بزرگنمایی:
ادعای بعدی نامبرده مبنی بر همریشه بودن نام کانال سوئز با نام شهر شوش نیز صحت ندارد، زیرا نام سوئز از واژه قبطی suan بمعنی "آغاز/آغاز نمودن/آغاز شدن" مشتق شده است که دارای معنی ثانوی نقطه آغاز ورود یا خروج از یک سرزمین است. در واقع نام قبطی شهر سویسه در دهانه کانال سوئز بهمین مناسبت که نقطه آغاز خروج یا ورود است از واژه قبطی suan مشتق شده است. همین واژه قبطی وارد گویش عربی مصری و از طریق زبان امازیغی یا همان بربری شمال آفریقا وارد گویشهای عربی شمال آفریقا در لیبی و تونس نیز شده است. ....
چندی پیش عباس ظهیری قصد داشت که با تقلب یک پیکرک کارتاژی (فینیقی) را بعنوان یک پیکرک ایلامی جا بزند که بنده درباره این کار ناپسند وی افشاگری نمودم. در واقع، آن پیکرک به یک سایت باستانی کارتاژی تعلق داشت که امروزه در کنار شهری به نام "سوسه "در کشور تونس واقع شده است. از همین رو نامبرده پس از آگاه شدن از وجود شهری با این نام، متوجه تشابه ظاهری میان نام این شهر و تلفظ نام شهر شوش در زبانهای عربی و انگلیسی شد و بعد از جستجو در گوگل متوجه نام چند شهر دیگر عربی با تلفظی مشابه نیز گردید. بنابراین کلنگ پروژه دروغ بعدی را نیز زد و چنین نوشت که یکی از اصیل ترین نامهای به جا مانده از دوران ایلامی تا کنون "سوسا" یا "سوسه" است که در دشت ایلام یا همان سوزیانا واقع شده است.
منظور نامبرده از سوسه و سوزیانا همان نامهای ایلامی شوش و شوشان است. واقعیت این است که در تمام ادوار خط میخی ایلامی این دو نام بصورت شوشه šuša و شوشون šušun و شوشان šušaàn در صدها آجرنوشته و گلنوشته و سنگنوشته آمده اند. حتی در زبانهای اکدی و عبری نیز بصورت شوشان و در سورائیک بصورت شوش آمده اند. اما از نظر ریشه شناسی از آنجا که نام شوش بسیار باستانی است و واژگان زبان ایلامی نیز بخاطر منفرد بودن این زبان هنوز به طور کامل ریشه شناسی نشده اند، نام شوش نیز ریشه شناسی نشده است. در واقع ریشه شناسی شاخه ای بسیار دقیق و حساس و مستند از زبانشناسی است که حتی از یک دسیبل آوای کم یا زیاد هم گذشت نمی کند چه رسد به اینکه کسی بمانند نامبرده بخواهد فقط از روی شباهت ظاهری فتوا صادر کند.
ادعای بعدی نامبرده مبنی بر همریشه بودن نام کانال سوئز با نام شهر شوش نیز صحت ندارد، زیرا نام سوئز از واژه قبطی suan بمعنی "آغاز/آغاز نمودن/آغاز شدن" مشتق شده است که دارای معنی ثانوی نقطه آغاز ورود یا خروج از یک سرزمین است. در واقع نام قبطی شهر سویسه در دهانه کانال سوئز بهمین مناسبت که نقطه آغاز خروج یا ورود است از واژه قبطی suan مشتق شده است. همین واژه قبطی وارد گویش عربی مصری و از طریق زبان امازیغی یا همان بربری شمال آفریقا وارد گویشهای عربی شمال آفریقا در لیبی و تونس نیز شده است. اگر دقت بفرمایید هر سه شهر آفریقایی موجود در مصر، لیبی و تونس نیز ساحلی و نقطه آغاز ورود و خروج از این سرزمینها هستند. بنابراین نامهایی شبیه "سوسه" که اغلب بر نقاط مرزی خاکی، کوهستانی یا دریایی اطلاق می شوند، ریشه قبطی دارند، به ویژه در شمال آفریقا و شرق مدیترانه، زیرا این سرزمینها قرنها یا توسط قبطیها تسخیر شده اند یا تحت نفوذ زبان قبطی فراعنه بوده اند.
