بزرگنمایی:
روایت خبرنگاران از پیگیری یک هفتهای برای شفاف سازی پرونده دختری که 29 روز پیش در مترو از هوش رفت و دیروز جان باخت.
مهر امسال برای «آرمیتا» و خانواده «گراوند» بیمهر و پاییزی بود؛ 29 روز پیش دانشآموز رشته نقاشی خانوادهای مهاجر و کارگر، صحیح و سالم از خانه بیرون رفت و هیچگاه دیگر به خانه برنگشت. صبح روز یکشنبه 9 مهر این دختر 17 ساله از خانه عازم ایستگاه مترو میدان شهدا شد، در سوپرمارکت این ایستگاه کیک و آبمیوهاش را گرفت و روی صندلیهای سکو به انتظار دوستانش ماند که با قطار شلوغ صبحگاهی احتمالا عازم ایستگاه تئاتر شهر شوند و بعد با عوض کردن خط در ایستگاه مهدیه و در چندصدمتری مدرسهشان پیاده شوند؛ مقصد آنها بیتردید «هنرستان فنیحرفهای دخترانه عروهالوثقی» بود که البته هیچگاه دیگر پای آرمیتا به هنرستانشان نرسید تا همین دیروز که خبر مرگش از رسانهها به فضای این مدرسه رسید و حوالی ظهر اشک و گریه هممدرسهایهایش با صدای آژیر آمبولانسهای اورژانس، نوای غمگین عزایش در بخش جنوبی خیابان ولیعصر شد.
خانواده چهارنفره گراوند اما پدری کارگر، مادری خانهدار و دو دختر که آرمیتا کوچکتر بود، در تمام این 29 روز سرخط اخبار ایران بودند و حالا هر کسی نسبتی با این خبر دارد و به نظر میآید روایتهای رسمی چند خبرگزاری و انتشار چند فیلم از فضای مترو هم تاثیر چندانی بر شفافیت نداشته است؛ فضایی که کارشناسان رسانه و جامعهشناسان آن را به خلأ فعالیت خبرنگاران و رسانههای مستقل و همچنین ریشههای کماعتمادی در جامعه کنونی ایران نسبت میدهند.