بزرگنمایی:
می توان گفت شهر دزفول را همه ی ایران میشناسند؛ با مقاوتش، قدمتش، زیباییهای چهار فصل و طبیعت بکر و بدیعش، مردمان صبور و مهربانش و دلیر مردان هشت سال دفاع مقدس.
این
شهر شهیر، آنچنان غرق در خوبی و فضیلت است که از آن هر چه بگوییم باز هم
حرف ناشنیده برای گفتن، بسیار دارد؛ و شاید برای همین است که متأسفانه
بسیاری ازخصایص بی نظیر دزفول و مردمش، گمنام باقی مانده است.
دزفول
بخشنده ترین مردمان را دارد. به طور مثال: بیمارستان های بزرگ شهر، به
خصوص بیمارستان امام حسن (ع) و صدها مدرسه ساخته شده توسط خیرین، تنها
قطرهای از این دریای بیکران است که آوازه ی کشوری و حتی جهانی دارد. و
شاید همین سایه سنگین خیرین است که داستان فتوت و جوانمردی مردان و زنان
این سرزمین را در تاریکی گمنامی فرو برده و کمتر از آن سخنی به گوش میرسد؛
فتوتی که به طور عام در تک تک مردم این شهر وجود دارد و بارها به منصه ی
ظهور رسیده است و نامهای بسیاری را به ذهن متبادر میکند؛ از لوطیان و
جوانمردان قدیم مانند: خواجه قصاب گرفته تا رشید مردان و زنان دفاع مقدس و
شهید دادآفرید( نعمت الله لحافچی ) و حال قصه ی «سید روح الله کلکچی»که تا جان انسانی را در خطر دید، بدون لحظه ای درنگ تن خود را به آب سرد رودخانه ی دز سپرد تا گرمی زندگی را به هموطن خود باز بخشد و لبخندی بر لبانشان جاری سازد.
آری اینجا دزفول است، شهر فتوت و جوانمردی...
با احترام
علی دباغ