افزون بر اینها واژه های قبطی suasa و suan با واژه شوش همریشه نیستند چون اصولا" زبان قبطی با زبان ایلامی همریشه و هم فرهنگ نیست. و اما اشتباه بعدی نامبرده این است که نام چند شهر در سوریه، عراق و فلسطین اشغالی که تلفظ مشابهی با نام سوسه دارند را نیز با نام شوش همریشه می داند در حالیکه اگر به موقعیت سوسه در استان دیرالزور سوریه بنگرید می بینید که این شهر نیز یک شهر مرزی در کنار فرات است و بخاطر اینکه بر سر مرز و گلوگاه میان عراق و سوریه واقع شده است، از نظر تاریخی بقول قبطی ها نقطه "آغاز" ورود به عراق و سوریه است. در واقع تمام شهرهایی که سوسه نام دارند نقطه آغاز ورود به سرزمینی بوده یا هستند. و اما سوسکه در نزدیکی شهر اربیل در عراق نیز نامی کردی است نه عربی و صورت درست آن "کانی سوسکه" است.
کانی در کردی بمعنی چشمه و سوسکه نام نوعی پرنده است به نام تیهو که بصورت سوسه نیز آمده است و هیچ ربطی به نام ایلامی شوش ندارد. ضمنا" سوس در زبان عربی فصیح بمعنای کنه/کرم/حشره بید/مرضی در گردن اسب و البته طبیعت و سرشت آمده است و ارتباطی با واژه شوش نام شهری در ایران و ایلام باستان ندارد. ادعای نامبرده درباره اشتقاق واژه شوش از نام درختی به نام سوس نیز صحت ندارد، زیرا نام درخت سوس مخفف واژه ارکسوس است که در فارسی به آن شیرین بیان می گویند و در برخی به اشتباه آنرا عرقسوس می خوانند که البته در بسیاری از نواحی دیگر جهان و ایران نیز می روید. اصولا" طرح اشتقاق واژه باستانی شوش از واژه متأخرتر عرقسوس بسیار غیرمنطقی و غیرعلمی است.
اکنون این پرسش مطرح است که چرا نامبرده دچار چنین اشتباهات مفتضحانه ای می گردد؟! حقیقت این است که وی می خواهد به هر قیمتی که شده واژه شوش را عربی کند و صورت غیراصیل سوس را تحمیل کند، حتی به قیمت از دست دادن شأن و منزلت خود در میان عربها و لرهای شوش. در واقع او خیال می کند که اهمیتی ندارد که لرها چه فکری درباره وی می کنند و البته به گمانش عربهای شوش آدمهای بیسوادی هستند که هر چه او بگوید باور می کنند، از همین رو به جعلیاتش ادامه می دهد، اما شواهد گویای هشیاری و باسوادی اعراب منطقه شوش است. از این که بگذریم، نامبرده با اینکه دائما" دم از ریشه واژه شوش یا بقول خودش سوس می زند اما هیچ چیزی در زمینه زبانشناسی و ریشه شناسی و فرایندهای علمی مربوطه نمی داند.
وی نمی داند که صورتهای ایلامی شوش و شوشان از طریق زبان فارسی باستان به یونانی راه یافته اند و چون آوای شین š فارسی باستان در یونانی به سین s تبدیل می شود، صورتهای سوسه susa و سوزیانا susiana در یونانی شکل گرفته اند و از طریق زبانهای یونانی و لاتین و فرانسه به زبان انگلیسی رسیده اند. همچنین، وی نمی داند که بسیاری از شین های زبان فارسی در زبان عربی به سین تبدیل شده اند زیرا خط عربی اولیه دارای نقطه نبوده است و مدتی طول کشیده تا نقطه در الفبای عربی فراگیر شود و در این مدت شینهای š بسیاری به سین s و پ.های p بسیاری به باء b تبدیل شده اند، از جمله واژگان شاپور، شروال، شود، شبگ، شبیگ، شاهاباد، شیرگ، شرم، شکر، لشگر، شنگرف و شوش که به ترتیب در زبان عربی به سابور، سروال، سبت، سبج، سبیج، ساباط، سیرج، سرم/صرم، سکر، عسکر، سنجرف و سوس تبدیل شده اند.
منصور بزرگمهر - اختصاصی صبح ملت نیوز