خوزستان، آمیختگی عناصر هتمتیایی (ایلامی) و آریایی را کاملاً نشان می دهد. حتی این آمیختگی را در متون دوره ایلامی نو نیز می توان دید. نخستین شورشی شخصی به نام آچینه açina بوده است که احتمالاً در نیمهٔ دسامبر 522 پ.م و در شوش شورش کرده و خود را شاه خوانده است. پژوهشگران و زبانشناسانی مانند مایهوفر و اشمیت نام وی یعنی آچینه را ایرانی می دانند و یادآور می شوند که نام اوپدرمه upadrama پدر آچینه نیز نامی ایرانی است و نه ایلامی. بویژه اینکه متن بابلی کتیبه داریوش در بیستون نام آچینه را بصورت آترینه atrina آورده است که صورت مادی آچینه ی فارسی باستان است و معنی آتش افروز می دهد. داریوش می گوید من به هوجیه رفتم و مردم شوش سرکرده خود را دست بسته به نزد من آوردند. از این سخن داریوش نیز می توان دریافت که در زمان داریوش نیز هوجیه مکانی جدای از شوش بوده است که به احتمال بسیار همان اهواز امروزی است. اینکه هلتمتی یا ایلام کجا بوده است بر ما پوشیده است، زیرا تا کنون سندی دال بر موقعیت دقیق شهر یا خاستگاه هلتمتی بدست نیامده است، هر چند که قوم متعلق به این شهر یا ناحیه بسیار پیش تر از هخامنشیان دست کم از شوش تا انشان (نزدیک بیضاء فارس) را فرمانبردار خود کرده بود. اما چرخه و الگوی تولید جمعیت و غذا در جنوب و جنوب غرب ایران نشانگر این احتمال است که هلتمتی یا ایلام جایی در دامنه های زاگرس بوده است. این در حالی است که دبیر پارسی داریوش بزرگ واژه هتمتی را به صورت هوجیه ترجمه نموده است. در نتیجه بسیار سخت است که شهر ایلام را در جایی خیلی دور از اهواز جستجو کنیم، زیرا دبیران داریوش نسخه های بسیاری از کتیبه بیستون فراهم نمودند و متن این نسخه ها پس از تأیید داریوش به همه جای شاهنشاهی آریایی ها فرستاده شد. این یعنی متون و ترجمه ها در آن زمان بارها بررسی شده اند و امکان خطا بسیار پایین بوده است. بنابراین تعیین موقعیت شهر ایلام در دامنه زاگرس نیازمند سند محکمی است.همانگونه که تعیین موقعیت شهر اوان نیازمند سند محکمی است که البته تا به امروز به دست نیامده اند.
منصور بزرگمهر - صبح ملت نیوز