این جت ها از شهری به نام دزفول می آید
بزرگنمایی:
این جت ها از شهری به نام دزفول می آید
پژوهشگر : یوسف بندری هندیجانی
خاطره«آموزش اولین خلبانان جت اف5پایگاه دزفول دردهملا» درمنطقه بیابانی دهملا حدودپنج کیلومترفاصله بادهملای فعلی روستایی قدیمی وجودداشته بنام مالکی که قرنهاست این روستا ازبین رفته وزمین زیرروستازیرکشت گندم میرود وبازمینهای اطراف همسطح گردیده است. هنوزمردم دهملا به آن قسمت میگویند مالکی
،درحدودسالها 1349-1351خلبانان اف5 که از پایگاه دزفول پرواز میکردنددردهملاخلبانان آموزش تیر اندازی با اف پنج را میدیدند
در مالکی سکوهی خاکی به ارتفاع شش متر وقطر حدود بیست متر جهت جایگاه فرمانده آموزش خلبانان احداث نمودند که وقت اموزش فرمانده با هلیکپتر نزدیک سکو فرود میامد وبالای سکو میرفت وبعداز چند دقیقه ای جت های جنگی درآسمان آبی دهملا حاظر و نعره کشان دور میزدند وبا دستور فرمانده که پرچم وبی سیم دستش بود درمیدان مالکی بمب سرازیر میکردند ویا با تیربار سیبل از پیش تعیین شده که باگچ درست شده بود را به گلوله میبستند
طی آموزش این چندسال چندین بار هواپیماهای جنگی اف 5 دراین نقطه بمب مشقی سرازیر کردند وآنزمان که 8 الی 10 ساله بودم همراه تعدادی ازبچه های همسن وسال خودم وقتی هواپیماها میامدنددر خارج از روستا به استقبالشان میرفتیم وبخاطراینکه جلب توجه خلبان شویم بدو بدو داخل خاک های نرم که بر اثر رد ماشینها گذری در جاده خاکی درستی نرم نرم شده بود میرفتیم که بر اثر پایمان خاک بلند شود که خلبان اول خاکها وسپس ما را ببیندوبه خارج ازروستا میرفتیم ویکجا جمع میشدیم وبرای خلبانان دست میزدیم ووقتی هواپیما نزدیکمان میشد برای خلبان دست تکان میدادیم
وقتی ما بچه ها برای دیدن هواپیما به خارج از روستا نمیرفتیم هواپیماها یا از دهملا گدر میکردند ودور میزدند سمت هدف ویا بالای روستا دور میزدند ولی وقتی ما خارج از روستا میرفتیم ((یعنی بین هدف ودهملا))
میدیدیم خلبان به جای اینکه بالای روستا دور بگیرد وبه سمت مالکی برود درنزدیکی ما چرخش میکرد ونمایش آکراباتی انجام میداد وبعدغرش کنان به سمت مالکی میرفت وشیرجه میزد وبمب سرازیرمیکرد ومانظاره گرش بودیم ولذت میبردیم هنوزاین را در ذهن دارم که آیا خلبان مارامیدیده که چنین نمایشی باهواپیماانجام میداده ویا نمایش جزآموزشش بوده ،ماها که بچه بودیم ازورودهواپیماها ومانوردادن هواپیمادرآسمان دهملا لذت میبردیم یک روز سرکلاس درس مدرسه آغای شمس معلم دبستان داشت درس میداد که غرش جتهای جنگی امد آغای شمس گفت بچه ها میدانید این جتها از کجا می ایند ؟
کسی جواب نداد
گفت این جت ها از شهری بنام درفول می آید واین شهر همچون شهر خودم بهبهان خیلی آباد است و صنعت گران فراوانی دارد و خیلی خوش اب وهوا است وشروع کرد به تعریف وتمجید دزفول وشهرهای دیگرایران که برایمان حرفهای شیرینش خیلی جذاب بود شاید تا یک سال بعداز صحبت آغا معلم هواپیماهای جنگی می امدند وما بچه ها کار هر روزمان شده بود که گروه گروه به پیشبازشان برویم ولی یک روز که میدانستیم روز تمرین شان است وما اماده آمدنشان بودیم ولی تا بعداز ظهر نیامدند و آنروزها یکی پس از دیگری گذشت ونیامدند وما چشم انتظار
بلاخره روزها وماه ها وسالها گذشت و خبری از هواپیماهایمان نشدکه نشد
چندسال بعدکه دیگراز جت های جنگی دردهملاخبری نبود مردم دهملا برای جمع کردن بمبهای مشقی که ازلایه چدنی وبه بجای تی ان تی .ماسه درون بمب بود جهت فروش چدن بمب که چندمتری به زیرخاک رفته بودند اقدام به حفاری کردند وبمبها را اززیرخاک بیرون آوردند وباقیمت خوبی فروختند وممکن است هنوز ازآن بمبها درزیرخاک درآن نقطه وجود داشته باشد.
یوسف بندری (هندیجانی)
- هندیجان , دزفول , دهملا , جت , آموزش , عملیات نظامی , تمرین , بمباران , یوسف بندری , دکتر مقدم نیا , محمد باقر مقدم نیا