بزرگنمایی:
ارائه تعریفی جامع و مانع، که دربرگیرندهی تمام جنبهها و شاخصهها و معیارهای مترتب بر فرهنگ مدیریت جهادی باشد، کار راحتی نیست و شاید نتوان به چنین تعریفی هم دست یافت، اما رسیدن به مقصود و ارائهی بیانی گویا از این فرهنگ، با اتکا به معیارها و ویژگیهای مورد انتظار از کار جهادی، که خود نمود روحیه و فرهنگ جهادی است، امکانپذیر است. فرهنگ مدیریت جهادی همان فرهنگ تحول و آیندهساز است. فرهنگ جهادی همان فرهنگ انتظار است که به دنبال تحول در وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب، در مقابله با حافظان وضع موجود که به یک معنا ضدتحول و ضدانقلاب هستند، قرار میگیرد.
فرهنگ جهادی مجموعهای از ویژگیها و ارزشهای مثبت مدیریت و مدیران جهادی برخاسته از رفتار و روابط کارکنان است که به نوعی نقش الگویی و مثالزدنی برای جامعه، رفتار اداری و رویههای اجرایی و مدیریتی در سایر حوزهها و ارگانها داشته است که در ادامه به بررسی ابعاد و مولفه های این فرهنگ پرداخته شده است .
اصول و مبانی مدیریت جهادی: (منسوب به نامه حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر)
آنچه از نامه حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر استنباط می شود برای مدیریت اصولی است که در این مقاله به ذکر آنها می پردازیم(دشتی،1388):
1- اصل اعتقاد:
مدیر باید معتقد و دیندار باشد چون که رفتار مدیر متأثر از اعتقادات اوست، و رفتار مدیران سازمان های اسلامی باید مبتنی و بر گرفته از اعتقاد آنان به توحید، نبوت، امامت، عدالت و روز حساب باشد. رعایت کردن یا نکردن این اصل وجه تمایز مدیران اسلامی و مدیران سایر مکاتب است. که اولویت این اصل در نامه حضرت به مالک اشتر نمایان است.
2- اصل وحدت جهت:
براساس این اصل فعالیت های که هدف و مقصود واحدی را دنبال می کند در یک طرح و زیر نظر یک رئیس قرار می گیرد و هدایت می شود. حضرت در ادامه نامه خطاب به مالک اشتر اشاره بر لزوم فرمانروایان و حکمرانانی که هدایت امور رعیت ها و سپاهیان، قاضیان و نویسندگان و ... عهده دارند، تاکید دارد «و نزد خدا برای هر یک از طبقات گشایشی است و هر یک از آن دسته ها بر حکمران حقی است به اندازه ای که کار آن به صلاح آورد. حکمران از عهده آنچه خدا بر او لازم گردانید. بر نمی¬آید مگر به سعی و کوشش، و یاری خواستن از خدا و آماده نمودن خود بر کار بستن حق و شکیبایی بر آن در کار آسان یا گران و دشوار».
3- اصل وحدت دستور:
به موجب این اصل هر عضو سازمان فقط باید از یک رئیس مافوق دستور بگیرد و در برابر او مسئول باشد و به او گزارش دهد(فیضی1386 ). مولای متقیان علاوه بر آنکه مالک اشتر را به رعایت و تبعیت از خداوند و رسول اکرم(ص)رهنمون می شود، خود را نیز با توجه به شیوه نگارش نامه، مطیع خداوند و رسول اکرم (ص) معرفی می کند.
4- اصل سلسله مراتب:
خط فرمان یا مسیر دستور، در هر سازمان ، به ترتیب رتبه و مقام از بالاترین سطح مدیریت به پایین ترین سطح عملیاتی ادامه می یابد. آن حضرت در نامه شان به برگزیدن فرمان خداوند، پیروی از کتاب او، رسول خدا و اولی الامر تاکید دارند. هر یک از این سطوح، نسبت به سطوح پایینتر خود دارای اختیار مرجعیت هستند( همان منبع، 1386).
«امر می نماید او را به پرهیزکاری و ترس از خدا، و برگزیدن فرمان او، و پیروی از آنچه در کتاب خود به آن امر فرموده از واجبات و مستحبات ... »
5- اصل اولویت رفاه مردم و احترام به آنان:
در هر سازمان توجه به رفاه مردم و رده های پایین تر تاکید شده است. به طوریکه حضرت می فرماید: « و مهربانی و خوش رفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به ایشان جانور درنده باشی. آرزوهای ایشان را برآور، و آنها را به نیکویی یاد کن و هرگز از بخشش و گذشت پشیمان و یه کیفر شاد نباش».
6- اصل تواناییها و خصایص لازم برای مدیر:
در نامه حضرت علی (علیه السلام) تواناییها و خصایص متعددی برای مدیر اشاره شده است برخی از آنها در عبارت زیر آمده است «رعایت و توجه به سابقه در گزینش ، حقیقت جویی، حق پذیری پذیراتر، پاکدامنتر ، خردمندتر و بردبارترین افراد برای خدا و رسول او و برای امام و پیشوا، دیر خشمی، زود عذرپذیری، مهربانی به زیردستان ، سختگیری به روزمندان و متعادل در نرمی و درستی».
7- اصل توانایی در کنترل ذهن:
در این اصل می فرماید: «که نفس خود را هنگام شهوات و خواهش¬ها فرو نشاند و هنگام سرکشی¬ها آن را باز دارد».
8- اصل خوشبینی:
در مدیریت خوش بینی مهمتر از کینه توزی و بدبینی است و می فرمایند: «از مردم گره هر کینه را بگشا و از خود رشته هر انتقام و بازخواستی را جدا کن، در تصدیق و باور داشتن بدگویان و سخن چیانان شتاب منما هر چند که خود را به صورت پند دهندگان در آورد.»
9- اصل انصاف:
رفتار مدیران با زیردستان باید توام با عدالت و انصاف باشد تا زیردستان به سازمان وفادار باشند و این اصل ناظر بر مجموعه ای از رفتار و کردار عادلانه است. و می فرمایند: «نیکوترین چیزی که حکمرانان را خشنود می دارد برپا داشتن عدل و دادگری در شهرها و آشکار ساختن دوستی رعیت می باشد.»
10- اصل انضباط:
انضباط یعنی پایبندی به قوانین و مقررات و اطاعت از اوامر.
و این جمله گوهر بار ایشان، اشاره بر رعایت قانون است «پس کسی را که بعد از نهی تو احتکار کند به کیفر رسان، کیفری که سبب رسوایی او باشد ولی از اندازه تجاوز نکند.»
11- اصل اولویت منافع عمومی بر فردی:
در هر سازمان کل مهم تر از اجزای آن است و اهداف و منفعت فرد یا گروه نباید مقدم بر منفعت جمع باشد و ایشان در نامه خود تاکید بر دادگری و برابری می کند.
12- اصل کاربرد ضابطه و دوری از رابطه:
این اصل مترادف با اصل انصاف است و بر رعایت ضوابط به جای روابط در امور سازمان تاکید دارد. و این عبارت گوهر بار تاکید بر اصل فوق دارد. «و به کسی از آنان که در گردت هستند و اهل و بیت و خویشاوندانت زمینی واگذار مکن و باید کسی از تو در طمع نیفتد به گرفتن مزرعه و کشتزاری که زیان رساند به مردم همسایه و ... ».
13- اصل راز داری:
مدیران به منظور انتخاب اصلح از میان کارکنان نیاز به جمع آوری اطلاعات از شایستگی ، توانایی، استعداد، هوش، تجارب و سوابق خوب و بد افراد دارد. و در این بعد توصیه می کنند به پوشانیدن عیوب و زشتیهای مردم و زیردستان.
14- اصل جبران خدمت و حقوق و پاداش عادلانه:
یعنی ترتیب و طریق پرداخت حقوق کارکنان به نحوی باشد که موجبات حداکثر رضایت کارکنان و افزایش وفاداری و رعایت نظم و مقررات را فراهم آورد.
15- اصل تمرکز :
یعنی میزان و مقدار تصمیم گیری مدیران در امور سازمان. «و در بین کارهای تو، کارهایی است که باید خود انجام دهی ... ».
16- اصل ارزشیابی و کنترل و نظارت:
«پس در کارهایشان (عمال و کار گردانان) کاوش و رسیدگی کن، و حاکمانی راستکار و وفادار بر آنان بگمار و در کارهای خراج و به صلاح خراج دهندگان کنجکاوی کن».